گزارش باکس آفیس این هفته را با سینمای کسادی شروع میکنیم که از یک طرف برخی از موردانتظارترین فیلمهایش به خاطر نگرانیهای اپیدمی ویروس کرونا به زمانِ اکرانِ دیگری فرار کردند و از طرف دیگر آنهایی که در این شرایط روی پرده رفتند هم آسیبهای قابلتوجهای دیدند؛ البته قابلذکر است که اپیدمی کرونا در حالی تاثیرِ بیشتری روی فروشِ فیلمهای قدیمی جدول گذاشته است که تازهاکرانها کم و بیش همانطور که از پیش انتظار میرفت ظاهر شدند. درواقع برای اینکه واقعا درک کنید چقدر وضعیتِ باکس آفیسِ این هفته بد بود باید بدانید این آخرهفته با مجموعِ فروش حدود ۵۴ میلیون دلار، بدترین آخرهفتهی تاریخِ باکس آفیس حساب میشود. اولین و پُرفروشترین تازهاکرانِ این آخرهفته، درامِ دینی «هنوز ایمان دارم» (I Still Believe)، محصولِ استودیوی لاینزگیت است. این فیلم زندگینامهای که به موزیسینی به اسم جرمی کمپ و اولین همسرش که درست پیش از ازدواجشان بیمار میشود میپردازد، امیدوار بود تا بینندگانِ علاقهمند را به یاد «فقط میتونم تصورش رو کنم» (I Can Only Imagine) از سالِ ۲۰۱۸ بیاندازد که آن هم یک درامِ موزیکالِ دینی بود که به مردی مبتلا به بیماری مرگباری در تلاش برای رستگاری ازطریقِ ایمانش به خدا میپرداخت. «فقط میتونم تصورش رو کنم» همراهبا «پیتر خرگوشه» و «شب بازی»، اندک فیلمهایی بودند که توانستند درکنارِ عملکردِ «تایتانیک»وارِ «بلک پنتر» در اوایل ۲۰۱۸ دوام بیاورند و شکوفا شوند. «هنوز ایمان دارم» قصد داشت تا به فیلمِ دینی جریانِ اصلی پُرفروشِ امسال تبدیل شود؛ یک چیزی در مایههای «بهشت واقعی است»، «اتاق جنگ»، «معجزههای بهشت»، «آلونک» و «دستاورد». از همین رو، این فیلم زودتر از موعد، همین چهارشنبهی گذشته در چند سینمای آیمکس روی پرده رفت و همین الان هم درکنار «بلادشات» (Bloodshot) در چند سینمای آیمکس اکران میشود. «هنوز ایمان دارم» اولین فیلمی در این زیرژانر است که در سینماهای آیمکس به نمایش در آمده است و افتتاحیهی ۹ و نیم میلیون دلاریاش هم به انتظاراتِ ۱۰ تا ۱۲ میلیون دلاری لاینزگیت نزدیک است. قابلذکر است که داریم دربارهی فیلمی با ۱۰ میلیون دلار بودجه صحبت میکنیم. سؤال این است که آیا اگر این فیلم در شرایط نرمالتری اکران میشد، میتوانست افتتاحیهای نزدیک به «فقط میتونم تصورش رو کنم» (۱۷ میلیون دلار) یا «آلونک» (۱۶ میلیون دلار) داشته باشد یا نه؟ احتمالا، اما همزمان این احتمال هم وجود دارد که اگر سینماها تعطیل نشوند، این فیلم بتواند دوامی شبیه دو فیلمِ دینی قبلی لاینزگیت داشته باشد. تازه، افتتاحیهی قابلقبولِ «هنوز ایمان دارم» در راستای چند فیلمِ دینی اخیر سینما مثل «غلبهگر» (۸ میلیون دلار در سال ۲۰۱۹)، «دستاورد» (۱۱ میلیون دلار در سال ۲۰۱۹)، «ستاره» (۹/۸ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷) و «اتاق جنگ» (۱۱ میلیون در سال ۲۰۱۵) قرار میگیرد.
دومین تازهاکرانِ این هفته اما «بلادشات» (Bloodshot)، محصولِ سونی است که گرچه انتظار نمیرفت که افتتاحیهی دیوانهواری را تجربه کند، اما بااینحال، افتتاحیهای ضعیفتر از بدبینانهترین پیشبینیها را تجربه کرد. این اکشنِ علمیتخیلی که اقتباسی از روی کامیکبوکهای ولینت کامیکس است، به سربازِ مُردهای میپردازد که با تکنولوژی نانو با قدرتهای فرابشری احیا میشود؛ این فیلم در حالی قصد داشت به آغازگرِ دنیای سینمایی ولینت کامیکس تبدیل شود که حتی به حقیقت پیوستنِ این ایده پیش از آغازِ اپیدمی کرونا غیرممکن به نظر میرسید و با شرایط حال حاضر قطعا همینطور خواهد بود؛ چون واقعیت این است که فیلمهای کامیکبوکی غیردیسی/غیرمارولی (مثل «هلبوی») در سالهای اخیر به اندازهی هر فیلمِ غیرکامیکبوکی دیگری در جلبِ نظر سینماروها مشکل داشتهاند. این مسئله بهعلاوهی نقدهای افتضاحِ فیلم و همچنین سابقهی ضعیفِ وین دیزل خارج از مجموعهی «سریع و خشن» سبب میشوند که افتتاحیهی ۹ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاریاش غافلگیرکننده نباشد. از آنجایی که سونی یک ماه پیش، افتتاحیهی ۱۰ میلیون دلاری «بلادشات» را پیشبینی کرده بود، پس به نظر میرسد هرکسی که قصد دیدنِ این فیلم را داشته، بدون توجه به شیوعِ کرونا به دیدنِ آن رفته است. مشکل اما این است که افتتاحیهی ۹ میلیون و ۳۰۰ هزاری «بلادشات»، شروعِ بسیار ضعیفی برای یک فیلمِ ۴۲ میلیون دلاری است. ولی همانطور که گفتم، وین دیزل خارج از سری «سریع و خشن»، ستارهای که قادر به کشیدن مردم به سینماها باشد نیست. «آخرین شکارچی جادوگر» در حالی در سال ۲۰۱۵ با فقط ۱۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار افتتاحیه اکران شد که حتی ریبوتِ مجموعههای شناختهشدهتری مثل «ردیک» (Reddick) و «سهایکس: بازگشت زندر کیج» هم در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۷، افتتاحیههایی کمتر از ۲۰ میلیون دلار داشتند. دیگر مشکلِ «بلادشات» که میتوان آن را گردنِ کرونا انداخت این است که بسیاری از بازارهای خارجی از جمله چین که خیلی بیشتر از آمریکای شمالی از فیلمهای وین دیزل استقبال میکنند یا کاملا تعطیل شدهاند یا ضربهی قابلتوجهای از کرونا دریافت کردهاند.
«آخرین شکارچی جادوگر» ۸۲ درصد از درآمدِ ۱۵۶ میلیونیاش (که برای فیلمی با ۹۰ میلیون بودجه کافی نیست) را از کشورهای خارجی به دست آورد و «سهایکس: بازگشت زندر کیج» هم ۸۷ درصد از درآمدِ جهانیاش (که شامل ۱۶۲ میلیون از چین میشد) را خارج از آمریکای شمالی کسب کرد. هر دوی این فیلمها در آمریکای شمالی شکست خوردند (به ترتیب ۲۷ میلیون دلار و ۴۵ میلیون دلار)، ولی آنها در حالی میتوانستند از کشورهای خارجی، مخصوصا چین کمک بگیرند یا حداقل شدتِ شکستشان را کمتر کنند که حالا دیگر خبری از این کمک برای «بلادشات» نیست. به خاطر همین است که یونیورسالِ تاریخ اکرانِ «سریع و خشن ۹» را از بیست و دوم می ۲۰۲۰ به دوم آوریل ۲۰۲۱ عقب انداخت. با این وجود، گرچه ویروس کرونا روی فروشِ «بلادشات» تاثیر خواهد گذاشت، اما این فیلم حتی در شرایط عادی هم وضعیتی بهتر از فیلمهای اخیرِ وین دیزل نمیداشت. درنهایت به «شکار» (The Hunt)، فیلم بسیار بسیار مورد سوءبرداشت قرار گرفته و بیچارهی استودیوی بلامهوس میرسیم که لقب بدشانسترین فیلمِ سینما از زمان «مصاحبه» (The Interview) را به دست میآورد. این فیلم که در ابتدا برای اکران در بیست و هفتمِ سپتامبر ۲۰۱۹ برنامهریزی شده بود، چه بهدلیلِ همزمانیاش با چندِ تیراندازی پُرسروصدا و چه به خاطر درگیر شدنش در دعواهای سیاسی به خاطر خلاصهقصهاش (لیبرالها، محافظهکاران را برای خوشگذرانی شکار میکنند) به جنجال کشیده شد. در نتیجه، اکرانِ این فیلم در حالی تعطیل شد که «رمبو: آخرین خون» (یک اکشنِ بسیار خشن دربارهی قاچاقچیانِ انسانِ مکزیکی) و «جوکر» (که به اشتباه بهعنوانِ تحریککنندهی اعمالِ خشونتآمیز معرفی شده بود) در همان زمان از پیش برنامهریزیشدهشان در بیستم سپتامبر و سوم اکتبر روی پرده رفتند. یونیورسال درنهایت تاریخِ اکرانِ «شکار» را به جمعه سیزدهم مارس تغییر داد و از جنجالهای پیرامونِ فیلم برای کمپینِ تبلیغاتیاش استفاده کرد (شعار تبلیغاتی جدیدِ فیلم: بحثبرانگیزترین فیلم سال، فیلمی است که هیچکس آن را ندیده است). اما آنها از بدشانسی با یک اپیدمی لعنتی شاخ به شاخ شدند. البته راستش را بخواهید همیشه این احتمال وجود داشت که این فیلمِ بیستارهی بزرگسالانهی سیاسی حتی در شرایطِ ایدهآل هم شکست بخورد، اما باز این نکته را باید در نظر بگیریم که هرکسی که چندان از دیدنِ فیلم مطمئن نبود یا فقط کمی کنجکاو بود، بهانهی خوبی در قالب ویروس کرونا برای نادیده گرفتنِ آن پیدا کرده است. «شکار» کارش را با کسب ۵ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار افتتاحیه شروع کرد و میانگین امتیازِ C مثبت را از تماشاگرانش دریافت کرد. این رقم در حالی کمتر از درآمدِ آخرهفتهی سومِ «مرد نامرئی» (۶ میلیون دلار) است که همزمان در راستای افتتاحیهی ۵ میلیون دلاری «گربهها» و «کریسمس سیاه» در دسامبرِ ۲۰۱۹ قرار میگیرد. «شکار» باید شانس بیاورد تا بتواند از بودجهی ۱۴ میلیون دلاریاش عبور کند.
اما درحالیکه تازهاکرانها بهدلیلِ اپیدمی کرونا فقط اندکی پایینتر از پیشبینیها فروختند، فیلمهای قدیمی جدول افت فروشهای افتضاحی را در مقایسه با هفتهی گذشته تجربه کردند. وضعیتِ باکس آفیسِ این هفته یادآورِ وضعیتِ باکس آفیس پس از تیراندازی در سینما در ژوئیه ۲۰۱۲ در جریان نمایشِ «شوالیهی تاریکی برمیخیزد» است. سومینِ فیلمِ بتمنِ نولان کماکان اکرانش را با کسب ۱۶۰ میلیون دلار افتتاحیه که بیشتر از افتتاحیهی ۱۵۷ میلیون دلاری «شوالیهی تاریکی» بود آغاز کرد و لقبِ بهترین افتتاحیه برای یک فیلمِ دوبعدی را به دست آورد و همچنان این رکورد را در اختیار دارد. سینماروهایی که منتظر رویارویی بتمن و بیـن بودند با وجودِ نگرانیهای پس از تیراندازی برای دیدنِ فیلم حاضر شدند، اما در عوض، تمام فیلمهای قدیمی جدول مثل «مرد عنکبوتی شگفتانگیز»، «عصر یخبندان: رانش قارهای» و غیره افت فروشهای وحشتناکی را در مقایسه با هفتهی گذشته تجربه کردند. اما تفاوتِ وضعیتِ حال حاضر با آن موقع این است که درآمدِ آن فیلمها در حالی پس از فروکش کردنِ نگرانیها بهبود پیدا کرد که نگرانیهای مربوطبه شیوعِ کرونا حالاحالاها ادامهدار خواهد بود. همین که بهترین دوامِ این آخرهفته متعلق با «مرد نامرئی» با ۶۰ درصد افت فروش است، تمام چیزی که باید بدانید را بهتان میگوید. در جایگاهِ اول جدول به انیمیشن «بهپیش» (Onward) تعلق دارد که با تجربهی ۷۳ درصد افت فروش در دومین آخرهفتهاش، ۱۰ و نیم میلیون دلار فروخت. بله، این افت فروش پایینتر از افتِ ۶۰ درصدی «دایناسور خوب» در دومین آخرهفتهاش، رکوردِ جدیدی در این زمینه برای پیکسار حساب میشود. درآمدِ ۱۰ روزهی ۶۰ میلیون دلاری «بهپیش» کم و بیش برابر با درآمد ۱۲ روزهی ۶۳ میلیون دلاری «دایناسور خوب» است. این انیمیشن که با ۲۰۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، تاکنون فقط ۱۰۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته است و احتمالا با کسب ۱۴۰ میلیون دلار در دنیا به پایانِ اکرانش خواهد رسید.
در مقایسه، درآمدِ ۱۰ روزهی «بهپیش» بدون احتساب نرخ تورم بالاتر از «داستان اسباببازی» (۴۹/۱ میلیون) و «زندگی یک حشره» (۵۵/۵ میلیون) و پایینتر از «دایناسور خوب» (۶۳/۸ میلیون)، «کوکو» (۸۸/۹ میلیون)، «داستان اسباببازی ۲» (۹۵/۵ میلیون)، «ماشینها ۳» (۹۸/۸ میلیون)، «راتاتویی» (۱۰۹/۵ میلیون)، «ماشینها» (۱۱۷/۱ میلیون)، «ماشینها ۲» (۱۱۷/۲ میلیون)، «شرکت هیولاها» (۱۲۲/۲ میلیون)، «وال-ای» (۱۲۷/۲ میلیون)، «شجاع» (۱۳۱/۸ میلیون)، «بالا» (۱۳۷/۲ میلیون)، «شگفتانگیزان» (۱۴۳/۳ میلیون)، «در جستجوی نمو» (۱۴۴ میلیون)، «دانشگاه هیولاها» (۱۷۰/۴ میلیون)، «پشت و رو» (۱۸۵/۱ میلیون)، «داستان اسباببازی ۳» (۲۲۶/۹ میلیون)، «داستان اسباببازی ۴» (۲۳۸/۷ میلیون)، «در جستجوری دوری» (۲۸۶/۳ میلیون) و «شگفتانگیزان ۲» (۳۴۹/۸ میلیون) در جایگاه بیستم در بین بیست و دو فیلمِ پیکسار قرار میگیرد و با احتساب نرخ تورم به ردهی آخر سقوط میکند. در ردهی چهارمِ جدول به «مرد نامرئی» (The Invisible Man)، محصولِ یونیورسال و بلامهوس برمیخوریم که ۶ میلیون دلار در سومین آخرهفتهاش کسب کرد. این فیلم ترسناکِ بزرگسالانهی ۷ میلیون دلاری در حالی به درآمدِ ۱۷ روزهی ۶۴ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در خانه دست پیدا کرده که ۱۲۲ میلیون دلار هم در دنیا فروخته است. «سونیک خارپشت» (Sonic the Hedgehog) در پنجمین آخرهفتهاش ۲ میلیون و ۵۷۵ هزار دلار کسب کرد و به مجموعِ خانگی ۱۴۵ میلیون دلار رسید؛ رقمی که آن را بالاتر از درآمدِ ۱۴۴ میلیون دلاری «پوکمون: کاراگاه پیکاچو»، به پُرفروشترین فیلمِ ویدیوگیمی گیشهی خانگی بدون احتساب نرخ تورم تبدیل میکند. «سونیک» کماکان باید از مرز ۱۵۶ میلیون دلار عبور کند تا بتواند درآمدِ «پوکمون: اولین فیلم سینمایی» (۸۵ میلیون دلار در سال ۱۹۹۹) و «مورتال کامبت» (۷۰ میلیون دلار در سال ۱۹۹۵) با احتساب نرخ تورم را پشت سر بگذارد؛ خبر خوب این است که «سونیک» بدون شک میرود تا به اولین فیلم ویدیوگیمی تاریخ که از مرزِ ۱۵۰ میلیون دلار فروشِ خانگی عبور کرده تبدیل شود. پشتسر گذاشتنِ درآمدِ «توم ریدر» با بازی آنجلینا جولی (۱۳۱ میلیون در سال ۲۰۰۱ / ۲۱۱ میلیون به نرخ امروز) اما غیرممکن خواهد بود.
«سونیک» با ۳۰۶ میلیون دلاری که در دنیا فروخته، تا حالا درآمدِ ۳۰۰ میلیون دلار «رزیدنت ایول: زندگی پس از مرگ» (۶۰ میلیون خانگی و ۳۰۰ میلیون جهانی در سال ۲۰۱۰) را پشت سر گذاشته است و بهزودی از درآمدِ جهانی ۳۱۲ میلیون دلاری «رزیدنت ایول: آخرین فصل» (فقط ۲۶ میلیون در خانه اما ۱۵۴ میلیون از چین در سال ۲۰۱۷) عبور خواهد کرد. اگر «سونیک» با کسب چیزی کمتر از ۳۳۰ میلیون دلار به پایانِ اکرانش برسد، آن وقت پایینتر از «شاهزادهی پارسی» (۹۰ میلیون خانگی و ۳۳۰ میلیون جهانی)، «پرندگان خشمگین» (۱۰۷ میلیون خانگی و ۳۵۲ میلیون جهانی)، «رمپیج» (۱۰۱ میلیون خانگی و ۴۲۸ میلیون جهانی)، «کاراگاه پیکاچو» (۱۴۴ میلیون خانگی و ۴۳۰ میلیون جهانی) و «وارکرفت» (۴۸ میلیون خانگی و ۴۳۸ میلیون جهانی) در بینِ پُرفروشترین فیلمهای ویدیوگیمی دنیا قرار خواهد گرفت. «سونیک» به احتمالِ بسیار زیاد در صورتی که میتوانست در بازار چین روی پرده برود، صدر جدول پُرفروشترین فیلمهای ویدیوگیمی دنیا را تصاحب میکرد. «وارکرفت» ۲۱۸ میلیون دلار از درآمدِ جهانیاش را از چین به دست آورد که شامل ۹۰ میلیون دلار در دو روزِ اول اکرانش میشد. «وارکرفت» به مثالِ بارزِ فیلمهایی که با وجود بیاعتنایی سینماروهای آمریکای شمالی، در چین با استقبال مواجه میشوند تبدیل شد. با این وجود، عملکردِ «وارکرفت» در چین به اصطلاح «فرونتلودد»تر از آمریکای شمالی بود (۴۷ میلیون از ۲۴ میلیون افتتاحیه)؛ یعنی اگرچه فیلم شروعِ قدرتمندی داشت، اما با سرعتِ بیشتری سقوط کرد. «وارکرفت» در بازارِ چین حکمِ «بتمن علیه سوپرمن» در آمریکای شمالی را داشت؛ یک فیلمِ بسیار هایپشده و موردانتظار براساسِ یک آیپی بسیار محبوب که به محض اینکه سینماروها مزهی تلخش را چشیدند با کله سقوط کرد. از سوی دیگر، «رمپیج» ۱۰۱ میلیون دلار در خانه و ۱۵۶ میلیون دلار در چین فروخت و «کاراگاه پیکاچو» این ارقام را برعکس کرد و ۱۴۴ میلیون دلار در خانه کسب کرد، اما فقط ۹۳ میلیون دلار از چین به دست آورد. گرچه «سونیک» بزرگترین اقتباسِ ویدیوگیمی تاریخِ نخواهد بود، اما حداقل به یک دستاوردِ قابلتوجهی دیگر خواهد رسید؛ «سونیک» در بین فیلمهای ویدیوگیمی بزرگِ سینما، اولین فیلمی است که بهطرز ویژهای سودآور خواهد بود. این فیلم در صورتی که با کسب ۳۲۵ میلیون دلار به پایانِ نمایشش برسد (و حتی اگر هیچوقت در چین اکران شود)، حدودِ ۳/۸۳ برابرِ بودجهاش فروخته است. چنین ضریبِ فروشی به ندرت در بین فیلمهای ویدیوگیمی پُرخرج اتفاق میافتد. «وارکرفت» فقط ۲/۷ برابرِ بودجهی ۱۶۰ میلیون دلاری فروخت (که نیمی از آن متعلق به چین است که استودیوها فقط ۲۵ درصد از فروش فیلم را دریافت میکنند)، «شاهزادهی پارسی» موفق نشد بودجهی ۲۰۰ میلیون دلاریاش را دو برابر کند و «کاراگاه پیکاچو» هم به زور سه برابرِ بودجهی ۱۵۰ میلیون دلاریاش فروخت. از همین رو، «سونیک» درکنار «پرندگان خشمگین» (۴/۸ برابر بودجهی ۷۲ میلیونیاش) به یکی از سودآورترین فیلمهای ویدیوگیمی پُرخرج سینما تبدیل میشود.
البته که فیلمهای «رزیدنت ایول» که بودجهای بین ۲۰ تا ۷۰ میلیون دارند، همه سودآور بودند و «مورتال کامبت» با بودجهی ۱۸ میلیونیاش هم ۱۲۲ میلیون دلار در دنیا فروخت، اما فیلمهای «توم ریدر» (۲۷۵ میلیون از ۱۱۵ میلیون در سال ۲۰۰۱، ۱۵۶ میلیون از ۹۵ میلیون در سال ۲۰۰۳ و ۲۷۴ میلیون از ۹۴ میلیون در سال ۲۰۱۸) قابلمقایسه نیستند. بهترین گزینه برای مقایسه به جز «رمپیج» (۴۲۸ میلیون از ۱۲۰ میلیون بودجه)، «نیدفوراسپید» است؛ این فیلم با ۶۶ میلیون دلار بودجه، ۶۶ میلیون دلار در چین و ۲۳۰ میلیون دلار در دنیا فروخت. «سونیک» در بینِ فیلمهای ویدیوگیمی ۱۰ سال اخیر، اولین فیلم از زمانِ «شاهزادهی پارسی» است که بدون نمایش در چین از مرز ۳۰۰ میلیون دلار عبور کرده است. «سونیک» ۴۶ درصد از درآمدش را از آمریکای شمالی به دست آورده که در این زمینه بهتر از «رمپیج» (۲۳/۵ درصد)، «کاراگاه پیکاچو» (۳۱ درصد)، ریبوت «توم ریدر» (۲۰ درصد)، «وارکرفت» (۱۰/۸ درصد) و «رزیدنت ایول: آخرین فصل» (۸ درصد) ظاهر شده است. «سونیک» بعد از «کاراگاه پیکاچو»، دومین فیلمی است که رکوردِ خانگی «توم ریدر» را که از سال ۲۰۰۱ تاکنون در اختیارِ آنجلینا جولی بود شکسته است. البته که «سونیک» بلیتهای کمتری در مقایسه با «مورتال کامبت»، «پوکومن: اولین فیلم» و «توم ریدر» فروخته است، اما نباید فراموش کنیم که نهتنها امروزه گزینههای سرگرمی نسبت به ۲۵ سال پیش افزایش پیدا کرده است،، بلکه ایدهی فیلمِ لایواکشن سونیک در فضای سینمایی گذشته که بلاکباسترها مثل مور و ملخ از گیشهها بالا نمیرفتند، رویدادِ سینمایی بزرگتری میبود. در دورانی که به فیلمهای ابرقهرمانی بهعنوانِ بلاکباسترهای درجهیک نگاه میشود، فیلمهای ویدیوگیمی مجبورند زندگیشان را بهعنوانِ بیمووی بگذرانند. «سونیک» بهلطفِ طراحی مجددِ ظاهر شخصیتِ اصلیاش که آن را در کانونِ توجهی رسانهها و شبکههای اجتماعی قرار داد و تغییرِ زمان اکرانش از نوامبر («فروزن ۲»، «جومانجی ۳» و «جنگ ستارگان: ظهور اسکایواکر») به فوریه که آن را در بینِ فیلمهای بزرگسالانه، به تنها گزینهی کودکپسندانهی بازار تبدیل میکرد، موفق به دور زدنِ طلسمِ فیلمهای ویدیوگیمی شد. محصولِ ۸۵ میلیون دلاری پارامونت تاکنون ۳۰۶ میلیون دلار از سراسر دنیا کسب کرده است. در جایگاه هفتم جدول به درام «راه بازگشت» (The Way Back) با بازی بن افلک برمیخوریم که ۲ میلیون و ۴۱۵ هزار دلار در دومین آخرهفتهاش فروخت و به مجموعِ ۱۰ روزهی ۱۳ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار رسید. «ندای وحش» (The Call of the Wild) با کسب ۲ میلیون و ۲۶۰ هزار دلار، به مجموعِ ۶۲ میلیون دلار در خانه و ۱۰۷ میلیون دلار در دنیا از ۱۱۰ میلیون دلار بودجه دست یافت. «اِما» (Emma) در دومین آخرهفتهاش با کسب یک میلیون و ۳۹۰ هزار دلار با کله سقوط کرد؛ این فیلم تا حالا ۲۵ میلیون دلار در دنیا فروخته است. «پسران بد تا ابد» (Bad Boys for Life) یک میلیون دلار در نهمین آخرهفتهاش کسب کرد و به مجموعِ خانگی ۲۰۴ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار رسید و درآمدِ ۲۰۴ میلیون دلاری «ترمیناتور: روز داوری» را بدون احتساب نرخ تورم پشت سر گذاشت. این فیلم همچنین ۴۱۵ میلیون دلار در دنیا فروخته است. «پرندگان شکاری» (Birds of Prey) در ششمین آخرهفتهی نمایشش، ۵۶۰ هزار دلار فروخت و به مجموعِ خانگی ضعیفِ ۸۴ میلیون دلار دست یافت.
اما یادی هم از «فروزن ۲» (Frozen 2) کنیم و از این بگوییم که چه چیزی جلوی این فیلم را از یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلاری شدن گرفت. «فروزن ۲» در حال حاضر ۴۷۷ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در خانه فروخته و به رقمِ نفسگیرِ یک میلیارد و ۴۵۰ میلیون دلار در دنیا دست پیدا کرده که آن را به دهمین فیلمِ پُرفروشِ تاریخ تبدیل میکند. اگر بازسازی «شیر شاه» را انیمیشن حساب نکنیم، آن وقت «فروزن ۲» لقبِ پُرفروشترین انیمیشنِ تاریخ را نیز به دست میآورد. در اینکه این فیلم به موفقیتِ شگفتانگیزی دست یافته شکی نیست. بااینحال، موفقیتِ این فیلم میتوانست به مراتب بزرگتر باشد و مهمترین چیزی که جلوی آن را گرفت ژاپن بود. البته که «فروزن ۲» از محبوبیتِ قسمتِ اول برای موفقیت نهایتِ استفاده را کرد. قسمت اول ۴۰۰ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در مقایسه با درآمدِ ۴۷۷ میلیون و ۴۰۰ هزار دلاری قسمت دوم کسب کرده بود. حتی درآمدِ جهانی یک میلیارد و ۲۸۱ میلیونی قسمت اول در مقایسه با درآمدِ یک میلیارد و ۴۵۰ میلیونی قسمت دوم به چشم نمیآید. این موضوع دربارهی مناطقِ خارجی مختلف نیز صدق میکند. قسمت اول در حالی فقط ۴۸ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در چین فروخت که قسمت دوم به ۱۲۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در این کشور دست یافت. قسمت اول ۶۹ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در کرهجنوبی کسب کرد که کمتر از درآمدِ ۹۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلاری دنبالهاش در این کشور است. قسمت اول در حالی در بریتانیا به ۵۷ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار دست یافت که قسمت دوم ۶۹ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در این کشور فروخت. در مجموع، درآمدِ خارجی ۸۸۰ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری قسمت اول دربرابرِ درآمدِ خارجی ۹۷۲ میلیون و ۴۰۰ هزار دلاری قسمت دوم قرار میگیرد. اما اوضاع در ژاپن فرق میکند. قسمت اول «فروزن» به رقمِ دیوانهوارِ ۲۴۹ میلیون دلار در بازار ژاپن دست پیدا کرد که بهراحتی بیشتر از تمام مناطقِ خارج از آمریکای شمالی است. بااینحال، «فروزن ۲» تاکنون به ۱۲۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در این منطقه دست یافته است. البته که هنوز ۱۲۲ میلیون دلار هم مقدارِ خارقالعادهای حساب میشود. ژاپن بعد از آمریکای شمالی و چین، سومین بازارِ سینماروهای بزرگِ دنیا حساب میشود و دیزنی از ابتدا روی ژاپن بهعنوان یک بازارِ حیاتی حساب باز کرده بود و با افتتاحِ چند کافیشاپ با تمِ «فروزن ۲» در شهرهای بزرگِ ژاپن، به پیشوازِ اکرانِ این فیلم در این کشور رفته بود.
دیزنی احتمالا از شروعِ آرامِ «فروزن ۲» در ژاپن نگران نشده بود. این فیلم کارش را با کسب ۱۷ میلیون و ۹۰۰ میلیون دلار افتتاحیه آغاز کرد که فاصلهی وحشتناکی با افتتاحیهی ۱۳۰ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری این فیلم در آمریکای شمالی دارد؛ اما این افتتاحیه در مقایسه با افتتاحیهی ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار دلاری قسمت اول در ژاپن عالی به نظر میرسید. تفاوتِ واقعی این دو فیلم اما در هفتههای بعدی مشخص شد. «فروزن ۲» شاید دوی سرعت را برنده شده بود، اما در دوی مارتن از قسمت اول شکست خورد. «فروزن ۲» تا چهارمین آخرهفتهاش ۶۷ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در ژاپن فروخته بود که با اختلافِ اندکی کمتر از مجموعِ چهار هفتهای ۷۵ میلیون و ۱۰۰ هزار دلاری قسمت اول بود. «فروزن ۲» بعد از هشمین آخرهفتهی نمایشش در حالی به ۱۱۰ میلیون دلار رسید که قسمت اول در همین مدت ۱۴۳ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار فروخته بود. و بالاخره «فروزن ۲» وقتی به درآمدِ ۱۲۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دلارِ فعلیاش رسید که قسمت اول در این مدت ۲۳۲ و نیم میلیون دلار فروخته بود. تفاوتِ کلیدی آنها این است که قسمت اول «فروزن» تا آخرِ دورهی نمایشش از حرکت متوقف نشد. این فیلم ۲۵ هفته در سینماهای ژاپن اکران شد که از بینِ آنها، ۱۸ هفته حداقل یک میلیون دلار، ۱۵ هفته، حداقل ۳ میلیون دلار و یازده هفته حداقل ۷ میلیون دلار درآمد داشت. این چیزی است که «فروزن ۲» از آن بیبهره بود: دوامِ طولانیمدت. درآمدِ قسمت اول در دوازده هفتهی اولِ نمایشش بین ۷ میلیون دلار تا ۹ میلیون دلار نوسان داشت و رکوردِ بهترین آخرهفتهاش، ۱۱ میلیون دلار بود. در این مدت، تعداد سینماهای نمایشدهندهی فیلم چیزی بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ سینما بودند. در تمام مدتِ نمایشِ این فیلم هرگز اینطور به نظر نمیرسید که تبِ «فروزن» فروکش کرده است. مشخصا چنین چیزی برای دنباله تکرار نشد. گرچه درآمدِ دو آخرهفتهی اولِ «فروزن ۲» بهتر از تمام آخرهفتههای قسمت اول بود، اما «فروزن ۲» نتوانست جادویش را در طولانیمدت حفظ کند. درآمدِ «فروزن ۲» از نهمین آخرهفتهاش به بعد به زیرِ ۲ میلیون دلار سقوط کرد؛ چیزی که تا هفتهی هفدهم برای قسمتِ اول اتفاق نیافتاده بود. به عبارت دیگر، «فروزن ۲» از دوامی که فیلم اول داشت بهره نمیبرد. گرچه دیزنی حساب ویژهای روی بازارِ ژاپن باز کرده بود، اما این منطقه به اندازهی دیگر مناطقِ دنیا با رشدِ فروش مواجه نشد یا حداقل فروشِ قسمتِ قبل را تکرار نکرد. اگر «فروزن ۲» میتوانست درآمدِ قسمت اول در ژاپن را تکرار کند، آن وقت به فروشِ جهانی یک میلیارد و ۵۷۷ میلیون دلار دست پیدا میکرد که آن را به هشتمین فیلمِ پُرفروشِ تاریخ تبدیل میکرد.
جدول ۱۰ فیلم برتر هفته
ردیف | نام فیلم | درآمد آخرهفته | مجموع آمریکای شمالی |
---|---|---|---|
۱ |
Onward |
۱۰/۵ میلیون دلار | ۶۰/۲ میلیون دلار |
۲ |
I Still Believe |
۹/۵ میلیون دلار | ۹/۵ میلیون دلار |
۳ |
Bloodshot |
۹/۳ میلیون دلار | ۱۰/۵ میلیون دلار |
۴ |
The Invisible Man |
۶ میلیون دلار | ۶۴/۴ میلیون دلار |
۵ | The Hunt | ۵/۳ میلیون دلار | ۵/۷ میلیون دلار |
۶ | Sonic the Hedgehog | ۲/۵ میلیون دلار | ۱۴۵/۸ میلیون دلار |
۷ | The Way Back | ۲/۴ میلیون دلار | ۱۳/۴ میلیون دلار |
۸ |
The Call of the Wild |
۲/۲ میلیون دلار | ۶۲/۱ میلیون دلار |
۹ |
Emma |
۱/۳ میلیون دلار | ۱۰ میلیون دلار |
۱۰ |
Bad Boys for Life |
۱/۱ میلیون دلار | ۲۰۴/۲ میلیون دلار |
دیدگاه تان را بنویسید