ر وجود دارند و بازیگران سیاسی مختلفی برای کسب امتیاز رقابت می کنند. در این شرایط سیاسی، دولت روحانی نمیتواند از خود ضعف نشان دهد، زیرا مذاکره با آمریکا در تهران کاری بی فایده شمرده میشود.
با این حال، به هیچ وجه نباید این طور تلقی کرد که نتیجه انتخابات ایران در احیای برجام نقشی نخواهد داشت.
هرچه به انتخابات ریاستجمهوری در ایران نزدیک میشویم، دولت روحانی بیشتر به یک «اردک لنگ» تبدیل میشود. استقرار دولت جدید نیز زمان بر خواهد بود و بعید است مذاکرات جدید زودتر از شش ماه پس از انتخابات انجام شود. مهمتر از همه اینکه پارامترهای توافق تغییر چشمگیری به نفع غرب نخواهد داشت – و بعید است موضوعاتی نظیر موشکهای بالستیک ایران یا نگرانیها در مورد نقش منطقهای ایران را در بر بگیرد. بنابراین تسریع در بازگشت به برجام از نظر سیاسی امری مصلحتآمیز است زیرا هنوز افرادی در ایران وجود دارند که مایل هستند این کار را انجام دهند و ضمناً دارای تخصص دیپلماتیک و فنی مربوطه هستند. همچنین طرف ایرانی طبق حداقل پانزده گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی، سابقهی اثبات شدهای در عمل به تعهدات خود دارد.
اگر اروپا در مورد احیای برجام جدی است، باید به جای اثبات وفاداری خود به ایالات متحده با همراهی با تعلل این کشور، از دولت بایدن بخواهد سریع و بی قید و شرط به این توافق بازگردد. خوب است سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا – فراتر از گروه E3 – نیز به همین منظور دیپلماسی فعالی را در پیش بگیرند. سفر اخیر وزیر امور خارجه ایرلند به تهران نمونه خوبی از چنین تلاشهایی است که میبایست توسط سایر کشورهای اتحادیه اروپا نیز انجام شود.
در حقیقت، ظریف در سخنان خود خطاب به EPC تأکید کرد که ایران با برخی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا، به ویژه در جنوب اروپا و اسکاندیناوی" روابطی عالی" دارد. این کشورها باید انحصار E3 بر دیپلماسی اروپا در روابط با ایران را به چالش بکشند، نه فقط به این دلیل که این موضوع بر امنیت کل قاره تأثیر می گذارد، بلکه به خاطر اینکه یکی از کشورهای گروه E3 - انگلیس - دیگر حتی عضو اتحادیه اروپا نیست.
در صورت نابودی برجام، خاورمیانه آیندهای تاریک و همراه با درگیریهای بیشتری خواهد داشت. گفتگوی EPC با ظریف یه موقع این موضوع را یادآوری کرد که هنوز فرصت محدودی برای جلوگیری از تحقق چنین آیندهای وجود دارد. از دست دادن این فرصت حماقت است.
دیدگاه تان را بنویسید