بعد از کله شدن ده مربی کوچک و بزرگ و آتش گرفتن آن همه ریختوپاش و خرج و هزینه، ظاهرا چند برد پیاپی کافی بود تا یک بار دیگر سر و کله مالک تراکتورسازی در رسانهها پیدا شود. زنوزی باز آمد؛ با همان توهمات تکراری و همان تلاش مصرانه برای تفرقهافکنی بین مردم ایران، آن هم در روزهایی که به «اتحاد» بیش از هر زمان دیگری محتاجیم.
مسعود شجاعی بعد از به فنا دادن تیم ملی مملکت به خاطر پرخاشگریهایش، این بار در لباس تراکتور نزدیک بود کمکداور بازی با گلگهر را قورت بدهد، بعد حالا که او را محروم کردهاند، مالک باشگاه تبریزی یک سناریوی توهمآمیز بکر ساخته: «مسعود را اذیت میکنند، چون به تیمهای دردانه پرسپولیس و استقلال نرفت.» آخی؛ شجاعی اگر همین فردا صبح آزاد شود، بعید است از تیمهای نیمه بالای جدول حتی یک پیشنهاد نصفهونیمه بگیرد. چون شما چندصد هزار دلار خرجش کردهاید، به این معنی نیست که خیلی بازیکن تاپی باشد. مگر هشتصدهزار دلار بابت کنستانت پیاده نشدید؟ همانی که پزشکان به خاطر قلبش، راه رفتن عادی را هم به او توصیه نمیکنند!
از اینها که بگذریم، انگار بیماری حسد آتش به جان مالک تراکتور انداخته؛ آنقدر که او چونان اطفال زیر سن قانونی به نام و آوازه تیم رقیب حسادت میکند و پرسپولیس را «پیروزی» میخواند؛ وقتی میپرسند چرا؟ جواب میدهد: «پرسپولیس کلمه یونانی است. فرهنگستان باید این کلمه را اصلاح کند.» زنوزی نگران پالایش زبان فارسی شده و از قضا دوست دارد پروژه پاکسازی را از اسم پرسپولیس شروع کند، اما کافی است جرات کنید و روی برخی از جایگاههای استادیوم خانگی تراکتور، یک کلمه فارسی حرف بزنید تا فداییان آتا زنوزی پروندهتان را بزنند زیر بغلتان. حالا بماند که ریشه خود تراکتور هم یک واژه انگلیسی به معنای «کِشنده» است؛ هرچند اگر سواد فهم اینها وجود داشت، اصلا کارمان به اینجا نمیکشید.
نه؛ تو نگران زبان فارسی نیستی. همه رنج و حرمان شما از این است که یک کوه اسکناس خرج میکنید، اما باز آخر قافله توجه و محبوبیت ماندهاید. همه عذابتان از این است که بعد از سالها هزینه و تقلا، فهمیدید فوتبال را نمیشود در حدود و ثغور جغرافیایی محصور کرد. آدمها از راه قلبشان عاشق میشوند، نه از روی شناسنامه و لهجه و زبانشان. اگر سرانجام در مقابل فهم این واقعیت تسلیم شوید، کمی راحتتر زندگی خواهید کرد؛ دور از آتش این حرص و حسد، بینیاز از بیهودهگوییهای بیپایان.
عالی بود🌹🌹🌹👍👍👍👍