استفان والت نظریه پرداز برجسته روابط بین الملل در «فارین پالیسی» نوشت: در ژانویه 2017 به ارزیابی عملکرد سیاست خارجی باراک اوباما، رئیس جمهور پیشین آمریکا نشستم. اوباما وارث یک بحران مالی جهانی و دو جنگ ناموفق بود، او در طول دو دوره ریاست جمهوری خود با متانت و وقار مثال زدنی رفتار کرد و چندین موفقیت آشکار در سیاست خارجی به دست آورد. با وجود این، و در حالی که خود من هر دو بار به وی رای دادم معتقدم که او عدم توفیقهای بسیاری هم داشت.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: اکنون، چون تک دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ در میان هرج و مرجی نامشخص در حال پایان است، وقت آن رسیده که ارزیابی مشابهی در مورد سیاست خارجی وی انجام دهیم. آیا ترامپ که فاجعهای مثال زدنی در سیاست خارجی آمریکا رقم زد امکان اتخاذ تصمیمات بهتری را داشت؟ آیا قدرت، اعتبار و نفوذ جهانی آمریکا در مقایسه با سایر کشورها در دوران ترامپ افزوده شده است؟
نباید فراموش کرد که وی پیش از به قدرت رسیدن چه وعدههایی داده بود. سیاست خارجی ترامپ بر پایه غر زدن و گلهگذاری بنا شده بود چرا که او فکر میکرد بقیه جهان از آمریکا سواستفاده میکنند. او قصد داشت آمریکا را در اولویت قرار دهد. در سیاست مطلوب ترامپ، متحدان آمریکا هزینه کامل تلاش واشنگتن برای محافظت از آنها را پرداخت میکنند و واشنگتن منافع شخصی خود را با توجه به حسن ظرافت دیپلماتیک دنبال میکند. او به خیال خودش آمریکا را از توافق های بد مانند توافق نامه آب و هوای پاریس و برجام خارج کرد. ترامپ که خود را به عنوان یک مذاکره کننده ماهر معرفی میکرد، قول داده بود که به توافقات مطلوبی دست پیدا کند. ترامپ حتی قصد داشت مکزیک را مجبور کند تا هزینه ساخت یک دیوار در مرزهای جنوبی را پرداخت کند.
در مجموع، ترامپ تا پیش از به قدرت رسیدن چشم انداز اغوا کنندهای را ترسیم کرد که نوید موفقیت بی وقفهای را میداد. بازگرداندن سلطه آمریکا بر جهان نیازمند فداکاری شخصی، وحدت ملی یا حتی یک استراتژی کاملاً مشخص دارد. ترامپ اما وعده داده بود که آمریکا را بر صدر جهان بنشاند.
بنابراین چه شد که این نتایج امروز حاصل شد؟ اگرچه ترامپ میتواند ادعا کند که چندین موفقیت در حوزه سیاست خارجی داشته، اما در مجموع کارنامه کلی او در این عرصه نامطلوب است. به عنوان مثال دشمنان آمریکا امروز نسبت به سال 2016 خطرناک تر شدهاند، در این بین آمریکا ضعیفتر، بیمارتر و دارای اختلافات داخلی بیشتری است. طی 4 سال گذشته روابط واشنگتن با بسیاری از متحداناش بدتر شده و رهبری اخلاقی آمریکا در عرصه جهانی نیز مختل گردیده است.
همانطور که اشاره کردم اگر منصف باشیم، ترامپ می تواند ادعا کند که موفقیتهایی در حوزه سیاست خارجی داشته است. یک نکته مثبت اینکه ترامپ در 4 سال گذشته آغازگر هیچ جنگ جدیدی نبوده و باعث تبدیل یک کشور به یک کشور ویران (مانند لیبی) نشده، نکتهای که هیچ یک از سه سلف وی نمیتوانند ادعای مشابهی داشته باشند. دولت همچنین در مورد یک توافق تجاری جدید با کره جنوبی و نسخه به روز شده نفتا مذاکراتی را انجام داد، اگرچه هیچ یک از این معاملات بهبود چشمگیری نسبت به توافق های قبلی را نشان نداد، اما به هر حال تلاشهایی در این حوزه صورت گرفت. ترامپ با اشاره مرتب به اینکه ممکن است آمریکا را از ناتو خارج کند، باعث شد تا اروپاییها در قبال دفاع از خود تعهدات بیشتری را بپذیرند. در ماجرای فعالیتهای هوآوی در اروپا نیز فشار ترامپ موثر واقع شد. برخی از ناظران همچنین به دلیل تلاشهای وی در زمینه امضای توافق عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل از او تمجید میکنند، هرچند که البته این اقدامات برای پیشبرد اهداف صلح در خاورمیانه نتیجه چندانی نداشت.
با این حال متاسفانه، این لیست موفقیتهای ترامپ تحت تاثیر شکستهای پرشمار او در سیاست خارجی قرار میگیرد.
برای شروع، نحوه رفتار او با چین را در نظر بگیرید. وی سعی کرد تا به رئیس جمهور چین فشار آورد تا بلکه بدین شکل کره شمالی را تحت فشار بیشتری قرار دهد. شی جی پینگ، اما از این مساله امتناع کرد. او تلاش کرد تا چین را به انجام اصلاحات اساسی ساختاری و پایان دادن به تجارت و سرمایه گذاری غارتگرانه خود مجبور سازد و سرانجام یک جنگ تجاری پرهزینه را آغاز کرد تا بلکه پکن را وادار به رعایت این موضوع کند. این اقدام نیز کارساز نبود، چرا که چین تلافی کرد و این مشاغل، مصرف کنندگان و کشاورزان آمریکایی بودند که بیشترین هزینههای تعرفههای ترامپ را متحمل شدند. در این میان ترامپ ترجیح داد به جای همراه کردن سایر کشورها با آمریکا، چین را یک جانبه تحت فشار قرار دهد. مبارزات شدید دولت آمریکا علیه هوآوی، زد تی ای، تیک تاک و سایر شرکتهای فن آوری چینی در کوتاه مدت به این شرکت ها آسیب رسانده، اما همزمان باعث تقویت تلاشهای چین برای کاهش وابستگی به فناوری آمریکا شده است و در نهایت ممکن است ضرر زیادی برای شرکتهای آمریکایی در آینده داشته باشد.
جای تعجب نیست که سطح روابط با چین طی چهار سال گذشته به طور پیوسته رو به نزول بوده که البته مقصر تمام آن هم شخص ترامپ نیست.
از بسیاری جهات این تیرگی روابط به ساختار نوظهور نظام بین الملل مربوط میشود. آنچه تقصیر ترامپ است، تنها وخیم تر شدن موقعیت آمریکا در آن ساختار و عدم استفاده از اشتباهات پکن است. چین مردم هنگ کنگ و اقلیت اویغور خود را به شدت سرکوب کرده، در مرز هیمالیا با هند درگیر شده، تجاوزهای ارضی خود را در دریای چین جنوبی ادامه داده و برای اذیت و آزار استرالیا، متحد دیرینه آمریکا اقدامات بسیاری را ترتیب داده است. این کشور با کنار گذاشتن ترامپ از مشارکت ترانس اقیانوس آرام (TPP) برای مذاکره و امضای یک مشارکت اقتصادی گسترده منطقهای جدید با 14 کشور آسیایی دیگر به بحث و گفتگو پرداخته است. پکن همچنین توافق نامه جدید سرمایه گذاری با اتحادیه اروپا را نهایی کرده است. پس از تحت تاثیر قرار گرفتن از شیوع ویروس کرونا در آغاز، اکنون به نظر میرسد که چین در مرزهای خود همه گیری را تحت کنترل دارد و اقتصاد خود را بازگشایی کرده است. در همین حال، آمریکا همچنان هر روز دهها هزار مورد جدید ابتلا را ثبت میکند.
از بسیاری جهات، ریاست جمهوری ترامپ یک فرصت از دست رفته بود. پیشینیان وی شرایط تک قطبی را نادرست مدیریت کرده بودند و ترامپ این فرصت را داشت که سیاست خارجی آمریکا را در وضعیتی منطقی تر قرار دهد. عموم مردم به صراحت گفته بودند که آنها خواستار انزوا طلبی نیستند، اما میخواهند سیاست خارجی محدودتر و موفقتری داشته باشند. ترامپ میتوانست بر اساس این خواسته عمل کند و با متحدان آمریکا همکاری تنگاتنگی داشته باشد. او میتوانست در چارچوب توافق هستهای ایران حرکت کند و به سمت یک وضعیت متعادل تر در خاورمیانه حرکت کند و به سرعت هم به جنگ افغانستان خاتمه دهد. وی این امکان را داشت تا به جای تلاش برای تضعیف سازمان تجارت جهانی با سایر اقتصادهای پیشرفته برای مقابله با چین همکاری کند. اگر این رویکردها به درستی اجرا میشد امروز شاهد آمریکایی ایمن و مرفهتر بودیم. اگر ترامپ به آن سمت میرفت، امروز وضعیت کشور بسیار بهتر بود و وی مجبور نبود سه هفته دیگر مکان جدیدی برای زندگی پیدا کند.
اما این اشتباهات چیزی فراتر از یک فرصت از دست رفته بود، چرا که اشتباهات ترامپ وضعیت آمریکا را بسیار متزلزلتر از زمان روی کار آمدن او کرده است. خبر بد برای رئیس جمهور منتخب، جو بایدن و تیم وی این است که آنها راه دشواری برای ترمیم اشتباهات ترامپ دارند.
دیدگاه تان را بنویسید