۵۵آنلاین :
«کاش همچون پرندهای سبکبال، قدرت پرواز داشتم و راهی به سوی ایل خود مییافتم؛ آن گاه جان تشنهام را از دیدار مردم ایل، سیراب میکردم». این ترانهای است که یک مادر ترکمن در فراغ یاران خود زمزمه میکند. آن زمان که احساس دلتنگی میکند و دلش هوای یار و دیار میکند. عشایر و روستاییان، فرزندان دردانه طبیعتند و همواره نقش آرزو را بر دار خیال میبافند. «نقش و نگارها»، تجلی آرمانهای هنرمند ایلیاتی و روستایی است. آرزوهای دستنیافتنی که تنها در دنیای «هنر» تحقق مییابند و شکل میگیرند. عشایر و روستاییان در دست بافتههایشان، گاهی طبیعت را چنان که دوست دارند و میخواهند ترسیم میکنند و نه به آن شیوه و شمایلی که وجود دارد. اصولا این هنرمندان بومی تنها مقلد طبیعت نیستند بلکه آنها دستانشان را محبوس نمیکنند، انگشتانشان به تکاپو درآمده و نهتنها نقش گل و گیاه و باغ و بستان را به تاروپود مینشانند بلکه در مقام عمل بر نقش و نگارهای طبیعت میافزایند و ازخیال خود خاطراتی به یادماندی از طبیعت، کوچ و ایل و سرزمین زیبای خود به تصویر میکشند. ترکمنها از زمانهای باستانی تا کنون در انواع پیشههای صنایع دستی تبحر کامل دارند و این رشتههای پردرآمد به صورت میراث فرهنگی ماندگاری از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته است. از زمانهای قدیم، فلزکاری، آهنگری و زرگری، از شایعترین پیشهها به شمار میرفته و اکنون نیز ترکمنها به آن اشتغال دارند که ماهران و استادان هر رشته را که در ساختن وسایل و لوازم پیشرفتهتر و ماهر از دیگرانند به نام اوستا یاد میکنند. نزد زنان ترکمن نیز انواع مختلف صنایع دستی از قدیم رواج داشته است. این صنایع دستی بيشتر به طبقه اناث منسوب بوده و به دست آنها تولید میشود. مثلا پارچهبافی، نمدمالی، گلیمبافی، زردوزی و گلدوزی که اکثرا به دست زنها انجام میشود. بیشتر زنان ترکمن با بهکارگیری توانمندی و خلاقیت خود، آثاری میآفرینند که از ارزش معنوی و مادی والایی برخوردار است. اگرچه هرگز اثر این زنان به عنوان اثر هنری ارزیابی نشده است، آنها با عرضه و فروش آثارشان برای حل مشکلات مادی خانواده و جامعه خود تمامی تلاش خود را میکنند. با نظری اجمالی به انواع هنرهای محلی زنان ترکمن، این هنرها بیشتر دیده و درک خواهند شد.
ترکمنها را بهتر بشناسیم
ترکمنها از 6هزار سال پیش در منتهیالیه منطقه شمالی سواحل دریاچه «اشیق گل» سکنی گزیدند. در 427هجری قمری ترکمنهای سلجوقی در مرو مستقر شدند. برخی معتقدند کلمه ترکمن از واژه فارسی «ترک مانند» سرچشمه میگیرد؛ یعنی کسی که شبیه یکترک است. محل زندگی ترکمنهای ایران در قسمت دشت گرگان و کنار رودخانه اترک است. مردم ترکمن بسیار به دین و مذهب خود معتقدند و بهدور از هر گونه تظاهر زندگی سادهای دارند. ترکمنهای کوچنشین از اعقاب ترکان اوغوز بودهاند که با ایمان آوردن به اسلام به «ترک ایمان» یا «ترکمان» معروف گشتند. طوایف ترکمن قبل از اسلام پیرو آیین شمنی بودهاند و به «تانگری» (تانری، تاری) (خدای آسمان) اعتقاد داشتهاند. از نظر اخلاقی و اعتقادی، درباره آنان میتوان گفت حرمت و ستایش آنها نسبت به خدا تا این حد است که ترکمن، هیچگاه به خدا قسم نمیخورد و بهندرت سوگند یاد میکند. عدهای نیز بر این باورند ترکمنهای کوچنشین از اعقاب ترکان اوغوز بودهاند که با ایمان آوردن به اسلام به «ترک ایمان» یا «ترکمان» معروف شدند. «درواقع، اقوام ترک، اقوامی بیابانگرد بودهاند که در قرون متمادی با مهاجرتهای عظیمی که به طرف خاورمیانه و جنوب شرقی آسیا داشتهاند، باعث تحولات بزرگی در این نواحی شدهاند. این اقوام کوچنشین، به علت مجاورت با فرهنگهای غنی همسایگان متمدن خویش بسیاری از نمادها را از ایشان به عاریت گرفتهاند. ترکمنها در قلمروهای متعددی پراکندهاند. آنها غیر از کشور ترکمنستان که زیستگاه اصلیشان بهشمار میآید، در کشورهای ایران، چین، افغانستان، ترکیه و عراق ساکناند. ترکمنهای ایران در استان گلستان، در سرزمینی واقع در بین دو رود اترک و قرهسو و در استان خراسان شمالی، در بخشهای قوچان، بجنورد و سرخس زندگی میکنند. اکثریت ترکمنهای ایران در استان گلستان ساکنند. همچنین لازم بهذکر است که گلستان نام جدیدی سرزمینی است که در طول تاریخ و تا سده هفتم هجری به نام ایالت گرگان و از آن پس تا آغاز سده دهم به نام استرآباد و در نوشتههای دوران اولیه اسلامی به نام جرجان و از اسفند1316، گرگان نامیده شده است. شهرستان ترکمن نیز در باختریترین حد استان گلستان واقع است. ترکمنان، علاوه بر بندر ترکمن در شهرهای گنبد کاووس، آققلا و گمیشان نیز زندگی میکنند که مناطق بسیار وسیعی را به خود اختصاص دادهاند. اقوام ترکمن بیابانگرد بودند که در پی قرون متمادی با مهاجرتهای عظیمی که به طرف خاورمیانه عظیمی که به طرف خاورمیانه و جنوب شرقی آسیا داشتهاند، باعث تحولات بزرگی در این نواحی شدهاند. سپس در صحراهای شمال ایران و در دو طرف آن ساکن شدند و از طوایف آن میتوان به سالور، ارسای، تکه، یموت، ساریخ اشاره کرد که مهمترین آنها تکه، سالور هستند. استان گلستان دارای قومیتهای مختلف اعم از فارس، ترک، کرد، ترکمن، بلوچ، قزاق، سیستانی و ...است و افزون بر 20قوم در این استان زندگی میکنند اما در یک تقسیمبندی کلی مردم ساکن در این استان به سه گروه عمده فارس، ترکمن و مهاجر تقسیم میشوند. فارسها در نواحی مرکزی و جنوبی منطقه سکنی دارند و اکثریت جمعیت استان را تشکیل میدهند و به دو گروه فارسهای بومی و مهاجر تقسیم میشوند. فارسهای بومی استان بیشتر به گویشهای گرگانی، کتولی و مازندرانی تکلم دارند. این گروه از مردم استان شیعه هستند. استان گلستان به علت دارابودن مناظر بدیع و چشماندازهای طبیعی و خیرهکننده از جایگاه ویژهای در صنعت گردشگری برخوردار است و سرشار از عنایات و نعمت خداوندی است بهنحوی که در هر فصل از سال، چهار فصل را میتوان در این منطقه مشاهده کرد. به دلیل شرایط مساعد اقلیمی و زیست محیطی، این منطقه، از دوران پیش از تاریخ و دوران اسلام به عنوان یکی از استقرارگاههای بشری مورد توجه بوده است. به لحاظ ترکیب جمعیتی، استان گلستان اقوام بسیاری را در خود جای داده است. در این منطقه، اقوامی نظیر ترکمن، ترک، کرد، بلوچ، سیستانی و مانند آن با فرهنگهای خاص در کنار هم زندگی میکنند. از اقوامی که از دیرباز در این مکان حضور یافتهاند، ترکمنها هستند. زمان مهاجرت ترکمنها به دشت ترکمن، به حدود قرن نهم هجری برمیگردد. در دوره زمامداری تیموریان، آققویونلوها و قراقویونلوها، ترکمنها آرام آرام به سکونتگاههای فعلی خود کوچ کرده و در آن سکنی گزیدند و این منطقه، بهمرور زمان و به سبب حضور این قوم، ترکمن صحرا لقب گرفت. این استان بهدلیل تنوع جغرافیایی و قدمت تاریخی دارای جاذبههای گردشگری متعددی مانند برجهای تاریخی، مدارس و تکایای باستانی، مقبره مشاهیر، تپههای باستانی، عمارتها و کاخهای قدیمی، غارها ، کاروانسراها ، حمامهای کهن و پارکهای زیبای جنگلی ازجمله پارک بینالمللی گلستان، آبشارها، چشمهها، ذخیرهگاههای جنگلی و تالابهای بینالمللی، گلفشانها، دهکدههای ییلاقی و شبهجزیره آشوراده است. همچنین وجود آیینها و مراسم گوناگون و آداب و موسیقی فرهنگ قومیتهای ساکن و صنایع دستی و سوغات محلی و بازارهای هفتگی و مرزی از عوامل جذب مسافران در این منطقه است که هر یک در نوع خود بسیار زیبا و چشمنواز است. در اینجا به برخی از هنرهای دستی زنان ترکمن که نقش بسیار مهمی در صنعت گردشگری این منطقه دارند، پرداخته میشود.
قالیبافي و قارچینهای ترکمن
ترکمنها بهعلت مجاورت با فرهنگهای غنی همسایگان متمدن خویش، بسیاری از نمادها را از ایشان به عاریت گرفتهاند. این اقوام نمادها و نقشهای بسیاری را روی بافتهها و فرشهای خود به نمایش میگذارند، چرا که آنان به دلیل زندگی کوچنشینی هیچگاه نمیتوانستند دست به خلق هنرهای ماندگاری چون معماری و مجسمهسازی بزنند. از این رو، دنیا ترکمنها را با تاروپود و خامه میشناسد. خامهای که تماما از پشم گوسفند تهیه شده و بسیار قیمتی است. قالی ترکمن، دستبافتی است پرزدار که از طریق درگیری پرز و گره زدن بر تار و پودگذاری تهیه میشود. بهجرات میتوان گفت که شاخصترین هنر و مهمترین محصول دستی و صنعتی در بین ترکمنها، فرشینههای دستبافت، بهخصوص قالی و قالیچه است. این شاخصترین هنر را باید در همکاری صمیمانه و هوشیارانه دختران و زنان ترکمن جستوجو کرد. دقت و ظرافت این دختران و زنان گاه موجب خلق شاهکارهایی بینظیر در این هنر میشود.
دنیا ترکمنها را با تاروپود و خامه میشناسد که تمام آنها از پشم گوسفند تهیه شده است. قالی ترکمن، دستبافتی پرزدار است که از طریق درگیری پرز و گرهزدن بر تار و پودگذاری تهیه میشود. بهجرات میتوان گفت که شاخصترین هنر و مهمترین محصول دستی و صنعتی در بین ترکمنها، فرشینههای دستبافت، بهخصوص قالی و قالیچه است. این شاخصترین هنر را باید در همکاری صمیمانه و هوشیارانه دختران و زنان ترکمن جستوجو کنیم. فرشهای ترکمن به دلیل خصوصیات استثنایی خود در طرح و رنگ ازجمله فرشهایی هستند که مورد توجه پژوهشگران جهان قرار گرفتهاند. این فرشها به دلیل جذابیت طرحهای تکرار شونده و ساده و ترکیب و طیف غنی و فوق العاده رنگیشان سزاوار این شهرت جهانی هستند. بازنمایاندن نقوش فرش ترکمن چیزی جز بررسی رابطه بین سمبلهای طبیعی و جاری بین این قوم و نیز دقت در ارتباط بین معماری ذهنی زنان ترکمن با طبیعت پیرامون نیست. ترکمنها این نقوش را «در فرهنگ کوچنشینی خویش داشته و در مواردی از همسایگان خویش وام گرفتهاند؛ بنابراین انتزاع و نمادگرایی و رمزپردازی کاملا در آنها مشهود است و این امر میتواند در حالت کلیتر یک قاعده برای مطالعات بیشتر روی فرش ترکمن باشد.
«نقوش فرش ترکمن هندسی و برگرفته از طبیعت اطراف این قوم و باورها و اعتقاداتی است که آنها در فرهنگ کوچنشینی خویش داشته و در مواردی از همسایگان خویش وام گرفتهاند؛ بنابراین انتزاع و نمادگرایی کاملا در آنها مشهود است. اقوام ترکمن که کوچنشین بودهاند، با توجه کردن به مظاهر طبیعت و باورها و اعتقادات خویش، روی فرشها و بافتههای خود به هنرنمایی پرداختهاند و بسیاری از نمادهای موجود در زندگی خود را وارد این آثار کردهاند. از نقش هاي قالي ترکمن مي توان نقش هاي زير را نام برد: آينه گل، درناق گل، گرمج گل، گلين بارماق گل(انگشت عروس)، نقش قوچاق(شاخ قوچ)، نقش خرچنگي، نقش جرن گوز(چشم آهو)، طرح رتيل، طرح آخال(تکه)، طرح قاشقي، طرح بشقابي، طرح آفتاب، نقش عود سوزاني، نقش خان قامچي، نقش آق سو، طرح پاي فيل، اصيل گل، جعفرباي گل، کجاوه گل، آقايق، اوغان/ بافت تکه، ارساري، چهارقاب، شانهاي/بافت عمومي، انسيگل، قزل آياق، توينک، قؤش، پنجارا/پنجره. قالیچههای ترکمن نیز معمولا روی دستگاههای افقی بافته میشود. قالی و قالیچههای ترکمن بیشتر شکسته و هندسی دارند. بیش از 98درصد از خانوادههای شهری و روستایی ترکمن حداقل هر کدام یک دار قالی دارند. بیش از 60درصد درآمد یک خانواده روستایی ترکمن از بافت قالی و قالیچه و قارچین(نوعی پشتی) تامین میشود. از این رو، قالی ترکمن يکي از مهمترين صنايع دستي ترکمن است. درخصوص فرش ترکمن، بوگوليويف، دانشمند روسي در کتاب فرشهاي ترکمن مينويسد: «فرش در ميان چادرنشينها، وسيله تجملي و تزئيني نيست، بلکه ضرورتي است که فقير و غني، به مانند يکديگر بدان نياز دارند، فرش به مثابه اثاثيه منازل ماست. ترکمنها، بر روي نمد و قاليچههاي بافته شده که روي زمين پهن ميشود مينشينند و ميخوابند؛ سر تا سر ديوار خانهها، کيسههايي ميآويزند که بزرگ آنها را «جوال» و کوچکترها را «توبره» (توربا) مينامند. زنان ترکمن از آنها، درست همان طور که ما از کشو استفاده ميکنيم، براي انبار کردن لوازم خود سود ميجويند. بدين سان قاليچه، همواره رفيق ترکمن در سراسر زندگي کوچوارهاي وي به شمار ميرود».
از ویژگیهای زنان و دختران ترکمن در هنگام بافت قالی یا هر نوع فرشینه دیگر، این است که هرگز شانه قالیبافی و به قول خودشان «دوقماداران» را با هم فرود نمیآورند بلکه با فرود آمدن شانهای، آن دیگری، شانه/داراق را بالا میآورد و قصد آنها از این عمل متناوب، تقلید صدای پای اسب، است. اسبی که میتازد، نزدیک و نزدیکتر میشود یا دور و دورتر میرود در قالیهای بزرگتر که تعداد قالیبافها از دو نفر بیشتر است، صدای جمعی پاهای اسب را تقلید میکنند، طرز شانه زدن و تقلید صدای پای اسب به این خاطر است که مردم ترکمن، اسب را نمادی از سرعت و نجابت میشناسند. بدین جهت اسب و قالی از مظاهر شناخت ترکمن به شمار میرود. ترکمنها در بافت قالیها و قالیچههای خود، از گره متقارن استفاده میکنند که زمینهی آن، مرکب از تارهای عمودی و پودهای افقی است که بعد از هر رج بافت، زده میشود. بنیادیترین دیدگاه در مورد گرههای متقارن این است که خلاقان آن، جمعیتهای کوچنشین و نیمهکوچنشین بودهاند. این تکنیک به وسیله ترکمنهای سلجوقی (قرن 5 ه.ق) به ایران آورده شد. آنچه توجه هر بینندهای را به خود جلب میکند نغمهسرایی زنان بافنده است که از ابتدای روز آغاز میشود و تا انتهای روز ادامه دارد. به این نحو که زنان ترکمن به هنگام بافتن قالی، ترانههای عاشقانه یا عارفانهای را نغمهسرایی میکنند. مثلا هنگام صبح که روی دار قالی مینشینند قبل از اینکه نخستین گل قالی را شروع به بافتن کنند، دستهجمعی میخوانند: اریتربیلن دوقماقارشی اوغرادیم/ اون بارماقمی که ثربیلین دوغرادیم/ یوپ لاری هم یکایکا ثایلادیم/ قادیرا... ثندن مدد خداییم «صبحهنگام، عازم بافتن قالی شدم و با (کِثر) 10انگشت خود را زخمی کردم. آن گاه، کلافهای خامه را یک به یک جدا کردم. خدایا در انجام کارم از تو مدد میخواهم». آنها با هر ریشهای که به دار قالی میبافند، ترانه خاصی را زمزمه میکنند که بسیار دلنشین و در نوع خود زیباست. بیشتر بافندگان قالی، از نقشه استفاده نمیکنند چراکه تمامی نقوش و طرحها را حفظ هستند. درواقع، نقوش فرش اصیل ترکمن، ذهنی یا حفظی بافت است و زنان ترکمن در تولید این دستبافت، آرمانها و اندیشههایشان را با رنگهای دلخواه روی تار قالی گره میزنند تا تابلویی زیبا و مانا پیش روی تماشاگر ترسیم کنند. شاخ قوچ، نقش عقرب، ماری گول، درناق گول، قافسه گول، تکه گول، انسی، قزل ایاق، توینگ گول، قوش گول، آوغان گول، تاج خروز، پنجارا آراگول، آق نقش ازجمله نقوش زیبایی است که زنان با کمک ذهن و خلاقیت آنها را به تصویر میکشند.
قارچين(پشتی)
ترکمنها پشتی را قارچین میگویند و آن فرشینهای است که به صورت کیسه میدوزند و داخل آن را با مواد نیمه نرم مثل مقوا یا نرم مثل کاه پر میکنند و به عنوان تکیهگاه در هنگام نشستن مورد استفاده قرار میدهند. پشتی با نقشهایی مثل «گلین بارماق»، «آقسو»، «قولپاقی»، بافته میشود، اما پشت آن را که به سمت دیوار است، از جنس گلیم پا پلاس میبافند و ابعاد آن به دلخواه انتخاب میشود(70 در 50 یا 50 در 50 یا ... سانتیمتر)، پشتی را به صورت قالیچههای پر نشده نیز عرضه میکنند.
کچه
کچه، نمد سفيد يا خاکستري رنگ است که به منظور پوشش اسب، زين و پوشاندن ديوارهاي چادر و مصارف ديگر از آن استفاده ميکنند.
پالاس (پلاس)
پالاس، قالي بدون پرز و فرشهاي گرهدار است که «مخملي» يا «ماهوتي» نيز ناميده ميشود.
خورجين (توبره)
خورجین یا توبره، را به این نحو میبافند که جدار بيروني آن به گونه فرش بافته شده، نوع بزرگ آن را جوال و نوع کوچکش را توبره ميخوانند. خورجين و قاليچههاي کوچک براي تزيين مدخل چادرها استفاده ميشود.
«هنر قالیبافی در بین ترکمن، چکیده ای است از ذوق، صنعت، سلیقه، حوصله و بردباری این مردم که با خون آنها عجین شده و از نسلهای گذشته به نسل امروزی رسیده است. ترکمنها با استفاده از این ذوق و سلیقه و حوصله و بردباری خدادادی، فرشینهای خلق میکنند که در بسیاری از شئون زندگی انسانها کاربرد دارد. اهم این فرشینهها عبارتند از: قالی، قالیچه، سجاده، گلیم، پلاس، زیلو، جاجیم، منگوله، جل، جوال، خورجین، توبره، روزینی، پاپیچ، تنگ اسب، کمربند، افسار شتر، بند پرده، قاب دعا، روگیوهای، همیان، نمکدان و...
کوشمه
از دیگر هنرهای دستی زنان ترکمن، تولید فرشهای نمدی موسوم به «کوشمه» است. کوشمه در لفظ ترکمنی به معنای «وسیلهای برای کوچ و نقل مکان» است. این وسیله که از اسباب کوچ بهشمار میرود، از لوازم ضروری زندگی کوچکنندگان ترکمن است. در بسیاری از نقاط استانهای ایران، کار نمدمالی را مردان انجام میدهند اما زنان ترکمن، این مهم را نیز به دوش میکشند. روش ساخت آن نیز بسیار ساده است؛ به این ترتیب که پشم را روی فرشی پهن میکنند، بهگونهای که انواع خشنتر و تیرهتر پشم در زمینه کار قرار گیرد. سپس طرحی از پشم رنگین بر آنها مینهند، آن گاه بر این مجموعه آب میپاشند و آن را چند بار لوله میکنند و بر آن میکوبند یا لگدمال میکنند تا طرح در الیاف زمینه کاملا بنشیند. نمدها (کوشمهها) به شکل مربع یا مستطیل تهیه میشود. کوشمهها، غالبا بخشی از جهیزیه عروس ترکمن را تشکیل میدهد که به دست خود این دختران تهیه میشود. امروزه، بسیاری از این نمدهای زیبا یکی از عناصر تزیینی در خانه روستاییان ترکمنی است. اگرچه وضعیت فروش این فرشهای نمدی خوب است، هنوز سامان یافته نیست. نقش و نگار نمد با نقش و نگار در قالی فرق میکند. مشهورترین این نقشها عبارتند از دُیَه گوز (چشم شتر)؛ قُچ (قوچ)؛ ثاری چیبین (عقرب زرد)، تیرانا (ماهی غضروفی یا خاویار)، قوشماقچه (نقش و نگار دو سوی نمد)، است. درواقع، ترکمنها نمد را در اندازههای مختلف درست میکنند و هر اندازه را «امزیک» میگویند. بدین جهت نمد نسبت به اندازهاش متنوع است، چنان که «بیر امزیک ـ ایکی امزیک ـ اوچ امزیک ـ دورت امزیک ـ باش امزیک» اندازههای نمد ترکمنی است. ترکمنها، حاشیه نمد را «غری قره» مینامند.
گلیم
نوعی فرش بدون پرز است که اندازههای مختلف دارد و برای پوشش اسب، زین اسب، کف اتاق یا درست کردن خورجین به کار میرود . با نخ پشمی یا پنبهای یا کنفی و با درگیری تاروپود میبافند. گلیمبافی رایجترین صنعت در بین قالیبافهاست و بافت آن، سابقهای طولانی دارد. نقش گلیم در سراسر جهان، ازجمله در بین ترکمنها، با طرحهای هندسی و خطوط مستقیم و شکسته، شکل میگیرد و بر سنتهای اقوام، نزدیکتر است. گلیم انواع مختلفی دارد که از آن میتوان به گلیمچه، انسی (قاپی کلیم)، مپرش، عثمانلیق، آرتماق، دوزی اشاره كرد که هر کدام در مکان خاصی استفاده میشود. مثلا انسی یا قاپی کلیم بر در ورودی اُی یا آلاچیق نصب میکنند تا از ورود گردو خاک یا سرما یا حیوانات و ... جلوگیری شود. یا دوزی، نواری پهن است در حدود 10 تا 12 متر طول که در قسمت درونی «اُی» مانند کمربندی دور تا دور کشیده میشود.
نمازلیق(سجاده)
سجاده یا جانماز را ترکمنها نمازلیق تلفظ میکنند و آن قالیچههای کوچکی است که برای به جای آوردن نمازهای پنج گانه در روز، به کار میرود و ابعاد آن، 80 در 120 یا 90 در 130 سانتیمتر است. سجاده با نقشهای انتزاعی مثل درخت توت، جای پای شتر (ماری گل) و کعبه مسلمانان بافته میشود.
ترکمندوزی (دوختهای ترکمنی)
ترکمندوزی یکی دیگر از هنرهای دستی این زنان است که مورد توجه بسیاری از مجامع جهانی نیز قرار گرفته است. زنان ترکمن سرآستینها، مچ شلوار، دور یقه و جلو سینه لباسهایشان را گلدوزی میکنند و نقشهایی روی لباسهایشان میدوزند. از زمانهای کهن، گلدوزی نقوش ترکمن رایج بود. دوره اوج هنر ترکمندوزی را در دوران افشار و زندیه و بهویژه قاجار باید دانست. در زمانهای قدیم، دوخت ترکمن روی ابریشم سیاه انجام میشد و نقشونگار همه زمینه را فرا میگرفت. امروزه نیز پارچههایی که در ترکمندوزی مورد استفاده قرار میگیرد، بیشتر پارچههای ابریشمی، نخی، پنبهای و پشمی به رنگهای مشکی، نیلی، زرد و قرمز است. آن قدر رنگ و نقش و طرح این دوختها متنوع و زیباست که بهسختی میتوان برای آنها طبقهبندی مشخصی ارائه کرد. گلدوزی در بین ترکمنها سنت کهن بوده است. معمولا یخه ، آستین و دامن لباسهای زنانه، عرقچین ها ي بچگانه ومردانه، دستمالهای ملی، چینها وکلاه ها با گلدوزی های پر نقش ونگار تزیین می شد واکنون نیز این سنت ها ادامه دارد. این دوخت که با نخ رنگی انجام میشود، برای رودوزی قاب بالشت، دیوارکوبهای تزیینی و روی جالباسی و ... استفاده میشود و به ظرافت دوختهای قبلی نیست اما تراکم نخها و ردیف بودن آنها به همان صورت است و امروزه بیشتر از نخهای رنگی کاموا استفاده میکنند. برای ایجاد تراکم و از بین رفتن فاصله بین دو کوک از یک کوک رفت و کوکهای ریز برگشت به صورت عمود و اریب بر آن استفاده میکنند. طرحهای گل و بوته و گلدان بیشتر رواج دارد و نقوش انسانی نیز پس از حضور معلمان سپاه دانش در منطقه رواج یافت.
کشته(سوزندوزی)
شامل سوزندوزی دهانه شلوارهای زنانه، یقه و سرآستین پیراهنهای زنانه، کلاه مخصوص دختران به نام «بوروک»، «بازوبند»، «کیسه دعا»، و کیسه پول.
ایشمه
گروه ایشمه یا اورما، بافتنیهایی را شامل میشود که در پوشاک ترکمن استفاده شده و به کار برده میشود. بافتنیهایی که توسط زنان ترکمن با دست بافته میشود. از آن جمله میتوان چند مورد را نام برد: «بالاق یوپ»، نواری که در دهانه شلوار زنانه، مماس با قوزک پا دوخته میشود.
چرشو (چادر شب)
پوشاک ترکمنان از لحاظ برش ساده، ولی چشمگیر و بیش از آن تزیینات لباس بانوان شگفتآور است. زنان ترکمن به جای روسری، چادرشبهایی بر سر مینهند که دارای نقوش شطرنجی در رنگهای آبی، سرخ، سبز و زرد است. بافت این چادر شبها نیز بهدست خود این زنان هنرمند انجام میشود. در بعضی طایفههای ترکمن در کارگاههای کوچک بافندگی از نخهای ابریشم چادرشب میبافند. علاوه بر بافت این چادرشبها، پرورش کرم ابریشم و عملآوری ابریشم نیز از کارهای اصلی این زنان است.
صنایع چوبی
ساختن اجزای آلاچیق (تارم، اوق و ...)، انواع ظروف چوبی که شامل چاناق، قاشقهای چوبی و ...)، انواع قایق، مانند قایق ماهیگیری و بارکشی، انواع وسایل نقلیه مثل ارابههای اسبی، گاوی که همگی شامل صنایع دستی چوبی هستند که ساخته دست ترکمنهاست. به عنوان مثال: «اُقارا»؛ ظرفی است کوچک از جنس چوب و کمی بزرگتر از کاسه که ترکمنها در آن غذا ریخته و برای تغذیه کودکان به کار میرود. در بعضی از خانوادهها نوع سفالی آن نیز دیده میشود. «قالام»؛ قاشقی است چوبی و ساخته دست ترکمنها که از آن فقط برای خوردن ماست و غذاهایی همانند سوپ، کاچی و ... استفاده میشود. «چاناق»؛ نام دیگر چاناق را «کرثن» میگویند. ظرفی است مدور و گاه چندضلعی کمعمق و از جنس چوب که از پشت نوع مدور آن، برای ورقهورقه کردن خمیر در تهیه نانهای روغنی همچون قاتلاما و اِکمَک نیز استفاده میشود.
چرمسازی و نجاری نیز از گذشته از پیشههای رایج در بین اقوام ترکمن بوده است. اکنون ترکمن ها در مناطق مختلف کشور به کارهای گوناگون اشتغال دارند. گلدوزی ترکمنها هنوز جهت زینت دادن پیراهنهای زنانه کیفهای زنانه و ... مورد استفاده قرار میگیرد. زیبایی صنعتهای کهن ترکمنها مثلا در قالیبافی ، گلدوزی، رنگ آمیزی و ترکیب رنگهای تیره و روشن به نحوی است که گویا از درون آسمان سبز و روشن ستارههای رنگارنگ میدرخشد. درمجموع، استان گلستان، دارای قومیتهای مختلف اعم از فارس، ترک، کرد، ترکمن، بلوچ، قزاق، سیستانی و ... است. افزون بر 20 قوم در این استان زندگی میکنند که با وجود تنوع قومیتی، زبانی و مذهبی در این استان، مردم این خطه با وحدت و صلح و صفا به زندگی خود ادامه میدهند و نقطه اشتراک آنها دین اسلام و فرهنگ ایرانی بوده و حلقه اتصال بین آنها زبان فارسی و منافع جمعی و مشترک در بهرهوری این سرزمین حاصلخیز است. از این رو، قوم ترکمن بهعنوان یکی از اسوههای وحدت و همدلی اقوام و مذاهب و حتی ادیان مختلف در جهان اسلام به شمار میرود. ترکمنها به لحاظ فرهنگ و آداب و سنن زندگی، چندان دچار تغییر و دگرگونی نشده و همواره بسیاری از خصلتهای فرهنگی سنتی خود را حفظ كردهاند. برای نمونه، نوع پوشش زنان برخلاف پوشاک مردان با وجود تغییرات عمده نسبت به گذشته، محفوظ مانده و به آنان در مقایسه با دیگران هویت خاصی بخشیده است. همچنین در هنرهای دستی این قوم، قالی و قارچین بیشتر از هنرهای دیگر خودنمایی میکند و سالهاست که زنان بافنده ترکمن این دیار با جان و دل، طرح يا نقش یا گول (گل) را با طبیعت زیبای گلستان در هم آمیخته، با عوامل طبيعي محيط زندگي، با آرمانها و خواستهها، اعتقادات و باورهاي خود، طرحي نو درمياندازند و با حالات و احساسات دروني خود گلستانی از نقش و نگار میآفرینند. اين نقشها، همراه با نقشمايههای تکرار شونده، نشان ميدهند که در وراي هر نقشی، مردمي بافرهنگ، باذوق، با سليقه و با بينشي راستين در تلاش و تکاپو هستند.
زن ترکمن با نقش گلها و بوتهها و ترکیب رنگها، طبیعت رنگین و «باغهای بافته»ای میآفریند و جهانی میسازد که در اندیشه و خیالش مجسم میشود. زن ترکمن، ترانهای را با تارو پود طبیعت ترسیم میكند که سخن از گلستان، نقش و نگار، ایل و مردم دیار خود دارد و حرفی از دل میزند. اگرچه هر يک از نقشها و نقش مايهها به تنهايي معني و جلوه اي خاص دارند، در مجموع هر نقشی، نوايي ديگر سر ميدهد و سخني تازه از زندگي ساده ايلي، از سنتها و باورهاي این قوم بافرهنگ دارد. سخنی تازه از روزگاران گذشته تا به امروز.
منبع : قانون
دیدگاه تان را بنویسید