ارسال به دیگران پرینت

فروغ فرخزاد | داستان کوتاه حلقه زر از فروغ فرخزاد

داستان کوتاه حلقه زر از فروغ فرخزاد | این حلقه خوشبختی شد حلقه بردگی!

دخترک خنده کنان گفت که چیست؟راز این حلقه زر ، مرد حیران شد و گفت:حلقه خوشبختی است حلقه زندگی است.

داستان کوتاه حلقه زر از فروغ فرخزاد | این حلقه خوشبختی شد حلقه بردگی!

داستان کوتاه "حلقه زر" از فروغ فرخزاد

دخترک خنده کنان گفت که چیست؟راز این حلقه زر

راز این حلقه که انگشت مرا*

این چنین تنگ گرفته است به بر*

راز این حلقه که در چهره او این همه تابش و رخشندگی است*

مرد حیران شد و گفت:حلقه خوشبختی است حلقه زندگی است*

همه گفتند:مبارک باشد*

دخترک گفت دریغا که مرا*

باز در معنی ان شک باشد*

سالها رفت و شبی زنی افسرده نظر کرد بر ان حلقه زر*

دید در نقش فروزنده او*

روزهایی که به امید وفای شوهر...به هدر رفته ...هدر...زن پریشان شد و نالید*

که وای وای این حلقه که در چهره او باز هم تابش و رخشندگی است *

حلقه بردگی و بندگی است

 

منبع : وبلگ
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۱ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه