همه ما می خواهیم اوضاع هرچه زودتر به روال قبل برگردد و همه چیز عادی شود؛ اما آنچه هنوز درک نکردیم -و به زودی درک خواهیم کرد- این است که اوضاع به این زودی ها عادی نمی شود؛ صحبت از چند هفته و حتی چند ماه نیست؛ بعضی چیزها برای همیشه تغییر خواهند کرد.
تقریباً تمام کشورها فهمیده اند که باید منحنی ابتلا به کووید-19 مسطح شود: فاصله گیری اجتماعی سرعت شیوع ویروس را کاهش می دهد، تعداد افرادی که همزمان به بیماری مبتلا هستند کمتر می شود، و نهایتاً سیستم درمانی می تواند آنها را درمان کند. اشباع ظرفیت و فروپاشی سیستم درمانی، بحرانیست که بعضی کشورها از جمله ایتالیا با آن درگیرند [شوربختانه ایتالیا هر روز رکورد جدیدی از مرگ و میر مبتلایان به کووید-19 ثبت می کند]. بر اساس این رویکرد، کرونا ویروس در سطحی کنترل شده تا مدتی مهمان جامعه بشری خواهد بود؛ یعنی تا زمانی که بخش اعظم جامعه به آن مبتلا شده و نسبت به آن ایمن گردند یا واکسنی برای آن کشف و تولید و عرضه شود. تازه هنوز نمی دانیم ایمنی بدن در برابر کووید-19 پس از ابتلا به آن تا چه حد پایدار خواهد بود.
این فرایند چقدر زمان می برد و محدودیت های اجتماعی تا چه حد باید سختگیرانه و اجباری باشد؟ رئیس جمهور آمریکا دیروز تجمعات بیشتر از 10 نفر را در هر مکانی ممنوع کرد و گفت «با چند هفته اقدام متمرکز می توانیم از این پیچ به سلامت عبور کنیم و اوضاع را تغییر دهیم». چین با 6 هفته قرنطینه اجباری توانست تا حدودی به این مهم دست یابد و اکنون تعداد مبتلایان جدید این کشور در هر روز به عدد انگشتان دست هم نمی رسد.
اما داستان به اینجا ختم نخواهد شد. تا زمانی که فردی در جهان این ویروس را با خود حمل کند، همه گیری بارها و بارها تکرار خواهد شد و هیچ راهی برای جلوگیری از آن وجود ندارد. محققین کالج سلطنتی لندن در گزارشی، راهکار خود را در این رابطه اعلام کردند [دانلود فایل PDF]: هر زمان که تعداد بیماران در بخش های مراقبت ویژه (ICU) افزایش ناگهانی پیدا کرد، قوانین سختگیرانه برای فاصله گیری اجتماعی اعمال گردد و با کاهش بیماران، قوانین برچیده شوند. نمودار زیر می تواند این راهکار را شفاف تر کند:
خط نارنجی در نمودار بالا، تعداد افراد بستری در ICU را نشان می دهد. هر زمان که تعداد این افراد از آستانه مشخصی عبور کند -مثلاً 100 نفر در هر هفته- تمام مدارس و اکثر دانشگاه ها تعطیل می شوند و فاصله گیری اجتماعی به حداکثر می رسد. زمانی که تعداد آنها از 50 کمتر شود، محدودیت ها برداشته می شوند اما افرادی که علائم بیماری دارند به همراه اعضای خانواده آنها، زندگی را در قرنطینه خانگی ادامه می دهند.
فاصله گیری اجتماعی به چه معناست؟ محققین می گویند «تمامی خانواده ها باید ارتباط خود را با محیط خارج، مدرسه یا محل کار به اندازه 75 درصد کاهش دهند». البته قرار نیست مثلاً به جای اینکه هفته ای چهار بار، یک شب در هفته مهمانی بگیرید. همه باید تا جای ممکن تلاش کنند تا در سطح کلان، ارتباطات تا 75 درصد کاهش یابد.
بر اساس این مدل، فاصله گیری اجتماعی و تعطیلی مدارس در دو سوم بازه زمانی برقرارند، یعنی به ازای هر یک ماه شرایط عادی، دو ماه تعطیلی خواهیم داشت تا زمانی که واکسنی برای کووید-19 ساخته شود، که آن هم حداقل 18 ماه طول می کشد، تازه اگر به درستی کار کند. این برآورد برای انگلستان و آمریکا صورت گرفته است اما احتمالاً در دیگر کشورها نیز اوضاع تفاوتی نمی کند.
هجده ماه؟ یعنی واقعاً راه دیگری وجود ندارد؟ مثلاً چرا تعداد ICU ها را بیشتر نکنیم تا ظرفیت پذیرش همزمان بیماران افزایش یابد؟ تحقیقات نشان می دهند این کار سودی ندارد. بدون اعمال محدودیت های اجتماعی روی تمام جامعه و حتی با اتخاذ بهترین راهبردهای کاهش ریسک -مانند جداسازی و قرنطینه بیماران، سالمندان، افراد در معرض خطر به علاوه تعطیلی مدارس- باز هم تعداد بیماران به هشت برابر ظرفیت سیستم درمانی انگلستان و آمریکا خواهد رسید.
تازه این بهترین سناریو است، یعنی خط آبی در نمودار زیر. خط قرمز تعداد تخت های مراقبت ویژه را نشان می دهد. حتی اگر کارخانه هایی برای افزایش ظرفیت پذیرش ICU و تولید ونتیلاتور تأسیس شوند، باز هم تعداد پزشکان و پرستاران برای مراقبت از همه بیماران کفایت نخواهد کرد.
اما چرا محدودیت را به یک باره برای مدت زمان بیشتری اعمال نکنیم، مثلاً برای پنج-شش ماه؟ این روش هم سودی ندارد. زمانی که محدودیت برچیده شود، دوباره شاهد شیوع بیماری خواهیم بود و این بار، احتمالاً در فصل سرما؛ فصلی که در شرایط عادی هم سیستم درمانی را به چالش می کشد.
اگر به روی تمام عواطف انسانی پا بگذاریم و سنگدلی را پیشه کنیم چه می شود؟ یعنی سطح فعالسازی قرنطینه اجباری و فاصله گیری اجتماعی را بالاتر ببریم و بپذیریم که افراد بیشتری جان خودشان را از دست بدهند؟ باز هم تفاوتی ایجاد نمی شود. حتی با اعمال ساده ترین قوانین محدودیت زا، باز هم نیمی از زندگی با تعطیلی اجباری همراه خواهد بود.
چاره ای نیست جز اینکه قبول کنیم شرایط فعلی موقتی نیست؛ بلکه آغازیست بر تغییر بنیادین شیوه زندگی.
زندگی در روزگار همه گیری جهانی
در کوتاه مدت، آسیب گسترده ای به کسب و کارها وارد می شود، علی الخصوص کسب و کارهایی که به حضور اجتماعی مردم وابسته هستند: رستوران ها، کافه ها، بارها و کلوپ های شبانه، سالن های ورزشی، هتل ها، سالن های تئاتر و سینما، گالری های هنری، مراکز خرید، نمایشگاه های صنایع دستی، موزه ها، کنسرت ها و اجراهای نمایشی، استادیوم ها و تیم های ورزشی، سالن های کنفرانس، خطوط مسافربری دریایی، خطوط هوایی، سیستم حمل و نقل عمومی، مدارس خصوصی، مراکز مراقبت روزانه.
آموزش کودکان در منزل و مراقبت از سالمندان، بسیاری از مردم را درگیر می کند؛ روابط خصوصی افراد به چالش کشیده می شود و تمام افرادی که منابع مالی پایداری ندارند، با بحران مالی دست به گریبان خواهند شد.
البته بعضی کسب و کارها می توانند شیوه خدمت رسانی را تغییر دهند؛ مثلاً باشگاه های ورزشی می توانند تجهیزات را به منزل اعضا فرستاده و آموزش آنلاین را در پیش بگیرند. این کار، بعضی عادات مردم را تغییر می دهد و شاهد کاهش مصرف سوخت و آلودگی محیط زیست، ارتقاء زنجیره تأمین محلی، و افزایش پیاده روی و دوچرخه سواری خواهیم بود.
اما اختلال در تعداد بسیار زیادی از کسب و کارها به هیچ وجه برطرف نمی شود و این موضوع، زندگی افراد زیادی را تحت تأثیر قرار می دهد. حالا چگونه در این دنیای جدید زندگی کنیم؟
بخشی از پاسخ این سؤال به ارتقاء سیستم بهداشت و درمان بر می گردد. تیم های ویژه باید به سرعت مانع از شیوع جهانی بیماری ها شوند. تولید تجهیزات پزشکی، کیت های تست و داروها باید سرعت بگیرند. البته برای کووید-19 که دیر شده ولی آیندگان از اینها بهره خواهند برد.
در کوتاه مدت، به شکلی با اوضاع سازش می کنیم تا حیات اجتماعی مان به طور کامل از بین نرود. مثلاً سالن های تئاتر و سینما با نصف ظرفیت کار می کنند، کنفرانس ها در اتاق های بزرگ تر و با فاصله بیشتر برگزار می شوند، و سالن های ورزشی را هم باید از قبل رزرو کنید تا بیش از حد شلوغ نشوند. در نهایت، شاید بتوانیم با تشخیص دقیق افراد پرخطر از افراد سالم، تعاملات اجتماعی خود را به شکلی سازمان دهی کنیم که بیمار نشویم.
دولت ها هم تصمیماتی گرفته اند که در شرایط عادی، نقض کامل حریم خصوصی محسوب می شود. مثلاً اسرائیل از اطلاعات موقعیت مکانی برای شناسایی افراد مرتبط با بیماران کووید-19 استفاده می کند. سنگاپور هم اطلاعات جامعی از سابقه تعاملات بیماران منتشر کرده. دقت و وسعت این اطلاعات به حدیست که همه را شگفت زده -و هراسان- کرده است.
از آینده که خبر نداریم، اما شاید جهان متفاوتی انتظارمان را می کشد. مثلاً شاید خطوط هوایی به شما اجازه خرید بلیط و پرواز ندهند، چون اطلاعات نظارتی نشان می دهد همین اواخر با فرد مبتلا به ویروس تعامل داشته یا از منطقه پرخطری گذر کرده اید. همین راهکار برای سالن های ورزشی، ساختمان های دولتی و سیستم حمل و نقل عمومی نیز جواب می دهد. شاید برای استفاده از خدمات عمومی، باید همیشه گواهی سلامت به همراه داشته باشید.
تصور می کنید زندگی در چنین جهانی دشوار است؟ انسان با شرایط سازگار می شود؛ همان طور که اکنون با بازرسی های گسترده و دقیق در فرودگاه ها به خاطر ترس از حملات تروریستی کنار آمده ایم. نظارت همگانی گسترده، بهای اندکی برای ادامه حیات اجتماعی انسان خواهد بود.
البته مثل همیشه، بهای واقعی در چنین جهانی را جوامع فقیر و ناتوان خواهند پرداخت؛ افرادی که دسترسی کمی به خدمات بهداشتی دارند یا در مناطق مستعد بیماری زندگی می کنند. این افراد، فرصت استفاده از خدمات عمومی و ارتباط با گروه های دیگر را از دست خواهند داد. مهاجران، پناهندگان و مردمان فاقد سوابق هویتی آینده تاریکی خواهند داشت. جای پای تبعیض نژادی، قومیتی و اقتصادی نیز محکم تر می شود، آن هم به شکل قانونی.
جهان بارها پیش از این تغییر کرده و باز هم تغییر خواهد کرد. همه ما با سبک جدید زندگی، کار و ارتباطات وفق خواهیم یافت. اما مثل هر تغییر دیگری، بعضی افراد بیشتر از دیگران ضربه می خورند؛ افرادی که همین حالا هم چیزهای زیادی را از دست داده اند. شاید این بحران جهانی، دولت ها را وادار کند برای نابرابری اجتماعی چاره ای بیندیشند تا شاهد آسیب پذیری بخش عظیمی از جامعه نباشیم؛ البته دولت هایی که مردم را در اولویت قرار می دهند.
دیدگاه تان را بنویسید