«صباح زنگنه»، کارشناس مسائل منطقه، در پاسخ به این سوال که باتوجه به وابستگی اقتصاد چین و آمریکا به یکدیگر به نظر شما بین چین و آمریکا کدام یک زودتر میتوانند به احیای اقتصادی پساکرونا برسند گفت: وضعیت اقتصادی فعلی در آستانه یک تحول است.
از یک طرف رکود شدید و از طرف دیگر در آستانه برخورد با آثار و پیامدهای بدهی های عظیم اقتصادی دولت ها، بانکها و تک تک مردم آمریکا است. اقتصاد آمریکا متکی و وابسته به اقتصاد چین است. اگر اقتصاد آمریکا مختل شود به اقتصاد کشور چین ضربه میخورد و بالعکس.
او ادامه داد: پیش آمدن وقایع کرونا و تعطیل شدن اقتصاد و کاهش قیمت نفت، آثار زیادی را بر جای خواهد گذاشت. کاهش قیمت نفت به نفع اقتصاد چین و به ضرر سرمایه داران آمریکایی است. آمریکا سرمایههای عظیمی برای استخراج نفت خرج کرده است و این سرمایهها، زمانی صرفه اقتصادی خواهد داشت که حداقل قیمت نفت، ۳۰ و ۴۰ دلار باشد.
در چنین شرایطی و با پایینتر آمدن قیمت نفت شرکتهای سرمایه گذاری که ماشین آلات و دستگاه های عظیم حفاری تهیه کردند با مشکل روبه می شوند، سرمایهگذاران با تاخیر زیادی حتی نمی توانند به اصل سرمایه خود دست پیدا کنند پس با رکود، مشکل و تعطیلی این فعالیتها رو به رو خواهیم شد.
زنگنه مطرح کرد: چین از نفت ارزان به راحتی میتواند استفاده کند. بدهیهای اقتصادی آمریکا از معادله GDP که آمریکا و بدهیهایش در آن مشخص شده خیلی بالاتر است و عملاً اقتصاد آمریکا یک اقتصاد ورشکسته تلقی می شود و برای عبور از این مشکلات، آمریکا ممکن است دست به هر کاری بزند.
او با اشاره به دیگر پیامدهای کرونا اظهار کرد:
یکی دیگر از پیشامدهای کرونا تعطیلی مشاغل است. امتیاز کاهش جمعیت بیکاری که ترامپ همیشه از آن نام میبرد و به آن افتخار می کرد از دست رفته است، کرونا درصد بیکاری را افزایش داد.
البته چین هم ضربه دید و با تأخیر در فعالیت کارخانه ها و شرکت هایش مواجه شد. چین نفت زیادی ذخیره کرده بود و حالا هم فرصتی پیش آمده که نفت را ارزانتر بخرد و سریع به کار گیرد و مخازن آماده برای اینکار را هم دارد. چین نیازمند قطبهای اقتصادی بزرگ است و در این وضعیت که آمریکا با مشکل مواجه شده و اقتصاد اروپا هم لرزان است و اختلافات سیاسی و عدم حمایتها هم مزید شده، برای چین هم مشکل ایجاد میشود ولی چین سراغ طرح کمربند و جاده خواهد رفت و با فعال کردن اقتصاد و تولید خود، وارد این عرصه می شود.
پس از ورشکستگی شرکتهای آمریکایی، چین بلافاصله شروع به خریدن شرکت هایی که تکنولوژی بالایی دارند و توان ایجاد تحول در اقتصاد چین را دارند، کرد و دست آمریکا را خالی گذاشت و حالا از این شرکت ها با تکنولوژی بالا و صنایع با تولید انبوه می تواند، بازارهای دنیا را تامین کند. حتی چین به کشورهایی که قدرت خرید ندارند میتواند وام دهد و با تامین مالی امکانات خرید کالای چین را فراهم می کند که این مسئله، باعث به راه انداختن و به کارگیری نیروهای متخصص در چین می شود. در آینده شاهد یک نوع طرح مارشال اقتصادی چینی هستیم.
کارشناس مسائل سیاست خارجی در پاسخ به این سوال که با توحه به رکود اقتصادی شدید داخل آمریکا و با توجه به نزدیکی انتخابات ممکن است ترامپ در سیاستهایش در قبال ایران تغییری ایجاد کند، گفت: ایران از وزن اقتصادی بالایی برخوردار نیست و اگر قرار شود مصالحهای صورت گیرد به دلیل بهرهبرداری از نقش ایران در منطقه است. ایران در منطقهای، نفت خیز است که حداقل ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون جمعیت دارد و در این منطقه فعال است. آمریکا در این شرایط چیزی جز سیاست های نرم افزاری مثل رفع تحریمها نمیتواند به ایران بدهد. هدف آمریکا در صورت مصالحه با ایران، این است که از کل اقتصاد منطقه بهره برداری کند. آمریکا به دنبال واقعگرایی سیاسی اقتصادی نیست بلکه به دنبال مدیریت بحران و نگهداری بحران تا زمانی که بتواند، سیاستهایش را اجرا کند، خواهد بود. آمریکا باید مشکل اصلی خود را با چین حل کند.
این کارشناس مسائل منطقه در ارزیابی خود از اتفاقات اخیر و تاثیر آن بر انتخابات آمریکا اظهار کرد: در انتخابات آمریکا حرف اول و آخر، بهبود وضع اقتصادی داخل آمریکا است. مسائل سیاست خارجی برای مردم آمریکا اهمیت ندارد آنها نمیدانند آفریقا، عراق و سوریه کجاست. حل بحران سیاسی خارجی در انتخاباتِ آمریکا نقشی ایفا نمیکند. مردم آمریکا برایشان فرقی نمیکند آمریکا مشکل خود را با کشوری بزرگ مثل ایران حل کند یا نه. در انتخابات آمریکا این شعار یا معامله خریدار ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید