«تنها چیزی که واقعا باید از آن بترسیم، خود ترس است.» این جمله مشهور تئودور رزولت، درباره شدت آسیبی است که گسترش ترس و وحشت میتواند متوجه یک جامعه کند؛ اتفاقی که در شیوع کرونا شاهد آن هستیم. شیوع مداوم این ویروس، توجه گستردهی رسانههای دنیا را به خود جلب کرده؛ این رسانهها در القای ترس عمومی چقدر نقش داشتهاند؟ یکی از محققین آمریکایی با بررسی 9300 مطلب از 100 رسانه انگلیسیزبان مطرح دنیا، به بررسی میزان شیوع ترس در پوشش رسانهای کرونا پرداخته است که یافتههای تحقیق او را در این گزارش مورد بررسی قرار میدهیم.
این احساس، مسری است
«کاترین چِنگ» که این تحقیق را انجام داده است، فارغالتحصیل رشته روابط بینالملل و مطالعات توسعه و عضو انجمن روزنامهنگاران آمریکایی-آسیایی در آمریکا است. مقالات او در گاردین و فوربس منتشر میشود و حدود یک دهه است در مورد نقش احساسات در روزنامهنگاری بخصوص در موارد مربوط به پوشش مشکلات و فجایع مطالعه میکند. او معتقد است شکل پوشش بحرانها توسط رسانهها در زندگی ما تاثیر بزرگی دارد. این تاثیر حتی در مکالمات روزمره و همینطور در احساسات ما به ویژه احساس ترس به وضوح خودش را نشان میدهد. «ترس» احساسی است که عموما آن را بهصورت شخصی تجربه میکنیم اما در برخی مواقع، میتواند به یک احساس اجتماعی تبدیل شود. این احساس از طریق گروههای اجتماعی منتشر میشود، مانند سایر احساسات، مسری است و میتواند به سرعت گسترش یابد.
توجه 23 برابری رسانهها به کرونا
چِنگ در آخرین پروژه تحقیقاتی خود به بررسی شیوه پوشش کرونا در رسانههای مطرح دنیا پرداخته است که طی آن حدود 9300مطلب از 100 رسانه انگلیسیزبان مطرح دنیا مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق هم واژههای کلیدی که در این مطالب به کار رفته و هم ادبیات مورد استفاده در آنها بررسی شده است.
بر اساس نتایج این تحقیق شیوع کرونا نسبت به سایر بیماریهای ویروسی از جمله ابولا، در رسانهها بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. مجله تایم پژوهشی بر روی این موضوع انجام داد که نشان میداد در یک ماه اول شیوع ویروس کرونا، ۲۳ برابر بیشتر از مدت مشابه شیوع ویروس ابولا در سال ۲۰۱۸، مقالههای انگلیسی منتشر شده است.
کلماتی که وحشت را القا میکند
نتایج تحقیق کاترین چنگ نشان میدهند احساس ترس نقش برجستهای در پوشش رسانهای ویروس کرونا ایفا کرده است. در ۱۰۶۶ مقاله، از کلماتی مانند «ترس» (FEAR) یا واژههای مرتبط با ترسیدن و وحشت استفاده شده بود. این مقالهها علاوه بر استفاده از این واژهها، اغلب با ادبیاتی که ترس و وحشت را القا میکرد برای شرح دادن وضعیت بعد از کرونا استفاده شده است. در ۵۰ مقاله از واژه «ویروس کشنده» استفاده شده است؛ این در حالی است که میزان کشندگی کرونا هنوز بهپای آنفولانزا نرسیده و متخصصان معتقدند تنها برای افراد مسن یا کسانی که بیماری زمینهای دارند، احتمال مرگ وجود دارد و فوتشدگان نیز از همین دسته هستند.
یک مثال این ازین دست مطالب، مقالهای است که در روزنامه تلگراف برای شرح وضعیت شهر «ووهان» چین استفاده شده است. در این مقاله برای توصیف عکسهایی که از این شهر در شبکههای اجتماعی منتشر شده است، ادبیاتی دلهرهآور به کار رفته است: «بیماران ماسکپوش در خیابانها غش میکنند. صدها نفر از شهروندان ترسیده، در راهروهای باریک بیمارستان، در حالتی که در معرض آلودگی ویروسی از طریق یکدیگر قرار دارند، منتظر درمان توسط دکترهایی هستند که با لباس سفید از خود محافظت میکنند. یک پزشک برجسته با انبوهی از نگرانی فریاد میزند.»
تلاشهایی کمفروغ ضد جریان حاکم
روزنامههای مصوری مانند«سان» و «دیلیمیل» با توجه به اینکه از عکسهای بیشتر در کنار مطالب خود استفاده میکنند، این ترس بیشتر القا میکنند. «سان» مکرراً از این ویروس با عنوان «بیماری کشنده» یاد میکند.
این در حالی است که در نقاط دیگری از دنیا، برخی روایتها به دنبال خنثی کردن ترس و وحشت و ایجاد اطمینان خاطر بودهند. بعنوان مثال «لی هسین لوینگ»، نخست وزیر سنگاپور، بطور گسترده به لزوم هوشیاری مقابل گسترش هراس اشاره کرده است و میگوید: «ترس وقتی مدام تشدید میشود، میتواند تبدیل به وحشت شود و ما را به انجام کارهایی وادار کند که همهچیز را بدتر میکند. مانند پخش شایعات، احتکار ماسکها و همچنین مقصر دانستن گروههای خاص.»
یک مقایسه ساده!
تحقیقات در مورد شیوع بیماری های قبلی، نشان دهنده تاکید مشابهی بر ترس است. در مورد اپیدمی سارس در سال ۲۰۰۳، تحقیق یک تاریخدان به نام پاتریک والیس با همراهی یک زبان شناس به اسم بریژیت نرلیج نشان میدهد استعاره اصلی برای توضیح بیماری سارس، عبارت «قاتل» بوده است. در همین راستا، دو تن از محققان رسانه، «پیتر وسترمن» و «نل رویگروک»، اپیدمی آنفولانزا در هلند را مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که در پوششهای رسانهای از آن تحتعنوان «صدای ترسآور» از آن یاد شده است. مانند کرونا، شیوع این بیماریها نیز با عدم اطمینان، نگرانی، وحشت و بلاتکلیفی توصیف شدند اما شکل پوشش رسانهای و حجم القای ترس هیچگاه به اندازه کرونا نبوده است.
بهعنوان نمونه پوشش کرونا را با پوشش رسانهای آنفولانزای فصلی مقایسه کنیم که به گزارش سازمان بهداشت جهانی سالیانه ۲۹۰ تا ۶۵۰ هزار نفر را به قتل میرساند. از ژانویه ۲۰۲۰ روزنامه های جهانی فقط ۴۸۸ مقاله در مورد انفولانزای فصلی ویروس منتشر کرده اند. در مقایسه با کرونا ویروس، تنها یک دهم این مقالات یعنی در حدود تنها ۳۷ مقاله، با ترس و یا عبارات مشابه انچه در مورد کرونا ویروس بکار رفته است، منتشر شدهاند.
اولویتها را رسانهها تعیین میکنند
برجستگی ترس بهعنوان محوری اساسی در گزارش های مربوط به کرونا ویروس، گویای این حقیقت است که بخش عمدهای از پوشش رسانه ای در مورد شیوع این بیماری، در واقع انعکاس ترس عمومی است تا اطلاع رسانی دقیق در مورد آنچه در مورد کرونا ویروس واقعا رخ میدهد.
این درست است که بلاتکلیفی در مواجهه با یک ویروس همهگیر میتواند ترس گستردهای برای مردم ایجاد کند. بیماریهای مسری جدید بسیار ترسناکند؛ چرا که غیر قابل پیشبینی و ناشناختهاند اما نکتهای که همه متخصصین رسانه بر روی آن تأکید دارند این است که انتشار اخبار غلط و اطلاعات جعلی علاوه بر تاثیری که بر روی خود انتشار بیشتر ویروسها دارد، احساسات مسری مثل ترس و وحشت را نیز در سطحی گسترده منتشر میکند. چرا که در یک جامعه پوشش رسانهای، اولویت بحثهای اجتماعی را تعیین میکند. همه تحقیقات نشان میدهند وقتی موضوعات مورد توجه جدی رسانهها قرار میگیرند، از طرف اعضای جامعه نیز اهمیت بیشتری پیدا میکنند. بهعبارت دیگر اخبار شاید به ما نگویند چگونه فکر کنیم، اما به ما میگویند که به چه چیزی فکر کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید