نشانه های زیادی هست که با صراحت به ما می گوید ایران امروز، در تله محیط زیست گرفتار شده است. آمارها در حوزه های محیط زیست نشان دهنده ابر بحران در کشور است. روایت ها هولناک هستند و همه چیز به چشم می توان دید. پرسش اساسی اما این است که آیا نظام حکم رانی در جمهوری اسلامی، عمق فاجعه و خطر پیش رو را می تواند بفهمد و اگر می فهمد آیا می تواند کاری از پیش ببرد؟
نشانه های بحران را به استناد آمارهای رسمی از سوی مقامات که همگی طی یک سال گذشته در رسانه ها منتشر شده است را با هم مرور می کنیم و در نهایت یک نتیجه گیری کوتاه از مسئله خواهیم داشت. بحران روشن تر از آن است که نویسنده بخواهد نسبت به ابعاد آن سخنی اضافه بگوید.
نخستین بحران؛ فرو نشست زمین در ایران
یک روز نیست که هشدار و یا خبری در زمینه فرونشست زمین در ایران منتشر نشود. بلایی که مانند خوره به جان زمین افتاده است.
۴۹ درصد مردم ایران در معرض فرونشست زمین قرار دارند. مساحت تقریبی پهنههای فرونشستی کشور حدود ۱۸۵،۰۰۰ کیلومتر مربع برآورد میشود. همچنین تعداد جمعیت در معرض خطر فرونشست زمین در کشور حدود ۳۹ میلیون نفر تخمین زده شده است. بیشترین خطر فرونشست متوجه تهران، خراسان رضوی و اصفهان است.
بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نیز فرونشست در کشور پنچ تا هفت برابر متوسط جهانی و با نرخ ۲۵ تا ۳۰ سانتیمتر در سال رخ میدهد. فرونشست زمین در ایران ۱۵ برابر سطح بحرانی اعلامشده از سوی اتحادیه اروپاست. ۷۰ درصد دشتهای کشور درگیر پدیده فرونشست هستند و از ۶۰۹ دشت ایران ۴۰۹ دشت به مرحله بحرانی رسیده و توسعه بهرهبرداری از منابع آب زیر زمینی در آنها ممنوع شده است.
یک مقام سازمان نقشهبرداری کشور می گوید" ۱۴ کلانشهر کشور درگیر فرونشست زمین هستند. بالاترین نرخ فرونشست مربوط به استان کرمان است.براساس آمار وزارت نیرو، ۷۰ درصد دشتهای کشور بحرانی است که ناشی از سوءمدیریت است. در ارزیابیها، ۲۴۵ منطقه فرونشست شناسایی شده است که ۳۰ درصد آنها دارای سرعت بالای فرونشست هستند."
فرونشست زمین تنها مخصوص استان های ذکر شده نیست و مدام خبری تازه منتشر می شود که منطقه جدیدی از کشور گرفتار فرونشست شده است.مطابق آمارهای رسمی ۷۰ درصد استانها درگیر فرونشست شدهاند.
دومین بحران؛ کاهش شدید ذخایر آبی در ایران
شاید صریح ترین اظهار نظر در این زمینه تا کنون، عیسی کلانتری رئیس محیط زیست دولت روحانی داشته است. او در مصاحبه ای با روزنامه اعتماد گفته بود "اصلیترین مشکل کشور، آب است؛ دشمن میخواهد منابع آبی این سرزمین تمام شود. وقتی منابع آب تمام شود، کشور تسلیم شده است.بحران آب درجه اول مساله کشور است؛ این موضوع کشور را ویران میکند."
آمارها و تجربه های چند سال گذشته در چند استان کشور برای نمونه به ما می گوید جنگ آب و ناامنی در این زمینه هرگز دور از ذهن نیست. عمق چاههای آب در استان یزد به ۱۲۰ متر رسیده است. افت سطح آب در این استان به ۴۰ تا ۵۰ سانتیمتر در سال رسیده است و در شرایط فعلی در یکی از شهرهای این استان ۳۰۰ لیتر بر ثانیه کمبود آب وجود دارد.
بحران آب کشور ما در مقایسه با دیگر کشورهای جهان، نشان از یک فاجعه ترسناک دارد. در حالی که میزان برداشت آبهای زیرزمینی در دنیا ۶۰ درصد است، این میزان در ایران ۹۰ درصد اعلام شده است. کسری آبخوانهای کشور نیز در سال گذشته حدود ۱۴۳ میلیارد مترمکعب بوده است. از ۶۰۹ محدوده مطالعاتی آبخوان، ۴۱۰ محدوده وارد وضعیت ممنوعه و ممنوعه بحرانی شدهاند.
با مرگ آبخوانها نیز باید منتظر افزایش نرخ فرونشست زمین باشیم. وضعیتی که نشان از ادامهدار بودن بحران آب در ایران میدهد. بحران آب سبب شده است که پوشش گیاهی نیز در کشور ما به شدت آسیب ببیند.
رییس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور با تاکید بر حفظ پوشش گیاهی و حفاظت از منابع طبیعی کشور، گفته است" بر اساس مطالعات انجام شده در صورتی که کشور با سرعت فعلی به سمت خشکسالی حرکت کند، ایران در سال ۲۰۴۰ جزو ۱۹ کشور خشک دنیا خواهد شد."
سومین بحران؛ گرم تر شدن هوا در ایران
بر اساس گزارش جهانی ریسکهای مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۲۳، آبوهوای شدید بهعنوان دومین خطر بزرگ جهان در دو سال آینده و سومین خطر بزرگ در ۱۰ سال آینده رتبهبندی شده است. بزرگترین خطر در ۱۰ سال آینده به عنوان یک شکست در کاهش تغییرات آبوهوایی است.
رئیس سازمان هواشناسی کشور نیز اعتقاد دارد که" سرعت افزایش دما در ایران ۲ برابر میانگین جهانی است.روند گرمایش فعلی زمین در ۱۰ هزار سال گذشته بیسابقه است. میانگین افزایش دما در ایران با سرعتی دو برابر روند جهانی پیش میرود.با کاهش قابل توجه انتشار گازهای گلخانهای، دمای سالانه میانگین جهانی میتواند به دو درجه سانتیگراد یا کمتر محدود شود.
در ۳۰ سال گذشته روند افزایش دما، کاهش بارش، افزایش تبخیر و افزایش خشکسالی در کشور به علت تغییرات اقلیمی رخ داده که تبعات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی داشته است." هوا هر سال گرم تر می شود، سطح ایستایی آبهای زیرزمینی در طول یک دهه گذشته حداقل ۱۰ متر کاهش یافته است و بسیاری از نقاط کشور چهره ای بیابانی به خود گرفته است.
سخن آخر؛ ایران گرفتار در تله محیط زیست
روایت هایی هولناک از وضعیت محیط زیست کشور به استناد آمار را با هم مرور کردیم. آمارهای آمده در متن، تنها بخش بسیار کوچکی از وضعیت بحران است. پیامدهای این بحران نیز در حوزه های متخلف می توان تحلیل کرد. خطر ناامنی بزرگ ترین دستاورد این بحران می تواند باشد. ناامنی در حوزه های غذا، آب و حتی درمان هرگز شوخی نیست.
احساس این نوع ناامنی ها حتی می تواند بدتر از خود ناامنی باشد. بعنوان مثال در سال ٩٣ و در اوج خشکی دریاچه ارومیه؛ مردم آن سامان احساس ناامنی شدیدی داشتند.
احساس ناامنی درست بود و به قول عیسی کلانتری، رئیس وقت محیط زیست؛ فشار خون مردم منطقه یکدهم بالا رفت و سرطان پوست در حیوانات منطقه ۲۰ برابر شد.اگر دریاچه به طور کامل خشک شود به اختلاف درجه حرارت تابستان و زمستان ۷ درجه اضافه میشود، این ۷ درجه معلوم نیست چه اثری روی ژنتیک انسان، و حیوان و گیاه و میکروب میگذارد، چه جهشهایی را ما خواهیم داشت؟
ما در تله محیط زیست گرفتار شده ایم و نظام حکم رانی ما نمی تواند مانند برخی دیگر از پدیده ها دستوری با این چالش برخورد کند. ما هر روز شاهد فاجعه ای تازه هستیم و ابعاد این فاجعه بیش از هر زمان به ما نزدیک تر است. بودجه هایی که برای رهایی از این بحران هزینه می شود نیز بسیار ناچیز است و گویی دولت ها همچنان درک ضعیفی از بحران های زیست محیطی دارند.
دولت به ریاست سیدابراهیم رئیسی در لایحه بودجه سال جاری تنها ۳۷۱۳ میلیارد تومان برای سازمان حفاظت محیطزیست این کشور اختصاص داد. این درحالی است که مرکز برنامه و بودجه این سازمان با اشاره به بحرانهای چندین ساله از قبیل آلودگی هوای کلانشهرها، گردوغبار، ریزگردها، خشکسالی و کمآبی تاکید دارد که بودجه محیط زیست در سال ۱۴۰۲ نسبت به ۱۴۰۱، باید حداقل ۵ برابر میشد.
تفاوت معنادار بودجه محیط زیست کشور با برخی دیگر از سازمان ها و نهادها سبب شده است که برخی از تحلیل گران بر این باور باشند که سمت وسوی بودجه در ایران بیش از آنکه آرام بخش و امیدوار کننده باشد، تنش زاست و اراده ای جدی جهت حل برخی بحران ها از جمله بحران های زیست محیطی وجود ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید