مجموعه ای از بدسلیقگی ها، بی تجربگی ها و مشاوره های ناپخته بعلاوه مشاجره های سیاسی معطوف به انتخابات و توجه بیش از اندازه به شکل و فرم کار، نتیجه اش شد غفلت از اصل پیام و محتوای آن.
پیش از آنکه محمدجواد آذری جهرمی آموزه ای از امام راحل را نقل کند و بحث روسیه دوباره گُر بگیرد نقدها برسر چند و چون سفر محمدباقر قالیباف و حاشیههای آن به اندازه کافی بالا گرفته بود. آنقدر که سیدمصطفی میرسلیم و تعدادی از اصولگرایان شناسنامه دار نیز به انتقاد از آن پرداختند.
با کمال تأسف سالهاست به جای آنکه گروههاو فعالان سیاسی جناحهای مختلف به تقویت پیام و صدای اصلی بپردازند و حداقل در ارسال پیام واحد به دنیا با هم متّفق باشند در تلاش و رقابتی عجیب برای تخریب حریف به تضعیف پیام واحد مشغول شدند.
پرسش اصلی از منتقدین اظهارات وزیر ارتباطات این است: آیا در هیچ کجای پیام رهبر انقلاب نشانهای از امید بستن به روسیه وجود دارد که مخاطب جملهی وزیر را به پیام رهبری هدایت میکنید؟ آیا تشکر هوشمندانه از نقش روسیه در قضیه برجام و روابط راهبردی دو کشور ربطی به امیدواری به مسکو دارد؟
متأسفانه در حمله این عزیزان به سخنان وزیر جوان آنچه فراموش شد دفاع از اصل کار و ارسال پیام بود. با احترام به نقد و نظر منتقدین محترم، معتقدم تنها کارکرد این انتقادات که هرلحظه با مدلهای مختلف ادامه پیدا میکند این بود که پیام دادن به پوتین نزد افکار عمومی تلویحا مترادف با امید بستن به روسیه تلقی شود.
تلقی و تفسیری که قطعا با مشی و نگاه استراتژیک و استقلال طلبانه رهبر انقلاب در سیاست موازنه قدرت در حوزه بینالمللی همخوانی ندارد.
ای کاش به جای حمله به فکر دفاع درست از کارهای درستی بودیم که قوّت و قدرت کشور را می افزاید.
دیدگاه تان را بنویسید