مطبوعات سال نو را در حالی آغاز کردند که شرایط خاص کشور متاثر از ویروس کرونا، آنها را در برابر آزمونی مهم قرار داده بود؛ آزمون تعطیلی در میانه بحران! در شرایطی که به رسم هرساله، مطبوعات میبایست خود را مهیای تعطیلات نورزو میکردند، شیوع ویروس کرونا در کشور که هر روز ابعاد وسیع و جدیتری به خود میگرفت، مدیران روزنامهها را بر آن داشت تا به فکر چارهای باشند.
چه در این شرایط ملتهب نمیتوان کار اطلاعرسانی را تعطیل کرد و مخاطبان را به ۱۵ روز دیگر حواله داد. این شد که تعدادی از روزنامهها دست به کار شدند و با تمهیداتی، سعی کردند با انتشار آنلاین حضور خود را در صحنه خبر استمرار بخشند. تصمیمی بههنگام و قابل تحسین.
در حالی که نوروز به پایان خود نزدیک میشد، خبر آمد که تعطیلات برای مطبوعات یک هفته دیگر تمدید شده است؛ تصمیمی که البته انتقادها و اعتراضهای زیادی را برانگیخت و دوباره این سئوال پرتکرار سالهای اخیر را به عرصه کشاند که اصلا چه نیازی است به روزنامه؟ و آیا دوران روزنامهها به پایان رسیده و الخ. سئوالهایی که هر بار به بهانهای در فضای رسانهای مطرح میشود؛ مثل زخمی کهنه که گهگاه سر باز میکند. این بهانه میتواند سیل سراسری باشد یا نحوه توزیع یارانه مطبوعات یا آماری از سهم روزنامه در سبد مصرف فرهنگی خانواده ایرانی. سئوالیهایی که البته بدون پاسخ هم نمانده است.
بسیاری از روزنامهنگاران و اساتید دانشگاه و صاحبنظران، هر کدام از منظر و زاویهای کوشیدهاند استدلالهایی فراهم آورند و بقای مطبوعات را متذکر شوند و از ضرورت حیات آنها سخن بگویند. در این مجال قصد تکرار یا بازخوانی آنها را ندارم. فرض بر این است که گوش اصحاب قدرت و آنها که دستشان به جایی میرسد از این توصیهها و چارهها پر است. بلکه در این نوشتار میکوشم به مقایسهای کوتاه میان تلگرام و روزنامه بپردازم و کمی عینیتر توضیح دهم که در شرایط حاضر یک مخاطب عام که بیشتر مبتنی بر هزینه-فایده دست به انتخاب میزند، چه دلایلی برای ترجیح تلگرام بر روزنامه دارد. این که چگونه این پیامرسان برخی از مزیتهای رقابتی عمده روزنامهها که علت اصلی اقبال مردم به آنها بود را در طول چند سال اخیر پوشش داده و توانسته مخاطبان آنها را جذب خود کند.
حقیقت این است که تلگرام پس از ورود به ایران، به سرعت جای خود را در میان عموم مردم باز کرد و اکنون به یک رسانه قدرتمند و بانفوذ در جامعه ایران تبدیل شده است. (احتیاط میکنم و از تعبیر رسانه اصلی کشور استفاده نمیکنم) به این دلیل که توانست به بهترین نحو از خلاهای ارتباطی موجود در جامعه بیشترین استفاده را ببرد و اکنون یک تنه بار بسیاری از نارساییهای رسانهای را به دوش میکشد و بدیل مناسبی برای مردم خسته از رسانههای رسمی به حساب میآید؛ اعم از مکتوب و آنلاین.
هم خبر، هم تحلیل؛ وقتی تلویزیون و سایتها، با انتشار بلافاصله اخبار به مرجع اصلی مخاطب در حوزه خبر تبدیل شدند و از مطبوعات در این زمینه پیشی گرفتند، رسانههای مکتوب ترجیح دادند بیشتر پی تحلیل و تفسیر روند و با گذر از لایه سطحی اخبار، مخاطبان خود را همچنان حفظ کنند. در واقع توجه بیشتر به دو عنصر why و how در قالب دو گونه روزنامهنگاری عمقی و تشریحی نسخهای بود که بسیاری از سردبیران برای حیات روزنامههای خود پیچیده بودند و البته نسخه شفابخشی هم بود. اما اکنون تلگرام هر دو نیاز مخاطب را چه در خبر و چه در تحلیل میتواند پاسخ گوید. حتی از نظر سرعت انتشار(حداقل در فضای رسانهای داخلی) کانالهای تلگرامی در موارد بسیاری از تلویزیون و سایت هم سریعتر عمل میکنند. برای آنها که طالب تحلیلاند و عمیقتر به رویدادها نظر میکنند نیز، بسیاری از کانالهای تخصصی در حوزههای مختلف وجود دارند. به فراخور موضوع میتوان سراغشان رفت.
کانالهای شخصی؛ بسیاری از روزنامهها با دعوت از نویسندگان یا یادداشتنویسان صاحب قلم، ستونهای یادداشتی راه میاندازند که در دراز مدت میتواند به یک بخش مورد علاقه خوانندگان تبدیل شود. برخی از نویسندگان برجسته و پرطرفدار در روزنامههای معتبر دنیا نیز ستونهای مخصوص خود را دارند. در ایران هم در مقاطعی شاهد بودیم که ستون خاصی در یکی از روزنامه ها پرطرفدار میشد و برای خودش مخاطبانی دستوپا میکرد. تا جایی که بسیاری به خاطر همان ستون مشتری روزنامه میشدند. حالا بسیاری از همین نویسندگان برای خود کانالی در تلگرام راهاندازی کردهاند و یادداشتهای خود را آنجا میگذارند. حتی عدهای که همچنان به سنت یادداشتنویسی مطبوعاتی وفادار ماندهاند، مطالب خود را همزمان یا بعد از انتشار در روزنامه در کانال شخصیشان بازنشر میدهند. عدهای دیگر، وقتی میزان مشاهده مطالب خود را در تلگرام کنار تیراژ حداکثر چند ده هزارتایی مطبوعات قرار میدهند، انگیزه بیشتری برای نوشتن در کانال خود مییابند تا برای فلان روزنامه. بنابراین اکنون یک کاربر تلگرام این شانس را پیدا کرده که مطالب مجموعهای از نویسندگان موردعلاقه و متخصص را در تلگرام گرد آورد.
رابط کاربری جذاب؛ یکی از مهمترین عواملی که در ارتباط مخاطب با یک رسانه اهمیت دارد، راحتی و سهولت استفاده از آن است. از این نظر مطبوعات همیشه نسبت به رقبای قبلی خود، امتیاز بیشتری میگرفتند. خوانش راحتتر، دوام طولانیتر، بو و انعطاف کاغذ و ...با این حال تگرام مدام در حال ارتقای خود است و در هر آپدیت خود امکانات تازهای را برای کاربرانش مهیا میسازد. همین باعث میشود تا کاربران احساس خوشایندی در استفاده از این پیامرسان داشته باشند. اگر یکی از مهمترین ضعفهای این گونهپیام رسانها و حتی وب، خواندن مطالب طولانی عنوان میشد، قابلیت instant view تلگرام عملا این ضعف اساسی را هم جبران کرده است. اکنون خواندن تحلیلها و گزارشهای مفصلتر با استفاده از این امکان بسیار راحت است. به خصوص اگر از نسخه موبایلی استفاده میکنید، راحتی کار دو چندان هم میشود و این امکان را به شما میدهد تا از زمانهای مرده خود (همچون حضور در مترو یا اتوبوس یا...) نهایت استفاده را ببرید و به راحتی به مطالعه مطالب موردنظر خود مشغول باشید. در حالی که مثلا برای خواندن روزنامه در چنین محیطهایی، به خصوص با قطع نامناسبی که بسیاری از روزنامههای ما دارند، با مشکل روبهرو میشوید.
صرفه اقتصادی؛ از نظر اقتصادی که پارامتر مهمی هم در مصرف رسانهای است، تلگرام در قیاس با روزنامه مقرون به صرفهتر است. با جهش قیمت کاغذ در سال گذشته و همچنین هزینه تمام شده بالای چاپ و توزیع، بسیاری از روزنامهها در سالهای اخیر مدام مجبور به افزایش قیمت شدهاند. از طرفی با افزایش تورم و رشد چندبرابری قیمت کالاها و اجناس، بسیاری از خانوادهها برای کاستن از هزینههای خود، مجبور شدهاند کالاهای غیرضروری همچون روزنامه را از سبد خود حذف کنند. این در حالی است که به علت وابستگی روزافزون مردم به اینترنت و برای دریافت خدمات و پیشبرد بسیاری از امور جاری، هزینه اینترنت به جزِء جدایناپذیر زندگی تبدیل شده است و عملا امکان حذف آن فراهم نیست. بنابراین در کنار همه استفادههایی که از اینترنت میتوان برد، تلگرام هم سهمی را به خود اختصاص میدهد و هزینه آن چندان هم به چشم نمیآید.
طبعا میتوان این لیست را دامه داد؛ فراهم کردن امکان دسترسی به طیف مختلفی از کانالهای خبری با گرایشهای سیاسی مختلف، عضویت در گروههای مختلف تخصصی و غیرتخصصی، سهولت در انتشار پیام، سرگرمی، انجام امور کاری یا خانوادگی و..... اما همان طور که در ابتدا آمد، صرفا تمرکزم بر روی مواردی بود که به طور خاص مزیت مطبوعات شمرده میشوند.
اکنون این سئوال مطرح میشود که پس چرا تلگرام نتوانسته تهدیدی برای روزنامهها در سایر کشورها به حساب آید؟ همان طور که در ابتدای مقاله آمد، اقبال و رشد خارج از تصور تلگرام در ایران در نتیجه نارساییها و ضعفهای سیستم اطلاعرسانی کشور رخ داد. اگرنه در سایر کشورها تلگرام در حدواندازههای یک پیامرسان موبایلی (همچون سایر پیامرسانها) مورد استفاده قرار گرفته و چنین کارکرد خبری عجیب و غریبی پیدا نکرده است. رهایی از بند سانسور و نظارت باعث شد تا تلگرام در نگاه ایرانیان تبدیل به رسانهای شود که گویی مدتها بود انتظارش را میکشیدند؛ دستیابی به مجموعه مطالبی که تا پیش از این در رسانههای رسمی مجالی برای بروز پیدا نمیکردند در آن ممکن شده و به جایی تبدیل شده بود برای رد و بدل کردن حرفهای مگو. بنابراین در شرایطی که تلگرام میتواند هم از نظر قابلیتهای تکنولوژیکی و هم از نظر محتوایی، امکانها و انتخابهای بیشتری فراهم آورد چطور میتوان مخاطب عام را متقاعد کرد تا همچنان از روزنامه استفاده کند. آیا روزنامهها و سایر رسانههای رسمی کشور میتوانند به نیازخبری پاسخ گویند که تلگرام ناتوان از آن است؟
بنابراین به نظر میرسد مسئله هم برای مطبوعات و هم رسانههای رسمی دیگر یکی است؛ فقط در حوزه مطبوعات به واسطه عامل چاپ و کاغذ بروز و نمود بیشتری داشته است. بازگرداندن اعتبار و مرجعیت به رسانههای رسمی هم جز از طریق بهبود وضع محتوا حاصل نمیشود. در غیراین صورت از ما اصرار و از مخاطب انکار!
دیدگاه تان را بنویسید