قانون بقای مهربانترین
سهند ایرانمهر
این سوال کلیدی در مورد ماهیت تمدن انسانی مطرح است که چه عاملی ما را از سایر موجودات و گونههای انسانی جلو انداخته است؟ وجه غالب نظرات بر اساس نظریه هابز است. او انسان را گرگ انسان میداند، گرگی که بر اساس ترس از همنوع و نزاع، قواعدی را چید که منجر به نظم و تمدن شد.یا ریچارد داوکینز در کتاب «ژن خودخواه» که خودخواهی بشر را مبنای این تکامل منجر به تمدن میداند. ماکیاولی هم در کتاب شهریار در واقع به ما میگوید که انسان برای بقا نیازمند فراگیری و اجرای زنجیرهای هوشمند از فریبکاری است. این نظریات در افکار عمومی به راحتی پذیرفته میشود اما نظر کاملا مخالفی هم وجود دارد که معتقد است ما در تحلیل ریشههای تمدن، بیراهه رفتهایم.
ما ذات انسان را خراب میدانیم و دچار «سندرم دنیای کثیف» mean worldهستیم. سندرمی که باعث میشود فکر کنیم آمار جنایت، حقکشی و خشونت بیش از آمار همدلی، مهرورزی و مدارای بشر است. اخبار هم در اینجا گزینشی عمل میکنند چون اخبار نوع اول، با علاقه بیشتری از سوی مخاطبین دنبال میشود.
آنگونه که «روتخر برخمان» در کتاب « تاریخ امیدبخش نوع بشر» نوشته است حتی نتایج تحقیقات دانشمندان نشان داده است که انسان از نظر هوش بر شامپانزهها یا گونه نئاندرتال برتر نیست، آنچه ما را جلو انداخته است این است که ما مقلدهای بهتری بودهایم که یافتههای خود را مهربانانه در اختیار یکدیگر گذاشتهایم. ما اجتماعیتریم و به تدریج نرمخوتر شدهایم. این مهر شدید ما به یکدیگر در شرایط دشوار بوده است که ضامن بقای ما و افزایش بیشتر هوش ما شده است. مقایسه سگهای اهلی با نیاکان وحشیشان هم نشان داده است که به میزانی که در همراهی با انسان استرسشان کمتر و نزاعشان فروکشکرده، زیرکتر و باهوشتر شدهاند چندانکه مقایسه جمجمههای انسانی ۲۰۰ هزارسال گذشته با اکنون نشان میدهد که هم مغز ما ۱۰ درصد کوچکتر شده است و هم پدومورفیکتر( حفظ صفات کودکی در بزرگسالی)شدهایم.
بنابراین تکامل بر مبنای «بقای مهربانترینها»بوده است. صافشدن برآمدگی ابرو وگسترده شدن سفیدی چشم که حرکات مردمک چشم را آشکارتر کرد، قدرت مانور گونه ما را برای نشان دادن احساساتمان بالا برد و به مدد همه اینها توانستیم اعتماد و مهر یکدیگر را جلب کنیم .
تحقیقات هم نشان داده است که برخلاف اخبار، فیلمها و رمانها، انسانها در هنگام فشار و سختی و جنگ وبیماری، مهربانی و همدلی بیشتری از خود نشان میدهند و مخلص کلام اینکه « مهر » همچنان ضامن بقای گونه ما و تنها دلیل افزایش هوش و پیش افتادن گونه ما از سایر گونههاست. مهربانی که روزانه بارها و بارها میبینیم اما آن هیجان و توجهی که خشم و نزاع از ما میگیرد و آن رغبتی که رسانه برای نمایش آن دارد، از این مهربانی روی برمیگرداند چندانکه مهر هزارباره یک مادر یا پدر یا برادر و خواهر آنچنان دیده و دنبال نمیشود که هل دادن یککودک در قفس خرس توسط مادر!
دیدگاه تان را بنویسید