شاید گمان بر این بود که این سرمایه نامیرا و دائمی است، اما سرمایه چه مادی و چه معنوی همیشگی و ثابت نیست، بلکه در طول زمان قابلیت کاهش و افزایش دارد که در مورد اصلاحطلبان با کاهش مواجه شد. از سوی دیگر، آنچه امروز جریان اصلاحطلبی را به محاق برده، نهتنها عملکرد ضعیف آنها در مواجهه با مشکلات و معضلات اجتماعی بوده بلکه شامل بیاعتنایی آنها به خواست و مطالبات جامعه در ادوار قدرتشان بود؛ تا جایی که چندان برنامه جامع و مدونی برای پیادهسازی و اجرای خواست مردم نداشتند و به تبع آن از سیستمی جامعنگر و جامعهپسند که محتوایی به واقع اصلاحی داشته و در زندگی روزمره مردم تأثیر بسزایی داشته باشد، به دور بودند و در گعدههای سیاسی خویش اغلب به اولویتهای حزبی میاندیشیدند. اما اینک که انتخابات به پایان رسیده و اصلاحطلبان اجبارا از حضور نیمبند در قدرت به جامعه کوچ میکنند، باید با آسیبشناسی عملکرد خود در 24 سال گذشته نقاط قوت و ضعف خود را بهخوبی شناسایی کنند و ببینند کجا موفق و کجاها ناکام بودهاند.
با بیرحمی تمام به کارنامه خودشان نگاه کنند و هر جا باعث شده با اصلاحات به معنای واقعی کلمه زاویه پیدا کنند، بدانند همان هم باعث انحراف از مسیر شده است. دست به جراحی و اعمال اصلاحات بزنند؛ بیتردید قاطبه مردم ایران طرفدار اصلاحات در جامعه هستند و این اصلاحات الزاما با چهرههای اصلاحطلبی کنونی صورت نمیگیرد، چهبسا لازم باشد در حاملان اصلاحات هم تغییری صورت گیرد و چهرههای جدید و آمادهتری جایگزین شود؛ چراکه کشور فرصت تاریخی محدودی در اختیار دارد که اگر از آن بهخوبی بهره نگیریم، آینده ناروشنی در پیش خواهیم داشت.
دیدگاه تان را بنویسید