جمال میرصادقی، نویسنده،نوشت: «عمر دراز به من فرصت تجربههای بیشمار را در زندگی داده و زیرو بالاهای بسیار را دیدهام. بچه کارگر بودم و پدرم قصاب بود.
تازه وارد کلاس هفتم شده بودم و سه ماه بیشتر از سال تحصیلی نگذشته بود که پدرم مرا از مدرسه بیرون کشید و گفت، بهتر است در دکان قصابی کار کنم.
این ماجرا چنان شوکی به من وارد کرد که مریض شدم. خدا بیامرزد مادربزرگم را که از دیدن ناراحتی من تاب نیاورد و با نفوذی که روی پدرم داشت او را راضی کرد که دوباره به مدرسه برگردم. آن سالها به واسطه تنگدستی خانواده پدرم تنها غذا و لباسمان را تامین میکرد و من با تدریس به شاگرد خصوصی هزینههایم را تامین میکردم. دانشگاه که رفتم به شکل رسمی معلم شدم و همین شرایط اقتصادی را بهتر کرد، چند سال بعد از آن ازدواج و تمام هزینههایش را به تنهایی پرداخت کردم. بعدها هم بهواسطه نویسندگی همواره با چالش سانسور دست و پنجه نرم کرده و همچنان با آن مواجهم اما آیا اینها دلیلی بر زانوی غم بغل گرفتن است؟
نتیجهای که از این سالها گرفتهام این است که هیچگاه انسان نباید در انتظار اتفاقات و چیزهای بزرگ باشد و افسوس آنها را بخورد زیرا روزی که گذشت از دست رفته و بازنمیگردد. از این رو توصیهام به همه این است که قدر روزهایتان را بدانید و انتظار چیزهای بزرگ نداشته باشید. اگر چیزی که به دست آوردید در حد انتظار شما نیست به آن قناعت کنید چون روزی که بگذرد دیگر بازنمیگردد. به جای این که به دنبال توصیههایی که برخی میکنند، باشید از زندگی بهره کافی را بگیرید. نگذارید زندگیتان تنها به عزاداری و غم بگذرد، انسان غمزده و منزوی هیچ کمکی به بهبود اجتماع نمیکند و درصدد تغییر برنمیآید. بنابراین شادی را از دست ندهید.
این روزها که ویروس کرونا آمده و همه را خانهنشین کرده آن چه میتواند ما را به آینده امیدوار کند، شادی است. به چیزهای کوچک این روزها شاد باشیم و سعی کنیم خودمان را سرگرم کنیم تا غم وجودمان را نگیرد. سعی کنیم آگاهیمان را با خواندن و مطالعه بالا ببریم زیرا هر چقدر بیشتر کتاب بخوانیم و شناخت بیشتری پیدا کنیم بهره بیشتری از زندگی بردهایم.
کتابی که این روزها بیش از هر زمان خواندن آن را به شما توصیه میکنیم «هزار و یک شب» است. کتابی که صدها سال پیش در هند نوشته و در زمان ساسانی به فارسی ترجمه شد و چند قرن بعد مصریها آن را به زبان عربی برگردانند. «هزار و یک شب» کتابی است که نویسندههای بزرگ جهان مانند بورخس از آن در نگارش داستانهایشان الهام گرفتهاند. اگر میتوانید نسخه اصلی کتاب را پیدا کنید و بخوانید یعنی همان نسخهای که در سالهای ابتدایی سده چهارده شمسی منتشر شد. در این کتاب میتوانید با انواع شخصیتهای انسانی آشنا شوید، نه این که با یک انسان قالبی مواجه باشید. «هزار و یک شب» سرگرمکننده و آگاهیبخش است. لذتی که از خواندن این کتاب بردم وافر بود و آنها را در مجالس مختلفی نقل کردهام. البته نسخهای که نشر هرمس از عبداللطیف نسوجی منتشر کرده هم نسخه خوبی است و میتوانید این روزهای قرنطینه را با آن به سلامت به سر کنید.»
دیدگاه تان را بنویسید