دختر ۱۴ ساله این زوج به ماموران گفت : پدرم مرد بدخلقی بود و همیشه سر هر موضوعی با مادرم درگیر می شد.آخرین بار وقتی درگیری میان آن ها بالا گرفت، نفس پدرم بند آمد و روی مبل افتاد و همان موقع مادرم روسری را دور گردنش پیچید و او را خفه کرد.
با اظهارات دختر نوجوان، مادرش تحت بازجویی قرار گرفت و به قتل اعتراف کرد. این زن ادامه داد: حبیب بسیار عصبی بود و همیشه سر هر موضوعی کتک کاری راه میانداخت تا این که آخرین بار کنترل اعصابم را از دست دادم و او را خفه کردم.
این زن در حالی پای میز محاکمه ایستاد که دو دخترش از قصاص گذشتند اما فرزند دیگر قربانی که در دادگاه حاضر نبود، برای نامادری اش حکم قصاص خواست.
اعظم روبه روی قضات ایستاد و گفت : آخرین بار حبیب با دختر کوچکم درس کار می کرد که شروع به فحاشی کرد و دخترم را کتک زد.او فحش های رکیکی به دخترم داد، از رفتار او عصبانی شدم و به او اعتراض کردم اما حبیب دست بردار نبود. او به سوی من حمله کرد تا مرا کتک بزند.او حتی به سمت آشپزخانه رفت و چاقوی آشپزخانه را برداشت. همان موقع دعوا میان ما بالا گرفت و وقتی حبیب به خاطر تنگی نفس روی مبل افتاد،در یک لحظه روسری را دور گردنش پیچیدم و او را خفه کردم.
وی در حالی که اشک می ریخت ادامه داد: دختر بزرگ شوهرم که حالا برای من درخواست قصاص کرده، زندگی مستقلی دارد. من از او تقاضا دارم به خاطر دو خواهر ناتنی اش از قصاص صرف نظر کند.
دیدگاه تان را بنویسید