رضا کدخدازاده: خبرگزاری رسمی و نیمهدولتی «آناتولی» ترکیه (49درصد سهام این خبرگزاری متعلق به دولت ترکیه است) در روز 13 فروردین 1399، طی خبری با عنوان « استفاده خبرگزاریهای ایران از کلمات نژادپرستانه در اخبار کرونا » نوشت:
«دو خبرگزاری «ایرنا» بهعنوان رسانه رسمی دولت ایران و «فارس» وابسته به سپاه پاسداران طی روزهای اخیر در اقدامی عجیب برای توصیف ویروس کرونا از واژه نژادپرستانه «تُرکتازی» استفاده کردند. استفاده از این واژه توسط رسانههای «جمهوری اسلامی» طی سالهای اخیر همواره با اعتراض شهروندان تُرک ایران به عنوان بخش بزرگی از جمعیت این کشور مواجه شده است.»
ابتدا باید گفت که مطلب فوق را نمیتوان خبر دانست، چراکه از نظر فنّی فاقد عناصر خبری است؛ و نه میتوان عنوان «یادداشت» یا «مقاله» به آن اطلاق کرد، چراکه واجد شرایط یادداشت و مقاله هم نیست. از طرفی میتوان گفت اینکه باسابقهترین خبرگزاری ترکیه (تاسیس 1920)، پس از یکصد سال فعالیت، هنوز شرایط و ویژگیهای فنی یک خبر، یادداشت و مقاله را نداند، تقریباً غیرممکن است. حال این سوال پیش میآید پس چه دلیلی دارد که این خبرگزاری تُرک اقدام به نشر چنین مطلبی در پایگاه خود میکند؟ برای پاسخ به این سوال باید هم اصل موضوع -واژۀ «تُرکتازی»- و هم ریشههای تاریخی اینگونه فتنهانگیزیها از سوی رسانههای ترکیه و پاسخی که ایرانیان، خاصّه آذریها به آنها دادهاند، مورد واکاوی قرار بگیرد.
واکاوی مختصری در مورد واژۀ «تُرکتازی» در ایران
برای کسانی که آشنایی اندکی با ادبیات ایران -چه کلاسیک و چه معاصر- داشته باشند، اطلاق نژادپرستانه بودن به واژۀ «تُرکتازی» به لطیفهای سخیف و بیمزه میمانَد! چه آنکه استفاده از این واژه در معنای «تاخت آوردن» و «غارتگری کردن» قدمتی به درازای تاریخ ادبیات ایران از فردوسی بزرگ تا ملکالشعرای بهار دارد. جالبتر اینکه استفاده از این واژه در همین معنا در اشعار شاعران اهل آذربایجان -از خاقانی و نظامی گرفته تا استاد شهریار و پروین اعتصامی- به کرات به چشم میخورَد. منتهای مراتب، در آن دوران خبری از ایدئولوژی نژادپرستانۀ «پانترکیسم» نبود که این شاعران، به خاطر استفاده از واژۀ تُرکتازی انگ نژادپرستی بخورند!
نظامی: کس از بیم شه ترکتازی نکرد / بدان لعبتان دست یازی نکرد
خاقانی: ز زلفت بس نبود این ترکتازی / که هندوی دگر را برکشیدی
پروین اعتصمامی: ز ترکتازی تو، مانده بیوهزن ناهار / ز حیلهسازی تو، گشته مطبخی نالان
شهریار: فلک یک چند ایران را اسیر ترک و تازی کرد / در ایران خوان یغما دید و تازی ترکتازی کرد
این تنها چند نمونه از استفادۀ شعرای اهل آذربایجان از واژۀ «تُرکتازی» است و موارد مشابه دیگری -در نظم و نثر- در ادبیات ایران به کرات یافت میشود. اینکه یک رسانۀ ترکیهای انتظار دارد ایرانیان به خاطر نوع ایدئولوژی محبوب آنها به ادبیاتشان پُشت کنند، شاید به این خاطر است که آنها چند دهۀ پیش، با ابداع خط و زبان جدیدی برای خود -که «جفری لوئیس»، زبانشناس مشهور غربی، از آن با عنوان «کامیابی فاجعهآمیز» یاد کرده است- موجب گسست ارتباط نسلهای جدید با ادبیات کهن خود شدند؛ که اگر چنین گسستی انجام نمیشد، نویسندگان آناتولی نیز امروز میتوانستند به راحتی به متون کهن خود رجوع کنند و مشاهده کنند که واژهای که امروزه آنها سنگ قداستش را بر سینه میزنند به قول یک خاورشناس مشهور «تا آستانۀ قرن بیستم یک اصطلاح توهینآمیز بود».
البته که این گسست فرهنگی و «ابداع سنت»، به خودِ آنها و شهروندانشان مربوط است، اما جایی که آنها بخواهند با استفاده از ایدئولوژیِ دگرستیزانۀ خود، در کشور ایران نیز -که مردمانش بیش از هزار سال پیوستگی ادبی، زبانی، فرهنگی و تاریخی با یکدیگر دارند- فتنهانگیزی کنند، باید با پاسخ دندانشکنی مواجه شوند. پاسخی که به آنها یادآوری کند ایران را با کشور خود اشتباه نگیرند که کاربست ایدئولوژیِ نژادیشان سبب شده هویت قومیِ بخش قابل توجهی از شهروندان آن نادیده گرفته شود و از اصطلاح موهن «تُرکهای کوهنشین» برای شهروندان کُرد خود استفاده کند!
سرچشمۀ ایدئولوژی خبرگزاری آناتولی
در بررسی آبشخور ایدئولوژی خبرگزاری آناتولی ترکیه، ابتدا باید به این نکتۀ قابل تامل اشاره کرد که یکی از موسسان اصلی این خبرگزاری، «خالده ادیب آدیوار» از اعضای اولیۀ سازمان زیرزمینی «ترک اُجاقی» (کانون تُرک) است. این سازمان، اولین تشکل رسمی برای ترویج ایدئولوژی «پانترکیسم»ِ ساختهشده توسط یهودیانی همچون «آرمینوس وامبری» بود و در اساسنامهاش ذکر شده بود از اهداف اصلی ترکاُجاقی «کار برای آموزش ملی مردم تُرک و افزایش سطح روشنفکری اجتماعی و اقتصادی آنها برای به کمال رساندن نژاد و زبان ترکی» است. خالده ادیب کسی بود که توانست قطعنامهای را در این سازمان به تصویب برساند که عضویت زنان در آن را مجاز کند.
وی از کسانی بود که آثار او از قبیل شعر و داستان و ترجمه و ... از جمله داستان مشهور «توران نوین»، الهامبخش پانترکیستها بود. قابل تاملترین نکته در مورد خالده ادیب این است که در سال 1920 در گردهمایی بزرگ ترکاُجاقی به صراحت اعلام کرد «استقلال آذربایجان نخستین گام در برنامۀ پانترکیسم ما باید باشد». وی در اواخر همین سال به همراه تعدادی دیگر از خبرنگارانِ دارای گرایش فکری پانترکیستی، اقدام به تاسیس یک خبرگزای کردند که ادیب نام «آناتولی» را برای آن برگزید. پس با این تفاسیر اینکه یک خبرگزاری تاسیسشده توسط پانترکیستها، با تمرکز بر زبان امروزینِ مردم آذربایجان اقدام به فتنهانگیزی در ایران کند، خیلی امر غیرقابل پیشبینیای نباید باشد!
ریشههای تاریخی فتنهانگیزی رسانههای تُرک و واکنش ایرانیان به آنها
این اولین بار نیست که یک رسانه در ترکیه، با محوریت قرار دادن زبان تُرکی در ایران، فتنهانگیزی قومی و زبانی را ابزاری برای پیشبرد ایدئولوژی فاشیستی و ضد ملّی پانترکیسم در ایران میکند. نخستین بار در سال 1302 سخنانی از شخصی به نام «روشنی بیگ» در محافل مطبوعاتی ترکیه منتشر شد مبنی بر اینکه اکثریت نفوس ایران را تُرکها تشکیل میدهند که فارسها آنها را استثمار کردهاند! در پاسخ به این یاوهگوییها، فعالان مطبوعاتی ایرانی، خاصّه اهالی آذربایجان وارد کارزار شدند و چنان پاسخهایی به او دادند که سفارت ترکیه در ایران در ابتدا از مقامات ایرانی عذرخواهی کرد و در ادامه با تندتر شدن مجادله، خواستار عذرخواهی طرف ایرانی نیز شد.
اولین پاسخ را فردی به نام «علی صادقی تبریزی» در «روزنامۀ میهن» داد که در آن، به باطل بودنِ بحث «تُرک و فارس» در ایران اشاره کرده بود. صادقی در این مقاله مینویسد: «این بنده تبریزی هستم ولی تُرک نیستم. همان اندازه که به تبریزی بودن خود مفتخرم، به همان اندازه به کسانی که من را منتسب به تُرک بخوانند، اعتراض دارم... بنابر این آقایان تُرک [ترکیهای] لازم است به وجود یک ملت ترک در ایران قائل نگردیده و در موقع تعداد نمودن تُرکهای دنیا ایرانیان [آذری] را جزو تُرکها به حساب نیاورند».
در سال 1303 مقالهای با عنوان «یتیم قاردشلریمیز» (برادران یتیم ما) در یکی از نشریات ترکیه منتشر شد که در آن با تاکید بر آموزههای پانترکیستی و الحاقگرایانه، به اهالی آذربایجان رهنمودی صادر شده بود که «ای تُرکِ اسیر فارس! آغوش برادران حقیقیات برای پذیرفتن تو باز خواهد ماند. تو هم وظیفۀ خودت را فراموش مکن!». در واقع نویسندۀ این مقاله، اهالی آذربایجان ایران را رسماً به تجزیهطلبی و الحاق به ترکیه تحریک میکند و فتنهانگیزی را به حد اعلای خود میرساند اما این بار نیز نویسندگانی از اهالی آذربایجان به پا میخیزند و جواب درخوری به این «تُرکتازی» میدهند.
«صادق رضازاده شفق» تبریزی طی مقالهای مستدل، به نویسندگان تُرک یادآور میشود که «وحدت و یگانگی ایرانیان استوارتر از آن است که با تبلیغاتی از این دست زیر سوال برود». شفق در این مقاله خطاب به نویسندۀ پانترکیست روزنامۀ «وطن» منتشره در استانبول مینویسد: «عبارات فارس را استعمال میکنید و میخواهید با این ترتیب بین ما اهالی آذربایجان و سایر ایالات ایران تولید اختلاف نمایید. ولی اشتباه میکنید. موضوع بحث امروز ما وطن ایرانِ مشترک است. ... در میان اقسام مختلفۀ اهالی آن مثلاً آنطوری که بین آذربایجانی و کرمانی هست، وحدت و اشتراک سجیه و آثار تاریخی موجود است. چنانچه کیخسرو، زردشت، فردوسی، نوروز، مذهب شیعه، تصوف و غیره در پیش یک آذربایجانی چه مزیت و اهمیتی داشته باشد، برای یک نفر کرمانی هم دارای همان مزیت و اهمیت است. در نزد ما یک حکومت مخصوص و متمایز فارس وجود ندارد. ... آذربایجان ایرانی است. روح، فلسفه و تصوف که مخصوص روح ایران و به روح تُرک بیگانه میباشد، در آذربایجان به وضع آشکاری ظاهر است. ... تاریخ و حقیقت با صدای بلند فریاد خواهد کرد: آذربایجان ایرانی بوده، ایرانی هست و ایرانی خواهد بود».
«تقی ارانی» دیگر نویسندۀ آذری و ترکیزبان اهل تبریز است که طی مقالهای با عنوان «آذربایجان یا یک مسالۀ حیاتی و مماتی ایران» پاسخ تند و تیزی به یاوهگوییهای پانترکیستی جراید استانبول میدهد و یادآور میشود که «ایراندوستی در قلب پاک یک آذربایجانی با شیر اندرون شده با جان به در شود!» وی در این مقاله با اشاره به اینکه «حساب آذریهای ایران از ترکهای عثمانی جداست» مینویسد: «آذربایجانیها حتی اگر زبان فارسی را هم ندانند، مانند طفلی که زبان مادر خود را ندانسته ولی علاقۀ روحی به او دارد، خودشان را نثار خاک پاک مادر عزیز خود یعنی ایران خواهند ساخت». ارانی در پاسخ به فتنهانگیزی پانترکیستهای ترکیه در ایران، به همین موارد بسنده نمیکند و با موضعی نسبتاً تند و بیپرده مینویسد: «گویا نمیدانند که یک نفر آذربایجانی، تُرکشدن را برای خود ننگ میداند!».
مقابله با فتنهانگیزی رسانههای مجریِ ایدئولوژی پانترکیسم در ایران؛ همچنان بر دوش اهل قلم، خاصّه آذریها!
موارد فوق به عنوان مشتی نمونۀ خروار از واکنش ایرانیان، خاصه آذریها، به فتنهانگیزی رسانههای تُرک در ایران است. در واقع «علی صادقی تبریزی»، «صادق رضازاده شفق»، «تقی ارانی» و سایر فعالان فرهنگی اهل آذربایجان، طی مقالات روشنگرایانۀ خود، به اصطلاح آب پاکی را روی دست تُرکها میریزند و جای هیچ حرف و حدیثی را برای آنها باقی نمیگذارند. اهمیت این کنش اهل قلم وطنخواه ایران، زمانی دو چندان میشود که بدانیم شوربختانه دولت وقت ایران در اغلب مواقع در برخورد با فتنهانگیزیهای رسانههای تُرک، بسیار منفعلانه عمل میکرد. به همین خاطر، آذریها به سببِ نزدیکی جغرافیایی به ترکیه، احساس خطر بیشتری نسبت به این فتنهانگیزیها میکردند و در واکنش به آن پیشگام سایر ایرانیان بودند.
جالب است که کنشگری مسئولانه و ایرانگرایانۀ آذریها، حتی باعث تعجب خود پانترکیستها نیز میشُد؛ تا جائیکه در یک جریدۀ پانترکیستی اذعان شد: «تصور نمیکردیم در تبریز که دومین شهر تُرک بعد از استانبول است (!)، از زبان یک نفر تُرک در زبان اجنبی فارسی برای ما پاسخ نوشته شود!».
با وجود گذشت حدود یک قرن از آن روزها، هنوز هم جواب فتنهانگیزی پانترکیستی رسانههای ترکیهای را بیشتر، اهالی آذربایجان میدهند و شوربختانه دولت و رسانههای مرکز با انفعال تمام با موضوع برخورد میکنند. تا جائیکه در پی درج مطلب اعتراضآمیز خبرگزاری آناتولی نسبت به استفاده از واژۀ «تُرکتازی»، خبرگزاری فارس خبر مزبور با عنوان «تُرکتازی کرونا در جهان» را حذف کرد و خبرگزاری ایرنا نیز در خبرش با عنوان «نیاز بیشتر به رسانه در روزهای تُرکتازی کرونا»، واژۀ تُرکتازی را به «یکهتازی» تغییر داد! این نشان میدهد که وظیفۀ پاسداری از هویت ملی و ایرانیت در مقابل تُرکتازی جریانهای نژادگرای برخی از کشورهای همسایه، همچنان بر روی دوش اهل قلم و فعالان فرهنگی ایرانگرا، خاصه کنشگران وطنخواه اهل آذربایجان است.
دیدگاه تان را بنویسید