ارسال به دیگران پرینت

نیویورک تایمز:

چرا کرونا، اتفاقی به مراتب بدتر از حملات ۱۱ سپتامبر است؟

فرانک برونی نویسنده و تحلیلگر نیویورک تایمز می نویسند: روز دوشنبه، یکی از دوستان خود را در خیابان مشاهده کردم و با عجله به سمت یکدیگر حرکت کردیم که یکدیگر را در آغوش بگیریم. اما در فاصله کمی از او، من به طور ناگهانی متوقف شدم، ناگهان آژیر خطر در ذهن من به صدا در آمد. اما او به حرکت خود به سمت من ادامه می‌داد و من انگار فلج شدم: به جرات تصحیح می‌کنم که نمی‌دانستم چه باید کرد. آیا رفتار من او را ناراحت می‌کند؟ ایا او با نزدیک شدن به من باعث ناراحتی ام می‌شود؟

چرا کرونا، اتفاقی به مراتب بدتر از حملات ۱۱ سپتامبر است؟

فرانک برونی نویسنده و تحلیلگر نیویورک تایمز می‌نویسند: در روز‌های پس از یازدهم سپتامبر، به ما گفته شد اجازه ندهید که تروریست‌ها پیروز شوند. اجازه ندهید که آن‌ها شادی‌های شما را به سرقت برده و یا کار‌های روزمره شما را مختل کنند (حداقل نه خیلی زیاد). اگر چیز ناراحت کننده‌ای دیدید، درباره آن حرف بزنید. اما در غیر این صورت، زندگی عادی را از سر بگیرید. جورج دبلیو بوش رئیس جمهور وقت ایالات متحده نیز گفت: «به دنیای دیزنی بروید.». اما این روز‌ها به علت شیوع کرونا دیزنی لند بسته است.

شبح کرونا کاملاً متفاوت از تمامی هراس‌های ملی یا ویرانی‌های پیشین است. من به طور خاص کرونا را با یازده سپتامبر مقایسه می‌کنم و می‌فهمم که چرا: تلفات فعلی بیشتر (از یازده سپتامبر) شبیه به ترور است. اکنون یک بافت شریر از آسیب پذیری، درماندگی و عدم توانایی در حدس زدن آینده، جامعه را فرا گرفته است. این بار حمله بی رحمانه‌تر است، تضاد روانی و عاطفی و تناقضاتی عجیب و غریب ناشی از عالم گیری کرونا در جهان رواج دارد.

برای مثال درست در لحظه‌ای که همه ما برای آرامش خاطرمان گرسنه ارتباطات اجتماعی و مشارکت‌های جمعی هستیم، چاره‌ای به جز انزوای اجتماعی نداریم. در همان لحظه‌ای که به شدت ناامید و گیج شده ایم، از بسیاری از سرگرمی‌های مورد علاقه خود منع شده ایم. این فقط کنسرت‌ها و رویداد‌های ورزشی نیستند که مورد بحث یا لغو قرار می‌گیرند. این فقط غذای رستوران‌ها، جشن‌های تولد، جشن‌های عروسی و میز‌های کافه‌ها نیستند که تعطیل می‌شوند. مسئله بسیار فراتر است. بر اساس یکی از آخرین دستور‌ها دونالد ترامپ، تجمع بیش از ۱۰ نفر ممنوع است. مثلاً، مسابقه فوتبال کودکان یا حضور در مراسم کلیسا نیز ممنوع شده است.

بدون شک آمریکایی‌هایی که این روز‌ها برای سلامتی خود دعا می‌کنند این کار را بیشتر و سخت‌تر از همیشه انجام می‌دهند، برخلاف گذشته دعا در مراسم گرم و صمیمی کلیسا‌ها و در جمع راحت دوستان و همسایگان یا در کنار یک کشیش، خاخام یا روحانی مسلمان انجام نمی‌شود بلکه دعا خواندن نیز در انزوا انجام می‌شود. حتی به ما توصیه می‌شود غذا‌های خود را در بسته‌های پستی مهر و موم شده تحویل بگیریم و بدون حضور در رستوران در انزوا غذا بخوریم. همه این توصیه‌ها در قالب عبارت جدید "دوری گزینی اجتماعی" تعریف می‌شود. این مرحله جدید یکی از ناخوشایندترین مراحلی است که تا کنون برای مبارزه با بیماری اختراع شده است.

اما همین دوری گزینی اجتماعی نوع دیگر از تناقض محسوب می‌شود. زیرا چگونه می‌توانیم خود را توجیه کنیم که برای دور هم جمع شدن (پس از کاهش یا توقف بیماری)، باید جدا از هم بمانیم. این یک ضرورت اپیدمیولوژیک است. این یک ضربه بزرگ است. من این مقاله را در روز سنت پاتریک (یک رویداد فرهنگی مذهبی) در نیویورک می‌نویسم، اما هیچ رژه‌ای وجود ندارد و در خیابان‌ها هیچ کافه و رستورانی مملو از جمعیت یا حتی باز نیست.

پس از طوفان‌ها، وقتی که ما در بین آوار و خرابی‌ها غرق می‌شویم و تعمیرات را شروع می‌کنیم، به طور معمول توصیه می‌شود که به کافه‌ها و رستوران‌ها کمک کنیم، هم برای تقویت مشاغل محلی و هم برای بهبود شرایط و حرکت به سمت "عادی کردن شرایط". اما عادی بودن شرایط، دشمن اصلی ما در مقابل این بیماری عالم گیر است. ما باید نسبت به گذشته ناهنجار رفتار کنیم تا از کرونا دور شویم. همانطور که اخیراً همکار من میشل گلدبرگ نوشت: «این دوری گزینی جمعی مانند شیمی درمانی اجتماعی است و در حالی که سعی در نجات ما دارد به بافت زندگی اجتماعی ما آسیب می‌رساند.»

روز دوشنبه، یکی از دوستان خود را در خیابان مشاهده کردم و با عجله به سمت یکدیگر حرکت کردیم که بر اساس غریزه انسانی یکدیگر را در آغوش بگیریم. اما در فاصله حدود چهار پا از او، من به طور ناگهانی متوقف شدم، ناگهان آژیر خطر در ذهن من به صدا در آمد. اما او به حرکت خود به سمت من ادامه می‌داد و من انگار فلج شدم: به جرات تصحیح می‌کنم که نمی‌دانستم چه باید کرد. آیا رفتار من او را ناراحت می‌کند؟ ایا او با نزدیک شدن به من باعث ناراحتی ام می‌شود؟

من چند قدم به عقب رفتم و او در نهایت با دو و نیم پا فاصله (که خیلی نزدیک است) ایستاد. ما بدون نزدیک شدن با هم خوش و بش کردیم و بدون دست دادن با یکدیگر از هم دور شدیم. به نظر می‌رسد کرونا، برخی قوانین نانوشته را شامل می‌شود و این واقعا وحشتناک است. در روز‌های پس از یازده سپتامبر، بسیاری از ما به دنبال مقابله با عوارض اقتصادی این حادثه بودیم و با حمایت از انواع مشاغل در نیویورک و واشنگتن که بیشترین آسیب را متحمل شده بودند تلاش می‌کردیم کاری انجام دهیم که مفید باشد، اما این بار در شرایط مبارزه با کرونا شرایط بسیار دشوار‌تر است. بیشتر مشاغل تحت تأثیر کرونا تعطیل شده اند و برخی مشاغل نیز به علت ماهیتشان قابلیت انتقال به حالت مجازی را ندارند. اگرچه من تمام تلاشم را کرده ام در قبال این شرایط مسئول باشم و با خرید کارت‌های هدیه قابل بازخرید برای وعده‌های غذایی رستوران ها، بلیط‌های فیلم و مواردی از این دست این موضوع را جبران کنم. با این حال مشخص نیست این اقدامات تا چه حد اثر بخش است. به ما هیچ جدول زمانی داده نشده است و این یک چالش ویژه دیگر برای این بحران است. این بحران در روندی ثابت حرکت نمی‌کند بلکه حرکتی مغشوش دارد و در نتیجه در مقابل ترسیم پارامتر‌های دقیق برای بررسی مقاومت می‌کند. ما هیچ ایده‌ای نداریم که در نهایت چه خواهد شد.

 

منبع : انتخاب
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه