در یادداشت احترام برومند، بازیگر، در روزنامه میخوانیم: «در شرایط بحرانی توجه خانوادهها معطوف به کودکان و نوجوانان میشود و افرادی که نیاز بیشتری به پشتیبانی دارند مثلاً سالمندان. در مواجهه با چنین شرایطی دغدغه بزرگ خانوادهها این است که چطور ماجرا را توضیح دهند که از یک سو اهمیت و ابعاد ماجرا را شفاف کنند و از سوی دیگر آنها را درگیر دلهره و اضطراب نکنند.
آن چه بچهها در این بحران تجربه میکنند برای همیشه در ضمیرشان حک میشود و آن را فراموش نخواهند کرد. مراقب جسم و روح خودمان و خانوادهمان باشیم. الان لحظهای است که هر کدام از ما باید اول خودمان و خانوادهمان را مدیریت کنیم.
این روزها اما با بحرانی روبهرو هستیم که متأسفانه خیلی از بزرگترها هم به ماهیت مبارزه با آن پی نبردهاند و گاهی حتی آن را شوخی میگیرند. تعبیر من از به سفر رفتن در چنین شرایطی به سخره انگاشتن یک بحران بزرگ است. همان چیزی که در نگاه انتقادی، بعضی از مدیران را به آن متهم میکنیم و گلایهمندیم. اگر هر نوع سفر غیر ضروری از همان ابتدا ممنوع اعلام میشد حتماً امروز با هزینه جانی و مالی کمتری روبهرو بودیم.
کرونا یک بحران عمومی است و آسیب عدم رعایت نکات ایمنی تنها متوجه خودمان نمیشود. این که تصور کنیم سلامتیمان فقط به خودمان مربوط است، تفکر بشدت غلطی است. تبعات این سهلانگاری جدی است و تنها متوجه خودمان نمیشود. با هر رفتاری که موجب گسترش این بیماری و جابهجایی ویروس شود جان همه آدمها و در رأس آن جامعه پزشکی و تیم درمانی را به خطر انداختهایم. به خودمان یادآوری کنیم که در این بحران هر کدام از ما فقط نسبت به خودمان مسئول نیستیم بلکه نسبت به تمام جامعه مسئولیم.
میدانم خیلیهایمان دلخور و گلایهمندیم بابت اقدام دیرهنگام در پیشگیری از ورود ویروس کرونا به کشور و ملاحظاتی که تصمیمگیری قاطعانه در برخورد با این ویروس را زیر سایه برد. سؤالاتی داریم از این دست که چرا دیر اطلاعرسانی شد؟ چرا یک مرتبه شیوع این بیماری به شکل غیرطبیعی بالا رفت؟ چرا در بین مسئولان اختلاف نظر وجود دارد و برخورد قاطع نمیشود؟ (قربانی این عدم تصمیمگیری واحد و قاطعانه اگر چه مردم هستند اما مسئولان هم از پیامدهای ناگوار آن در امان نیستند) چطور میشود در کشور ما با وجود هشدارهای مکرر مسئولان و نهادهای مردمی درباره عدم اقدام به سفر، مردم وقوع فاجعه را جدی نمیگیرند و همچنان جادهها شلوغ است؟ چه کار کردهایم که مردم به تمام شایعات بیپایه و اساس فضای مجازی اطمینان میکنند، به صحبتهای شبکههای خارجی اعتماد دارند - البته برخی مستند و قابل اعتماد است اما بسیاری از آنها خالی از برخوردهای مغرضانه نیست - اما باز هم به هشدارهای مسئولان اطمینان نمیکنند. مسئولان پاسخ این سؤال را باید در عملکرد خودشان جستوجو کنند.
میدانم توقعمان این است که در این شرایط برای ایجاد آرامش، مدیران صادقانه پاسخگوی ابهامات باشند و راجع به شائبههایی همچون کمک به کشورهای همسایه در شرایط کمبود امکانات بهداشتی توضیح بدهند اما در نهایت باید حواسمان متوجه مسئولیتهای شهروندی خودمان هم باشد. اگر نگران هستیم از کمبود امکانات جامعه پزشکی و درمانی گیلان و مازندران، یادمان باشد ما هم ماسکها و دستکشهایمان را در سطح معابر رها میکنیم، ما هم برای پلیسی که جانش را به خطر میاندازد و جادهها را میبندد خط و نشان میکشیم. مگر مردم مازندران و گیلان باید به زبان تهدید متوسل شوند تا قید مسافرت به این استانها را بزنیم. کاری کنیم در این روزها دلمان گرم شود به همدیگر. این روزها بیش از هر زمانی به همدلی نیاز داریم. ما مردم وقتی همدل باشیم هر مشکلی را میتوانیم برطرف کنیم.
البته که نباید فقط نیمه خالی لیوان را ببینیم. مردم متعهد، با منطق و فهمیده بسیاری هم داریم که با وجود دلخوری از بیتدبیریها، درک درستی از شرایط دارند و متعهد به مسئولیت شهروندی هستند. از میان زحمتکشان متعهد و با وجدان وزارت بهداشت، روزنامهنگاران و اهالی رسانه تا کارمندان بانک و ادارات افرادی را داریم که بنابر مسئولیت کاری امنترین مکان یعنی خانهشان را بالاجبار ترک میکنند تا خدمات اجتماعی به مردم برسانند. در رأس همه، جامعه پزشکی را داریم که با وجود کمبودها و گلایهها به میدان آمدهاند و تنها اندیشه و دغدغهشان سلامت جامعه است. قدرشناس همهشان هستیم و وظیفه هر کدام از ما شکستن یک حلقه از زنجیره کروناست.
دیدگاه تان را بنویسید