در ادامه این مطلب آمده است: با اینکه پوتین و مرکل در رابطه با اردوغان شیوههای مختلفی دارند که با یکدیگر متناقض است، ترکیه همیشه نقطه اشتراک صحبتهای سران روسیه و آلمان بوده است. حمایت سیاسی و روانی روسیه که اردوغان امیدوار است در نبرد آینده اش با بایدن از آن برخوردار شود، به تنهایی کافی نیست، مگر اینکه با حمایت و همبستگی آلمان همراه شود، بویژه آنکه پس از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، برلین از وزنه مهمی در بین کشورهای اروپایی بهرهمند شده است.
با وجود اینکه روابط ترکیه با آلمان در حجم و اندازه روابطش با امپراطوری روسیه و اتحاد جماهیر شوروی نیست، ترکیه عثمانی و جمهوری، تنها در دورههای کوتاهی با برلین دشمنی داشته و اکثر اوقات به متحد آن تبدیل شده است، برای مثال در جریان جنگ جهانی اول و دوم.
با توجه به اینکه تعداد شرکتهای آلمانی که در ترکیه سرمایه گذاری کرده اند ۷ هزار است، برلین سعی میکند از دشمنی با آنکارا فرار کند، حتی زمانی که در سال ۲۰۱۷ اردوغان مرکل را متهم به پیروی از شیوههای نازیها علیه ترکها نمود.
در این میان، سوال مهم آن است که آیا محاسبات روسیه و آلمان در همبستگی با اردوغان در جریان درگیری وی با بایدن، با یکدیگر تلاقی مییابد؟ آنچه که به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران میتواند تمام پروندههای اختلاف با آنکارا را فیصله داده و اصول مذاکره آینده با روسیه و اروپا مشخص کند.
با وجود دشمنی تاریخی بین روسیه و آلمان، مسکو دائما سعی کرده است تا دوستی برلین را به خود جلب کند، به این ترتیب در طول بیست سال گذشته، آلمان تبدیل به شریک مهمی برای روسیه در جریان پروندههای اروپایی و بین المللی شده است. در همین راستا، مرکل هم از اتخاذ مواضع عداوت آمیز و تحریک کننده علیه روسیه خودداری کرد، بویژه پس از آنکه موفق شد یک گفتمان مثبت با پوتین داشته باشد.
تمام این موارد، از مثلث پوتین-اردوغان-مرکل، یک عنصر اساسی در معادلات و محاسبات منطقهای و بین المللی میسازد، که کاملا با موقعیت استراتژیک ترکیه ارتباط مستقیم و غیر مستقیم دارد، حتی اگر تمام خاطرات تاریخی بد ترکیه با همسایگانش را نادیده بگیریم و در نظر داشته باشیم ۲۵۰ سال پیش، آمریکا وجود نداشته است.
دیدگاه تان را بنویسید