«الیزابت درو» در «پراجکت سیندیکیت» نوشت: بایدن به اندازه کافی آگاهی دارد تا درک کند که هفتههای اول ریاست جمهوری در آمریکا آسانترین و دلپذیرترین دوران یک رئیسجمهور است. بعد از این هفتههای ابتدایی ناگزیر ناکامی و بحرانهایی به وجود خواهد آمد که وی بایستی با آنها مقابله کند. این چالشها به ویژه برای رئیس جمهوری که در اوج همه گیری کرونا، فروپاشی اقتصادی و بحران آب و هوایی، کار خود را آغاز کرده دو چندان است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامهی این مطلب آمده است: رئیس جمهور جدید در هفتههای نخست آغاز به کار خودش میتواند از طریق یکسری دستورات اجرایی، روند سیاستهای دولت قبلی را معکوس کرده و بدون نیاز به دخالت کنگره، کارهای زیادی انجام دهد. بایدن میتواند از اختیارات خود به طور یک جانبه استفاده کند تا با کنترل بیماری همهگیر کرونا به اولین اولویت دوران ریاست جمهوریاش رسیدگی کند.
رئیس جمهور جدید همچنین در انتخاب کابینه خودش هم آزادی عمل لازم را دارد. هنگامی که وی برای اولین بار گزینههای خود را برای پر کردن بسیاری از سمتهای عالی مشاوره و کابینه اعلام کرد، بسیاری از ناظران با نگرانی به انتخابهای وی مینگریستند و انتقاد میکردند که چرا بایدن برای اداره مشاغل سخت امروز به نامهای دیروز یعنی اشخاص حاضر در کابینه اوباما روی آورده است. با این وجود، بایدن در مجموع کابینهای میانه رو با اشخاصی قابل قبول در هر دو حزب انتخاب کرد. البته فقط با گذشت دورهای کوتاه، واقعاً خواهیم دانست که کدام گزینهها موفق میشوند.
در ابتدا به نظر میرسید که انتخاب مریک گارلند، قاضی دادگاه استیناف فدرال آمریکا، به عنوان دادستان کل کشور در واقع بی اعتنایی سنگینی به میچ مک کانل، رهبر جمهوری خواه سنا بود، چراکه مک کانل در زمان اوباما حتی اجازه نداد جلسه برای بررسی معرفی و تصویب انتخاب گارلند برای دیوان عالی برگزار شود. با این حال، برای کسانی که گارلند را میشناسند، گارلند یک گزینه عالی است: شخصیتی درخشان، آرام و منصف. او تنها کسی است که میتواند صداقت و روحیه خود را به یک وزارت دادگستری که اعتبارش توسط دونالد ترامپ زیر سوال رفته بازگرداند.
به همین ترتیب، ران کلین، رئیس کارکنان کاخ سفید، تقریباً به اندازه رئیس خود باتجربه است، چرا که پیش از این به عنوان رئیس دفتر بایدن و معاون رئیس جمهور ال گور خدمت کرده است. این رابطه کاری خوب باعث شده که بایدن تاکنون قدم اشتباه برندارد.
واقعیت این است که اگرچه انتخاب چهرههای تازه وارد در کاخ سفید میتواند هیجان انگیز باشد، اما همزمان این انتخابها خطرات زیادی هم به همراه دارد. به عنوان مثال تنها طی سه ماه پس از روی کار آمدن، جان اف کندی به عنوان رئیسجمهوری نسبتاً بی تجربه که تنها به دلیل ظاهر، جذابیت و سخنوریاش مورد ستایش قرار میگرفت، حمله فاجعه بار خلیج خوکها به وقوع پیوست.
جورج دبلیو بوش، فرزند رئیس جمهور و فرماندار دو دورهای تگزاس، احتمالاً یکی از باتجربهترین روسای جمهور اخیر آمریکا بوده است. با این وجود، او نیز در اوایل دوره ریاست جمهوریاش شاهد دو فاجعه غیر قابل اجتناب بود، یکی حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ آن هم در شرایطی که پیش از آن هشدارها و سرنخهای بی شماری مورد توجه قرار نگرفته بود و دیگری حمله به عراق که مانند جنگ ویتنام جانسون، علناً بر اساس یک دروغ آشکار صورت گرفت.
در این بین حتی روسای جمهوری مثل جیمی کارتر و بیل کلینتون که هر دو از فرمانداران سابق و مردانی باهوش بودند هم در اوایل کارشان با مشکلات عدیدهای رو به رو شدند. اوباما قبل از انتخاب فقط سه سال در سنای آمریکا خدمت کرده بود. او نه از برخورد و به چالش کشیدن کنگره لذت میبرد و نه احساس زیاد مطلوبی نسبت به آن داشت.
روابط بایدن با اوباما و میراث او برای وی پیچیدهتر از آنچه به نظر میرسد، است. در حالی که اوباما بسیاری از دموکراتهای کنگره را با احتیاط ذاتی و آمادگی برای مصالحه با جمهوری خواهان ناامید کرده بود، بایدن به عمد پیشنهادهای جسورانهتری را مطرح میکند. پیشنهادات مهاجرتی وی با سیاست اوباما در پیگیری اخراج قابل توجه مهاجران غیرقانونی مغایرت دارد. به نظر میرسد که بایدن با این تصمیمات میخواهد بگوید که دیگر از زیر سایه اوباما خارج شده است.
بایدن پس از چهار دهه حضور در سنا، از زمان جانسون نسبت به کنگره آشنایی دارد. البته طولی نخواهد کشید که ما متوجه شویم صحبتهای او درباره کار با جمهوری خواهان مبتنی بر یک ساده لوحی نوستالژیک است یا که برعکس از روشی هوشمندانه برای تحت کننرل در آوردن جمهوری خواهان نشات میگیرد.
بایدن همچنین یک بازی پیچیده با جناح چپ حزب خود دارد. وی در ابتدا هیچ سمتی برای سناتورها الیزابت وارن یا برنی سندرز در نظر نگرفت. حامیان سندرز حتی بایدن را تهدید کردند که بایستی وی به سناتور ورمونت شغل مورد نظر او را بدهد. بایدن در پاسخ توضیح داد که خروج این دو از سنا به ضرر دموکراتها خواهد بود.
طولی نکشید که سندرز از خط مشی بایدن گلایههایی کرد، اما این بخشی از نمایش است. الکساندر کورتز و تیم او همچنان میتواند فشارهای جناح چپ علیه بایدن را ادامه دهد. بایدن، اما بسیاری از برنامههای جناح چپ را اتخاذ کرده است و سعی خواهد کرد که آنها را به همگان بقبولاند.
یکی از نشانههای تغییر در میدان سیاست امریکا این است که، برخلاف همه دولتهای اخیر دموکرات، بایدن با عدم انتخاب بانکداران در سمتهای ارشد، در واقع به وال استریت باج نداده است. جانت یلن، وزیر جدید خزانه داری، رئیس سابق فدرال رزرو و شخصیتی دانشگاهی است که به طور واضح نیازهای فوری اجتماعی کشور را درک میکند. علاوه بر این، بایدن در مورد حوزههای اقتصادی با وارن مشورت کرده و مشاور سابق او یعنی «یلن» را برای فدرال رزرو انتخاب کرده است.
به دنبال دوره ۴ ساله ریاست جمهوری ترامپ، به نظر میرسید که دوران بایدن دورهای کسل کننده باشد، اما بایدن سختتر و غیر قابل پیشبینیتر از آنچه مردم تصور میکردند خواهد بود. اگرچه هنوز برای قضاوت زود است، اما دوره ریاست جمهوری بایدن جالبتر و شگفت آورتر از حد انتظار است.
دیدگاه تان را بنویسید