گذری بر زندگی آیتالله ابراهیم امینی
از نسل اول علمای انقلاب، چندان که باید و شاید، باقی نماندهاند. سرآمدان آنان را که به شماره درآوریم، بیشتر آنان رفتهاند و یادی از آنان به یادگار یا آثاری از آنان برای رهجویان علم و آگاهی، در این سو و آن سو یافت میشود. در این نوشته نیمنگاهی به یکی از علمای نسل اول انقلاب که در ردیف بزرگان حوزه علمیه قم ایستاده بود، خواهیم داشت.
ابراهیم امینی، با نام شناسنامهای ابراهیم حاجامینی، فرزند حسین و جواهرخانم به سال 1304 خورشیدی در نجفآباد در خانوادهای مذهبی چشم بر جهان گشود. پدر او به شغل کشاورزی و دامداری، در سطحی که بتواند اندک هزینه خانواده هفتنفری را بهسختی درآورد، مشغول بود. ابراهیم کوچکترین فرزند این خانواده، پنج سال داشت که پدرش بر اثر بیماری درگذشت. در غیاب پدر، زندگی ساده خانواده حاجامینی رو به وخامت گذاشت. برای شرایط پیشآمده، مجبور شدند زمین کوچکی را که پدر روی آن کار میکرد، به یک کشاورز واگذار کنند تا نیمی از درآمد آن را به این خانواده بدهد.
ابراهیم در هفتسالگی به یک مدرسه شبانه غیردولتی رفت و تحصیل را آغاز کرد. چندی نگذشت که پایش به یک جلسه مذهبی باز شد. همین امر باعث شد علاقهمند به موضوعات دینی شود و راهش را به سمتوسوی حوزه علمیه تغییر دهد. زمانی که آقای امینی به سمتوسوی حوزه علمیه متمایل شد، روزهای سخت مقابله رضاشاه با روحانیون و حوزههای علمیه بود. با وجود همه این سختیها و گرفتاریهای ناشی از ضعف شدید مالی، ابراهیم امینی میخواست درس دین بخواند و روحانی شود. در آن موقع، عالم پرتلاشی در نجفآباد به نام حاجشیخ احمد حججی در جذب جوانان برای تحصیل علوم دینی کوشا بود. یکی از کسانی را حاج شیخ احمد جذب کرد، آقای امینی بود. یکی دیگر از کسانی که در شکلگیری شخصیت طلبگی آقای امینی نقش داشت، عالم وارسته و فعال اجتماعی، حاجشیخ ابراهیم ریاضی بود. روحانی شناختهشده دیگری که هم معلم شیخ ابراهیم امینی بود و هم در نظر وی فرد مؤثری بوده، حاجشیخ غلامحسین منصور است. این سه شخصیت ارزنده دینی که از شاگردان برجسته حوزه علمیه نجف اشرف بودند، در شکلگیری شخصیت شیخ ابراهیم حاجامینی نقش فوقالعادهای داشتند. ابراهیم امینی در 17سالگی برای ادامه تحصیل به قم رفت و نزد عالمان مشهورترین و بزرگترین حوزه علمیه ایران، به آموختن پرداخت. او بسیار علاقهمند بود که در قم بماند؛ اما بیش از سه ماه نتوانست در قم دوام بیاورد، بنابراین به زادگاه خود بازگشت. گرانیهای ناشی از جنگ جهانی دوم و سنگینی هزینه طلبه جوانی که هنوز به رده دریافت شهریه نرسیده بود، برایش طاقتفرسا بود؛ بر این اساس تصمیم گرفت در حوزه اصفهان درس بخواند که بتواند خوردوخوراکش را از خانه پدری بیاورد.
شیخ ابراهیم پس از شش سال که در اصفهان با کوشش فراوان درس خواند، تصمیم گرفت دوباره به قم برود تا از استادان برجسته حوزه قم استفاده کند. او در اصفهان نزد استادانی مانند شیخ نعمتالله صالحی، سیدجواد غروی، سیدمحمدباقر ابطحیسدهی، حاج میرزامحمود معیننجفآبادی، ملاهاشم جنتی، شیخ یحیی فقیهایمانی، حاجشیخ محمدحسن عالمنجفآبادی، حاجآقا رحیم ارباب، حاجآقا حسین خادمی و حاج میرزاعلی آقاشیرازی، دروس گوناگون را فراگرفت و عازم قم شد و در حجره آقای آشیخ عباس ایزدینجفآبادی ساکن شد. همحجرهشدن با آقای ایزدی که یکی از استادان بود، از نظر آقای امینی یک افتخار محسوب میشد.
آیتالله امینی در قم برای گرفتن شهریه از مراجع و علما، موفق شد امتحان سختی را با موفقیت پشت سر بگذارد. همین موفقیت وضع زندگی او را عادی کرد و فرصت رفتن به کلاسهای درس علمای بزرگ، بدون دغدغهای دیگر را در اختیار او قرار داد.
امینی سالهای سال در محضر چهرههای شاخص حوزه قم زانوی تلمذ بر زمین زد و خود از علمای شناختهشده حوزههای علمیه شد. استادان دروس سطح و خارج وی در قم، آقایان حاجآقا رضا صفی (بهاءالدینی)، حاجشیخ عبدالجواد جبلعاملی، حاجشیخ میرزامحمد مجاهدی، حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدشهابالدین مرعشینجفی، حاج سیدحسین طباطباییبروجردی، حاج سیدروحالله خمینی و حاج سیدمحمدحسین علامهطباطبایی بودند. روشن است که در ارتقای دانش و افزایش مقام علمی کسانی که در حوزههای علمیه درس میخوانند، چهار عنصر اصلی دخالت تام دارد؛ استعداد، علاقه و پشتکار، استادان و مباحثها.
حاجشیخ ابراهیم امینی در زمان تحصیل، استعداد و قدرت فراگیری بالایی داشت، استادان یادشده نیز جزء برگزیدگان علمی زمان خود بودند که شاگردان برتر حوزه را تربیت کردهاند. از طرفی هم مباحثههای خوبی داشت که همگی در ردیف علمای بزرگ حوزه قم تعریف میشوند؛ حاجشیخ عبدالله جوادیآملی، حاجشیخ عباس ایزدینجفآبادی، سیدکمالالدین موسویاصفهانی، شیخ محمد مفتحهمدانی، حاجشیخ محمد کلباسیاصفهانی و... .
یادآوری میشود که در میان استادان آیتالله امینی، دو نفر بیشتر از دیگران روی ایشان اثر داشتهاند؛ یکی امام خمینی و دیگری علامه طباطبایی.
ورود به عرصه نویسندگی
از میان روحانیون نسل اول انقلاب اسلامی، حوزویان بنامی بوده و هستند که برای مخاطبان غیرحوزوی و بر حسب ضرورت مسائل روز، دست به نویسندگی به زبان فارسی زدهاند و آثار قابل استفادهای را از خود به یادگار گذاشتهاند؛ بزرگانی مانند استاد شهید مرتضی مطهری، مرحوم علی دوانی، مرحوم مصطفی زمانی، مرحوم آیتالله حسینعلی منتظری، مرحوم علامه نعمتالله صالحینجفآبادی، ناصر مکارمشیرازی، مرحوم علیاکبر هاشمیرفسنجانی و عدهای دیگر.
یکی از پرکارترین عالمان اهل قلم که از چند دهه قبل، دست به قلم برده و آثار سودمندی را به منظور افزایش معلومات اسلامی جوانان به رشته تحریر درآورده، آیتالله ابراهیم امینی است. ایشان در 50 سال، کتابهای متعددی را تألیف کرده که بعضی از آنها بارها از سوی ناشران گوناگون تجدید چاپ شدهاند.
اسامی کتابهای وی به این شرح است: دادگستر جهان، بانوی نمونه اسلام، آیین همسرداری، همه باید بدانند، بررسی مسائل کلی امامت، اسلام و تمدن غرب (ترجمه)، آئین تربیت، خودسازی در اخلاق، آشنایی با مسائل کلی اسلام، اسلام و تعلیم و تربیت، انتخاب همسر، کتابهای تعلیمات دینی (برای دورههای ابتدایی و راهنمایی، 7 جلد)، دروس من الثقالهالاسلامیه در معاد و نبوت و خداشناسی، الگوهای فضیلت، در کنفرانسها، آموزش دین (4 جلد)، وحی در ادیان آسمانی، پیامبری و پیامبر اسلام، خداشناسی، آشنایی با اسلام، آشنایی با وظایف و حقوق زن در اسلام، معاد در قرآن، امامت و امامان، جوان و همسرگزینی، ازدواج؛ موانع و راهحلها، نماز و روزه، امر به معروف و نهی از منکر و خاطرات آیتالله امینی؛ این کتاب را ایشان به قلم خودش نوشته که برای علاقهمندان به فهم شرایط حوزههای علمیه در دهههای گذشته بسیار سودمند است و من برای نوشتن این مقاله از این کتاب بسیار بهره بردم. یادآوری میشود که بعضی از این کتابها به زبانهای انگلیسی، آلمانی، اردو، آذری، آلبانی، ترکی استامبولی، عربی، تاتی، تاجیک، سواحلی، چینی، بنگالی، کریل، تایلندی و اندونزیایی ترجمه شدهاند.
آیتالله ابراهیم امینی در جریان مبارزات اسلامی علیه رژیم پهلوی، از همان ابتدا تا انتها، موضعی کاملا روشن و انقلابی داشت. او یکی از شاگردان امام خمینی بود که هرگز در ضرورت مبارزه برای سرنگونی شاه تردید نکرد؛ اما فعالیتهای سیاسی وی، مانند آن عده از علمایی که در مبارزه عملی، پیوسته میکوشیدند و روزگاران سختی را در زندان و تبعید میگذراندند، نبود. اگرچه در تأیید مرجعیت آیتالله خمینی در سال 1343 اقدام کرد و تلاشهای مخفیانهای هم داشت؛ اما خودش نیز ادعای زیادی در این رابطه ندارد.
کتاب خاطرات آیتالله ابراهیم امینی نشان میدهد که وی در تمام صحنهها حضور داشته است؛ یعنی از همان روزهایی که استاد محبوب او امام خمینی، عَلَم مخالفت با دربار پهلوی را برافراشت، وی نیز در ردیف مخالفان رژیم قرار گرفت. در ابتدای نهضت و پس از دستگیری رهبر مقتدر آن، به اتفاق دوست شجاع خود، آیتالله حسینعلی منتظری، برای جمعآوری امضا از علمای بزرگ، مبنی بر مرجعتقلیدبودن آیتالله خمینی فعال بود. مراحل بعد هم اگر فضلا و علمای حوزههای علمیه، در حمایت از نهضت و رهبر آن به نوشتن اعلامیه و جمعآوری امضا اقدام میکردند، ابراهیم امینی نیز از امضا و تأیید کوتاهی نمیکرد؛ اما مانند امروز که ایشان روش اعتدال در رفتار سیاسی خود دارد، بهجای اینکه خود را برای مبارزه درگیر زندان و تبعید و گرفتاریهای ناشی از آن کند، به مطالعه، تدریس و تألیف میپرداخت.
مسئولیتهای آیتالله امینی
با پیروزی انقلاب، آیتالله امینی مسئولیتهای اجرائی مهمی انتخاب نکرد و بیشتر در جایگاه مشورتی، عضویت در هیئتامناها و همکاری با مراکز فرهنگی، علمی و پژوهشی بوده است. در هر صورت، عضویت در مجامع یا مجالس گوناگون را به این شرح را بر عهده داشت: عضو شورای عالی مجمع جهانی اهلبیت، عضو هیئتامنای دانشگاه امام صادق(ع)، عضو و نایبرئیس مجلس خبرگان رهبری، عضو هیئتعلمی و برنامهریزی مجمع جهانی علوم اسلامی، ریاست دبیرخانه مجلس خبرگان، رئیس شورای عالی تحقیقات حکومت اسلامی، عضو شورای بازنگری قانون اساسی، عضو و مسئول سابق بخش فرهنگی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، رئیس کمیسیون فقهی سمینار «دیدگاههای اسلام و پزشکی»، رئیس شورای فرهنگ عمومی قم، امام جمعه موقت قم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو شورای سرپرستی طلاب غیرایرانی به دستور آیتاللهالعظمی منتظری؛ البته این شورا پس از مدتی به مرکز جهانی علوم اسلامی تغییر نام داد.
مواضع سیاسی
امینینجفآبادی بیش از آنکه چهرهای سیاسی به حساب آید، شخصیتی فرهنگی و آموزشی بوده و هست. سخنرانیها، بازدیدها، حضور در رسانهها، سفر به بسیاری از کشورهای آسیایی، آفریقایی و اروپایی، آموزش به طلاب حوزوی و دانشجویان دانشگاهی، شرکت در کنفرانسهای داخلی و خارجی، سخنرانیهای قبل از خطبههای نماز جمعه تهران، نوشتن مقالهها، همه و همه در راستای فعالیتهای فرهنگی و تربیتی آیتالله امینی بوده است. با این وجود، او هیچگاه از سیاست به دور نبوده و نسبت به مسائل مهم سیاسی کشور، موضع خاص داشته است. در میان جناحهای سیاسی کشور، ایشان هیچگاه به اصلاحطلبان نزدیک نبوده است و البته چنان وانمود میکرده که در اردوگاه اصولگرایان نیست؛ هرچند در بعضی از موضعگیریهای سیاسی، حداقل تا دو، سه سال قبل، با اصولگرایان همفکری میکرده است.
در اواخر عمر آیتالله هاشمیرفسنجانی دیدیم که آیتالله امینی خود را به وی نزدیک و از مواضع سازنده او حمایت میکرد. البته این دو نفر، یعنی آیتالله امینینجفآبادی و آیتالله هاشمیرفسنجانی، از سالهای بسیار دور به هم نزدیک بودند و حق هم همین بود که در کشاکش سیاسی بین هاشمیرفسنجانی و مخالفانش، جانب هاشمیرفسنجانی را بگیرد. وقتی آقای هاشمی درگذشت، آقای امینی در پیام تسلیتش چنان وانمود کرد که از موضعگیریهای هشت سال اخیر رئیس مجمع تشخیص مصلحت، خرسند بوده و با او همدردی میکرده است؛ زیرا در پیام تسلیتش خطاب به آن مرحوم نوشته بود: «علیرغم آنکه همه دنیایت را فدای انقلاب و نظام کردی، در این اواخر به شما بیمهریهای فراوان شد. مظلومتر از شهید بهشتی بودی و تحمل و صبر کردی» (20/دیماه/1395).
آیتالله امینی در سالهای اخیر به دلیل عارضه کسالت، چندان که در سالهای پیش در عرصه فرهنگی، آموزشی و تربیتی فعال بوده، تلاش چشمگیری نداشت؛ اما از دور و نزدیک شنیده میشود که به مواضع سیاسی جدیدی رسیده بود.
آیتالله ابراهیم حاجامینی مشهور به امینی، روز جمعه پنجم اردیبهشت 1399 در 95سالگی درگذشت.
دیدگاه تان را بنویسید