۵۵آنلاین :
در اين گفتار با رويكرد مطالعه تاريخى ـ توصيفى، به بازخوانی نوع پوشش زنان ايران در دوره هخامنشيان مىپردازیم تا با نگاهى تحليلى به منابعى كه آگاهىهايى را درباره پوشش و نوع جامه زنان هخامنشى به دست مىدهند، توصيف دقيقى از پوشش و جامه زنان هخامنشى ارائه شود. براساس یافتههای تاریخی زنان ايرانى با وجود برخوردارى از همه فعاليتهاى سياسى و اقتصادى گسترده و همچنين آزادیهاى بسيار در زندگى، از پوشش و جامههاى ويژهاى استفاده مىكردند كه بدن آنها را میپوشانده است. وجود چنين پوششى، برخاسته از اين نگرش بوده كه در حقيقت زنان ايرانى دوره هخامنشيان چون برهنگى و تننمايى را زشت و ناروا مىشمردند از جامهاى استفاده مىكردند كه بدن آنها را به خوبى مىپوشاند. در سدههاى پايانى هزاره دوم و سدههاى نخستين هزارهنخست پيش از ميلاد، گروههايى از مردمان نژاده هندواروپايى از آسياى ميانه گذشتند و در گستره جغرافيايى ايران پراكنده شدند. گروه نيرومند و بزرگى از آنها كه در تاريخ ايران، مادها نام گرفتهاند، در غرب و شمال غرب فلات ايران فرود آمدند و آنجا در مدت زمان اندکی به سرزمين ماد نام گرفت. پارسها گروه ديگرى از تازه واردان نژاده آريايى بودند كه دوشادوش مادها از آسياى ميانه تا كوههاى زاگرس پيش تاختند و در بخشهاى غربى و جنوب غربى درياچه اروميه جاى گرفتند. قبيلههاى گوناگون پارسى در سده هشتم پيش از ميلاد، در نتيجه فشار آشورىها و اورارتويىها به سوى جنوب ايران كوچ کردند و در سرزمينى پراكنده شدند كه از آن هنگام، به نام اين تازه واردان، سرزمين پارس نام گرفته است. پارسها اتحاديهاى از چند قبيله بزرگ بهنامهاى پاسارگادىها، مارافىها، ساگارتيان، دروپيكها، داههها، مردها، گرمانىها، دروسىيانها، پانتالىها و ماسپىها بودند. در دههاى نخستين سده هفتم پيش از ميلاد، پارسها به فرماندهى هخامنش از هموندان قبيله نيرومند پاسارگادىها، در منطقه انشان(تپه مليان امروزى در 46كيلومترى شمال شيراز) فرمانروايى كوچكى را به وجود آوردند. تاريخ هخامنشيان از دوره هخامنش نياى نام دهنده دودمان هخامنشيان، تا آغاز پادشاهى كوروش دوم(550-530 پيش از ميلاد)، بنيانگذار دوره هخامنشيان، هنوز هم ابهامآلود بوده و پژوهندگان درباره اين دوره از تاريخ هخامنشيان چندان همداستان نيستند. در نيمه دوم سده ششم پيش از ميلاد، كوروش دوم كه در تاريخ جهانى به نام كوروش بزرگ شناخته میشود، با جنگهاى شگفتانگيز خود، هخامنشيان را به روشنايى تاريخ جهان كشانيد. در سال550 جنگاوران كوروش، شهر هگمتانه تختگاه مادها را گرفتند و آنگاه در سال547 دروازههاى شهر سارديس، تختگاه ثروتمند پادشاهى ليديه در جنوب غربى آسياى كوچك را گشودند. كوروش و جنگاوران او، ديگر شاهكنشينهاى آسياى كوچك را هم گرفتند و در بازگشت به ايران، در ميانه سالهاى546 تا540 همه سرزمينهاى شرقى تا رودخانه جيحون را گشودند. پارسها كه در روزهاى نيرومندى خود بودند، در سال539 پیش از میلاد از كوههاى زاگرس گذشتند و همه دنياى ميانرودان(بينالنهرين) را به سلطه خود درآوردند. كوروش در سال530 پیش از میلاد در نبرد با سَكاها، جنگاوران ايرانى نژادى كه گهگاه به بخشهاى شمال و شمال شرقى قلمرو هخامنشيان يورش میآوردند، به زانو درآمد و در ميدان جنگ كشته شد. كمبوجيه فرزند و جانشين كوروش، در ميانه سالهاى 530تا522 ، جنگاوران پارس را بهآفريقا كشاند و سرزمينهاى مصر، ليبى و حبشه را به گستره مُردهريگ پدرش افزود.
منابع شناخت جامه زنان هخامنشى
چون از دوره هخامنشيان هيچ جامه و تنپوشى به دست نيامده است، پژوهندگان بايد براى توصيف جامه پارسيان و بهويژه جامه زنان، از گزارشهاى نويسندگان باستانى و بازنمايیهاى جامههاى هخامنشيان در سنگنگارهها و ديگر دادههاى باستانشناختى سود جويند. البته گهگاه آميختن اين گزارشهاى باستانى و دادههاى باستانشناختى با يكديگر و به دستدادن توصيفى واقعى از پوشش و جامههاى هخامنشيان بسيار دشوار است؛ از سوى ديگر توصيف جامهها از روى دادههاى باستانشناختى دوره هخامنشيان هنگامى پيچيدهتر میشود كه بهدشوارى میتوان مطمئن شد که آيا پوشش و جامههايى كه در سنگنگارهها، نقشمهرها و ديگر دادههاى باستانشناختى ديده میشود، همان پوشاك واقعى است كه در زندگى روزمره میپوشيدهاند يا نه؟ همچنين در بيشتر گزارشها و نوشتههاى در پيوند با تاريخ باستانى ايران، تنها به رخدادهاى سياسى و تاريخ دودمانهاى سلطنتى پرداخته شده و تا اندازه زيادى همه چهرههاى اين متنها مردها هستند و چيز زيادى درباره دنياى زنان شنيده نمیشود. بيشتر سنگنگارهها، ديوارنگارهها، سكهها و نگارههاى روى اشياى فلزى آگاهیهاى چندانى درباره پوشاك و پوشش زنان جامعه ايرانى دوره هخامنشيان و روىهمرفته تاريخ باستانى ايران بهدست نمیدهند و بيش از همه پوشاك زنان اشرافزاده و دربارى را بازتاب میدهند. بهطور کلی براى پژوهش درباره جامه زنان ايرانى در دوره هخامنشيان گزارشهاى تاريخنويسان يونانى، سنگنگارههاى گوناگون هخامنشيان در تخت جمشيد، نقش رستم، پاسارگاد، بيستون و آسياى كوچك، مجسمههاى بهدستآمده از مصر، شوش و ديگر سرزمينهاى قلمرو هخامنشى نگارههاى گوناگون روى گلدانهاى كوچك يونانى، سكههاى مصرى دوره هخامنشيان، نقاشیها و نقشمهرهاى يونان-ايرانى و پارچههاى بهدست آمده از گورهاى پازيريك كه با نقشهاي هخامنشى آراسته شدهاند، مهمترين منابع پژوهندگان هستند.
طرحشناسى جامههاى مردان و زنان هخامنشى
ايرانيان در هزارههاى باستانى تاريخ خود، به جامهها و آرايش خود ارج فراوان میگذاشتند و همه كوشش و ذوق هنرى خود را براى ساخت جامههاى زيبا و زيورهاى گوناگون نشان میدادهاند. در دوره هخامنشيان، مردمان گستره سرزمين ايران جامههاى قومى خود را میپوشيدند و چنانكه دادههاى گوناگون باستانشناختى نشان میدهند، پارسها كه بنيانگذاران پادشاهى هخامنشى بودند، همچون ديگران جامه زيباى ويژه خود را داشتهاند. پيش از همه بايد يادآورى شود كه جامههاى مردان و زنان هخامنشى در ساختار خود همانندى زيادى به يكديگر داشتهاند و گويا تفاوت اين جامهها بيشتر در رنگ پارچهها، آرایشها و زيورهاى آنها بوده است. در زین فرش به دست آمده از پازيريك، زنانى ديده میشوند كه جامه چیندار مردان مادى و پارسى پوشيدهاند و چيزى همچون چادرى كوتاه و نازك با دامن نيمگرد روى سر خود انداختهاند و كفشهاى آنها همان كفشهاى مردان ماد و پارس است. تنها تفاوتى كه در جامه زنان و مردان ديده میشود در آرایشهای پیشسینه و شکل یقه جامه آنهاست. هرودوت تاريخنويس يونانى همروزگارِ هخامنشيان هم گزارش مىدهد كه بانويى بهنام آرتااينت كه خشايارشاه به او دل باخته بود، از وى خواسته بود تا جامه زيبايى را كه آمستريس همسر خشايارشاه به دست خود براى شاه بافته بود به وى ببخشد. هنگامى كه خشايارشاه جامه خود را به آرتااينت داد، وى با خوشحالى جامه را پوشيد. هرودوت بهروشنى نشاندهنده همانندى زياد جامههاى مردان و زنان پارسى است. همچنين گزنفون، ديگر تاريخنويس يونانى دوره هخامنشيان، در گزارش خود درباره نيكرفتارى كوروش دوم با زنى اشرافزاده بهنام پانتهآ كه در جنگ گرفتار شده بود، میگويد كه پانتهآ در خيمهگاه اسيران جامهاى مانند جامه بندگان پوشيده و روبند نازكى روى چهره خود كشيده بود و از اينرو در آغاز فرستادگان كوروش درنيافته بودند كه او يك زن است . شايد از اشاره گزنفون به پوشش پانتهآ بتوان نتيجه گرفت که جامه مردان و زنان مانند هم بوده و اگر اين گونه نبوده، تنها وجود روبند روى چهره اين زن، فرستادگان پادشاه را به اشتباه نمىافكند و آنها بايد بهسادگى میفهميدند كه او يك زن است؛ با وجود اشاره داستانگونه گزنفون به روبند چهره پانتهآ، در بازنماییهاى زنان در دادههاى باستانشناختى چهره زنان هميشه بدون پوشش و موهاى آنها بيشتر بافته شده و در پشت آويزان شده، نشان داده مىشود. پارسها همچون پارهاى ديگر از مردمان باستانى، جامههاى بلند و فراخ و چيندار مىپوشيدند. زنان و مردان پارسى چون نمىخواستند ديگران آنها را برهنه ببينند و نهمانند يونانيانِ آن روزگار، برهنگى و تننمايى را زشت و ناروا میشمردند، جامههايى بلند، گشاده و چيندار میپوشيدند تا گذشته از پوشاندن همه تنشان، برجستگىهاى طبيعى اندامها هم پيدا نباشد. در دوره هخامنشيان جامههاى رنگارنگ و گلدار رواج داشته و حتى پارچه جامههاى مردان همچون جامه زنان با گل و برگ و نقشهاى هنرى و رمزى و نگاره جانوران آراسته میشده است.
بازنمايىهاى جامه زنان در هنر هخامنشى
در دادههاى باستانشناختى متعلق به دنياى هخامنشيان، نگارههاى زيادى از زنان ديده نمىشود و از اینرو پوشش و جامههاى زنان ايرانى در دوره هخامنشيان چندان شناختهشده نيست؛ با اين همه، نگارههاى اندكى از زنان در پارچههاى پازيريك، نقشمهرهاى يونان-ايرانى، اشياي ساختهشده از عاج، تابوت سنگى آوازهيافته به تابوت ساتراپ، سنگنگاره ارگيلى در شمال غربى آناتولى و گلدانهاى فلزى كوچك به چشم مىآيد. پارهاى گزارشها و اشارههاى نويسندگان كهن يونانى، همچون هرودوت و كتزياس به جامههاى هخامنشى آگاهىهايى بهدست میدهند. در كاوشهاى سالهاى 1947تا 1949 ميلادى در گورهاى سَكايى پازيريك در منطقه شمالى كوه آلتايى در جنوب سيبرى، يافتههاى گوناگونى همچون زين و برگ اسبها، جن گافزارها، اشياى هنرى و مذهبى، اسكلتهاى مردها و اسبها، تكههاى پارچهها، زين فرشها و چند قطعه فرش بهدست آمد كه آگاهیهاى زيادى را درباره جامه زنان هخامنشى به دست مىدادند. اگرچه هنوز گفتوگوهايى درباره خاستگاه و ماهيت فرش پازيريك وجود دارد، بيشتر پژوهندگان همعقيدهاند كه اين فرش ايرانى است و اگرچه در منطقه سَكايى پيدا شده آميزهاى از هنر سكايى و هخامنشى را نشان مىدهد. زینفرشهاى فراوان دستبافتى وجود دارند كه با همان زيبايى و ظرافت فرش پازيريك بافته شدهاند و بهترين منبع شناختهشده براى توصيف جامه زنان در دوره هخامنشيان هستند. در يكى از زینفرشها كه براى استفاده به عنوان زين اسب بافته شده، چهارمربع ديده مىشود كه روى هر مربع چهار زن روبهروى آتشدان مقدسى كه مانند آتشدانهاى سنگنگارههاى تخت جمشيد است، مشغول انجام همان آيينهاى مذهبى هستند كه ديگر نقشمهرهاى هخامنشى به نمايش گذاشتهاند. شاهبانوها كه با آتشدان مقدس از هم جدا شدهاند، دست راست خود را بالا آوردهاند و بلندى آنها از آدمهايى كه به دنبال آنها هستند، بيشتر است. چنين جزيياتى برترى پايگاه آنها را نشان میدهد چراكه هم زنان تاجها و جامههايى همانندى پوشيدهاند و تنها تفاوت تاجهاى شاهبانوها با تاجهاى دو زن ديگر، وجود پارچه نازكى مانند چادر روى تاج شاهبانوهاست. پارچه نازک چادرمانند روى تاج شاهبانوها، تا زانو آويخته شده و در زير آن جامه آستينبلندى كه از چانه تا مچ پا امتداد داشته پوشيدهاند كه بخش انتهايى آن چیندار است .جامه دو زنى كه با اندازه كوچكترى نشان داده شدهاند، مانند آن دو ديگرى است، اما چادر ندارند و با يكدست حوله يا دستمالى گرفته و دست ديگر را روى آن گذاشتهاند. در چهارمربع اين زينفرش، رنگها هماهنگ با رنگ زمينه نقشهاى مربعها پخش شدهاند. زمانى كه زمينه آنها قهوهاى است، جامههاى زنان زرد يا قرمز و هنگامى كه زمينه آنها آبى است، جامههاى زنان زرد يا قهوهاى مىشوند و به آتشدانها هم رنگ آبى يا قهوهاى دادهاند. بدن زنان سفيد، چشمهایشان قهوهاى و موى آنها به رنگ آبى است و روى جامههاى آنها تزييناتى ديده مىشود. در كاوشهاى پازيريك، شنل يا خفتان زنانه كوتاهى به دست آمده كه از پوست سنجاب ساخته شده و درون آن با خز پوشيده شده و لبههاى آن با نوارى از پوست سياه كرهاسب دوخته شده و داراى آستينهاى باريكى است كه با تكههايى از چرم دبا غیشده آراسته شدهاند. همچنين باشلقى زنانه به دست آمده كه از دو لايه چرم نازك ساخته شده و با پوست سياه كرهاسب، پوشانده شده و با تكههاى چرمى متوازیالاضلاع آراسته شده كه روی شانهها میافتند.در نهایت گفتنی است که ايرانيان در هزارههاى باستانى تاريخ خود، به جامهها و آرايش خود ارج فراوان مىنهادهاند و همه كوشش و ذوق هنرى خود را براى ساخت جامههاى زيبا و زيورهاى گوناگون نشان میدادهاند. در دوره هخامنشيان، مردمان گستره سرزمين ايران جامههاى قومى خود را مىپوشيدند و چنانكه دادههاى گوناگون باستانشناختى نشان مىدهند، پارسها كه بنيانگذاران شاهنشاهى هخامنشى بودند، همچون ديگران جامه زيباى ويژه خود را داشتهاند.
منبع : قانون
دیدگاه تان را بنویسید