ارسال به دیگران پرینت

چگونگی پیروزی کمپین بایدن در برابر ترامپ | چگونه کرونا به نفع بایدن تمام شد

ترامپ در برچسب‌زنی تبحر ویژه‌ای داشت و اگر به خاطر داشته باشید در انتخابات 2016 کلینتون را «پیرزن چروکیده» خطاب کرده بود.

چگونگی پیروزی کمپین بایدن در برابر ترامپ | چگونه کرونا به نفع بایدن تمام شد

عصر ایران - انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا با تمام حواشی خود پایان یافت و بایدن به عنوان رئیس جمهور منتخب شناخته شده است. هر چند ترامپ همچنان در پی تغییر نتیجه انتخابات تلاش هایی را انجام می‌دهد اما تمام شواهد حاکی از شکست دونالد ترامپ و پیروزی جو بایدن در این دوره از انتخابات آمریکا بود. با توجه به اهمیت انتخابات آمریکا در سیاستهای بین المللی و پیامدهای پیروزی جوبایدن دراین کارزار با رسول بابایی، متخصص برندسازی و کمپین های سیاسی گفتگویی انجام داده ایم که در ادامه شما را به خواندن آن دعوت می کنیم.

*جناب بابایی! انتخابات 2020 آمریکا به‌نوعی موردتوجه تمام مردم جهان قرار گرفت و این توجه تا اتفاقات پس از انتخابات نیز ادامه پیدا کرده است. تحلیل شما از دلایل اهمیت این انتخابات چیست؟

همان‌طور که فرمودید انتخابات آمریکا از جوانب مختلفی یک انتخابات مهم برای آمریکا و تمام دنیا بود. به این دلیل که این انتخابات، یک بزنگاه در تاریخ آمریکا و جهان بود. انتخاب هر یک از نامزدها می‌توانست یک آینده کاملاً متفاوت را رقم بزند. این آینده‌های متفاوت را می‌توان ازلحاظ مسائل سیاسی، روابط بین‌الملل، اقتصاد جهانی، امنیتی و حتی مسائل زیست‌محیطی بررسی کرد. تیم کمپین بایدن و تیم کمپین ترامپ تمام تلاش خود را کردند که این انتخابات به سمت سوی مدنظر خودشان کشیده شود و در این میان هنر و علم مدیریت کمپین سیاسی به‌خوبی نشان داده شد. به‌ویژه تیم کمپین برنده، یعنی جو بایدن توانست یک اتفاق تاریخی را رقم بزند که باعث شد کمپین بایدن از جوانب مختلفی بزرگ‌ترین و بهترین کمپین سیاسی در تاریخ آمریکا شود.

یکی از این جوانب این است که بایدن توانست بیشترین رأی در تاریخ انتخابات آمریکا را به دست بیاورد که این مقدار به‌مراتب بیشتر از رأیی بود که اوباما به دست آورد. جنبه دیگر این است که کمپین بایدن توانست یک فرد معمولی مانند بایدن را در برابر یک پوپولیست قهار که رئیس‌جمهوری مستقر بود پیروز کند. منظور من از فرد معمولی در اینجا، فرد معمولی در کهن‌الگوهای یونگ است. کهن‌الگوی فرد معمولی کسی است که دوست دارد به‌عنوان بخشی از جامعه و عموم مردم عمل و فکر کند و درون جامعه ادغام شود. فرد معمولی رفتاری صمیمی دارد و با دیگران به‌خوبی ارتباط می‌گیرد و نه آن‌قدر خشک و سرسخت است و نه آن‌قدر شوخ و بذله‌گو. بایدن یک فرد معمولی است، کسی که کاملاً باارزش‌های عموم مردم آمریکا سازگاری دارد و هیچ تلاشی برای خاص بودن از خود نشان نمی‌دهد؛ اما در مقابل او، ترامپ مطابق با کهن‌الگوی شخصیت یاغی است. کهن‌الگوی یاغی دائم به دنبال هیجان و برهم زدن معادلات است و تلاش می‌کند تغییرات انقلابی انجام دهد. از طرف دیگر قوانین و عرف جامعه نمی‌تواند او را محدود کند. این ویژگی‌هایی است که در چهار سال ریاست جمهوری ترامپ به‌خوبی قابل مشاهده است و بعد از شکست در انتخابات و مقاومت او در برابر پذیرش انتخابات بیشتر مشهود شد.

ویژگی برجسته کمپین بایدن این بود که این شخصیت معمولی را به یک شخصیت برنده در برابر ترامپ تبدیل کرد که یک هنرنمایی در عرصه کمپین‌های سیاسی بود. البته تیم بایدن استراتژی خاصی برای پیروزی او اجرا کردند که بسیار سنجیده و دقیق بود و توانست ضعف‌های این کهن‌الگوی معمولی را پوشش دهد. تیم او، به‌جای تمرکز بر بایدن، یک پکیج از اشخاص دموکرات را ارائه داد؛ برای مثال اوباما، سندرز، هریس و... . بدین ترتیب این‌گونه نشان داده می‌شد که اگر کسی به بایدن رأی دهد، انگار به این پکیج رأی داده است و با این استراتژی ضعف‌های بایدن پوشانده شد.

*شما بیشتر از یک ماه مانده به انتخابات آمریکا در مصاحبه‌ای پیروزی بایدن را  تحلیل کرده بودید. بسیاری معتقدند که انتخابات 2016 و 2020 آمریکا شباهت‌های بسیاری به یکدیگر داشت؛ می‌توان گفت کلینتون و بایدن هر دو در یک جناح از دموکرات‌ها قرار داشتند و در برابر ترامپی ایستاده بودند که از 2016 تغییر عمده‌ای نداشته است. چه چیزی باعث شد که نتایج مختلفی در این انتخابات به دست آید؟

این موضوع را می‌توان از چند منظر بررسی کرد؛ اولین منظر، موضع درون‌حزبی ترامپ در 2016 است. او به‌نوعی منجی جمهوری خواهان در برابر دموکرات‌ها بود که منجر شد جناح‌های درونی جمهوری خواهان منسجم شوند؛ اما با آغاز ریاست جمهوری، حمایت افرادی مثل بولتون و خانواده مک‌کین را از دست داد. به نظر می‌رسد که ترامپ به دلیل شخصیت خودشیفته‌ای که داشت نتوانست تفاوت بین مدیریت یک بنگاه اقتصادی و یک سازمان سیاسی را تشخیص دهد و به همین دلیل نتوانست اتحادی که برای مدیریت یک کشور لازم است را حفظ کند.

مورد دومی که وجود دارد، تازگی و جذابیت داستان‌هایی بود که ترامپ برای مشکلات آمریکا به‌ویژه اقتصاد سیاسی آمریکا داشت. او با شعار «آن دیوار را بساز!» مسئله مهاجرت را به ساخت دیوار ربط داد و همچنین شعار «آمریکا را دوباره عالی بساز» را مطرح کرد که در 2016 جذابیت داشت؛ اما این جذابیت همراه با هیاهوهای مداومی همراه بود که به‌نوعی در شخصیت ترامپ قرار داشت. همان‌طور که می‌دانید ترامپ به‌عنوان یک مدیر اقتصادی هم علاقه بسیاری به حضور در رسانه‌ها داشت و از هر فرصتی برای فعالیت رسانه‌ای استفاده می‌کرد.

یکی از تاکتیک‌های حضور او در رسانه‌ها، ازجمله شبکه‌های اجتماعی، جنجال‌آفرینی بوده است. او این روند را در سیاست به کار انداخت و دائماً مواضع جنجالی می‌گرفت. همان‌طور که گفته شد او نه‌تنها نتوانست وحدت درون‌حزبی را ایجاد کند، بلکه نتوانست اندک رضایتی در گروه‌های مخالف خود ایجاد کند. در موارد مختلفی مانند ماجرای جورج فلوید، به‌صورت تمام‌قد در برابر سیاهان ایستادگی کرد و هیچ انعطافی از خود نشان نداد. یا در مسئله کرونا، ترامپ لجوجانه بر سر دیدگاه خود که نادیده گرفتن پاندمی بود ایستادگی کرد و بخشی زیادی از جامعه را که خواستار اقدامات جدی در برابر پاندمی بودند نادیده گرفت.

چگونگی پیروزی کمپین بایدن در برابر ترامپ/چگونه کرونا به نفع بایدن تمام شد

درنهایت باید گفت که ترامپ در 2020 تقریباً هیچ حامی رسانه‌ای نداشت و تقریباً تمام رسانه‌ها علیه او بودند. این موضوع پس از انتخابات و هنگام شمارش آرا به‌صورت مشخص نشان داده شد. رسانه‌هایی مانند آسوشیتدپرس و سی‌ان‌ان بااینکه اختلاف در آرا هنوز به‌شدت جزئی بود اما آرای الکترال آن ایالت‌ها را به‌حساب بایدن می‌گذاشتند. زمانی که فاکس‌نیوز، رسانه‌ای که در چهار سال ریاست جمهوری ترامپ حامی تمام‌قد او بود، سخنان او و وکیلش را قطع کرد و آن‌ها را به چالش کشید مشخص شد که ترامپ در فضای رسانه‌ای واقعاً تنهاست. البته طبق نظرسنجی‌ها او توانسته است با شیوه‌های خود، در میان بسیاری از رأی‌دهندگان حزب جمهوری‌خواه سلامت انتخابات را مخدوش جلوه دهد اما این چیزی نبود که ترامپ را به پیروزی برساند.

*پیش از انتخابات تصور می‌شد که بایدن شخصیت ضعیفی دارد و ترامپ او را «جو خواب‌آلو» می‌نامید؛ اما چه شد که او توانست برخلاف پیش‌بینی بسیاری در برابر ترامپ پیروز شود؟

ما در عالم ارتباطات سیاسی، واژه‌ای داریم به نام برچسب‌زنی. ترامپ در این کار تبحر ویژه‌ای داشت و اگر به خاطر داشته باشید در انتخابات 2016 کلینتون را «پیرزن چروکیده» خطاب کرده بود. کارکرد برچسب‌زنی این است که یک واژه را که حامل معنای خاصی است به پدیده‌ای نسبت دهیم و از این طریق نگاه دیگران نسبت به آن پدیده را شکل دهیم.

مثال داخلی این کار، برچسب‌های «اشرافیت»، «کاسبان تحریم» و... است که در انتخابات‌های ایران و رقابت‌های جناح‌های سیاسی داخلی هم نقش مؤثری داشته است. همان‌طور که گفتم ترامپ این تکنیک را به‌خوبی می‌داند و در مورد رقبای خود به کار می‌برد؛ اما برچسب «جو خواب‌آلو» که بخشی از ادبیات ترامپ در مقابل جو بایدن بود، نتوانست موفق شود. این مسئله چند دلیل داشت. دلیل اول این بود که پاندمی کرونا باعث شد نقاط ضعف بایدن در ارتباط برقرار کردن و تپق‌های کلامی او پوشیده شود و به او این امکان را داد که از گردهمایی‌های بزرگی که باید برگزار می‌کرد و بخشی از کمپین‌های عادی انتخاباتی در آمریکا است، صرف‌نظر کند. درنتیجه او فرصت بیشتری برای استراحت داشت و بنابراین خطاهای کمتری مرتکب شد.

دلیل دوم این است که در فضاهای اندکی که بایدن در معرض عموم صحبت می‌کرد مانند مناظرات، تیم مشاورین او به‌خوبی توانستند ادراکی برخلاف برچسب «جو خواب‌آلو» ترسیم کنند. بدین معنا که او را قبراق و بانشاط نشان دادند. در ویدئوهایی که از او منتشر کردند چارچوب ذهنی را که کمپین ترامپ قصد داشتند علیه بایدن ترسیم شود به هم ریخت. ویدئوهایی نظیر دوچرخه‌سواری بایدن، رانندگی او، طرز رفتار پرنشاط او و... . درواقع کرونا به بایدن فرصت داد که محدودتر در انظار عمومی ظاهر شود و تیم کمپین بایدن توانست به‌خوبی این حضور محدود را کنترل کند و علیه برچسب «جو خواب‌آلو» اقدام کند.

دلیل سوم این بود که گرچه به دلیل پاندمی کرونا کمپین بایدن حضور فیزیکی چندانی در فضای عمومی نداشت، اما می‌توان گفت بزرگ‌ترین عملیات دیجیتالی را در تاریخ انتخابات آمریکا اجرا کرد و توانست از رسانه‌های دیجیتال به بهترین نحو ممکن برای رساندن پیام خود استفاده کند. درنتیجه می‌توان گفت که در انتخابات اخیر آمریکا، کسی پیروز شد که مبارزات خود را تقریباً کاملاً آنلاین و دیجیتالی انجام داده است و این مسئله در پیروزی او نقش به سزایی داشت.

*به اعتقاد بسیاری ترامپ و بایدن، جدا از ایدئولوژی‌های دموکرات‌ها و جمهوری خواهان، دو نوع سیاستمدار کاملاً متفاوت هستند. درواقع ترامپ پرهیاهو و دارای ایده‌های عجیب‌وغریب است و بایدن شخصیتی آرام و کاملاً یک سیاستمدار نرمال در آمریکا است. چه چیزی می‌شود که مردم آمریکا از شخصیتی مانند ترامپ به شخصی 180 درجه متفاوت مثل بایدن گرایش پیدا کنند؟

پیت بوتجچ که کاندیدای کسب نامزدی دموکرات‌ها در انتخابات اخیر بود یک صحبتی دارد که می‌گوید مردم از ترامپ و حزب گرایی خسته شده بودند و بایدن صدای آرامش را به مردم ارائه داد. من هم با او موافق هستم و فکر می‌کنم پس از چهار سال هیاهوی رسانه‌ای ترامپ، پاندمی کرونا و کشته‌های بسیاری که در آمریکا داشته است و از طرف دیگر جنبش‌هایی که بعد از کشته شدن جورج فلوید اتفاق افتاد، همگی باعث شد بخش اعظم مردم آمریکا خواهان یک حس همدلی شوند.

از طرف دیگر بایدن در زمان اعلام مبارزات انتخاباتی خود در 2019 این پیام همدلی را بیان کرده بود و در 2020 و گسترش ویروس کرونا بر این پیام تأکید بیشتری کرد. پیام همدلی پیامی بود که می‌توان گفت با شخصیت آرام بایدن نیز همخوانی داشت. درنتیجه او پیام «بازگرداندن روح ملت» را در شرایطی پیام خود قرار داد که بخش عمده‌ای از مردم آمریکا از بازی‌های دونالد ترامپ خسته شده بودند.

کرونا باعث شد تا ملت به دنبال یک رهبر باصلاحیت و همدل و دلسوز بگردند. بایدن هم مبارزات انتخاباتی خودش را با این موضوع شروع کرد که مبارزه با ترامپ را نبردی برای روح ملت خواند و چهار سال ریاست جمهوری ترامپ را یک انحراف در تاریخ و فرهنگ آمریکا توصیف می‌کرد. این پیام توانست به دلیل اشتباهات مکرر دونالد ترامپ بر دل جامعه بنشیند. مردم این پیام را دریافت کردند و درنهایت در انتخابات به آن رأی دادند.

نکته دیگری که مهم است استراتژی‌های درون‌حزبی است. همان‌طور که گفته شد، ترامپ طی چهار سال ریاست جمهوری، نتوانست وحدتی درون جمهوری خواهان ایجاد کند و حتی حمایت اشخاص مهمی مثل جان بولتون، خانواده سناتور مک‌کین و دیگران را از دست داد. این دودستگی در صف جمهوری‌خواهان تا جایی بود که تعدادی از همکاران دولت ترامپ علیه او اقدام به افشاگری کردند. برخی از این افراد، دارای مناصب کلیدی در دولت ترامپ بودند؛ برای مثال هر دو مشاور امنیت ملی آمریکا یعنی هربرت مک مستر و جان بولتون، به‌عنوان مخالفین ترامپ دست به افشاگری زدند و حتی بولتون اقدام به نگارش کتاب علیه ترامپ کرد.

اما جو بایدن توانست درحالی‌که رقبای درون‌حزبی‌اش به سمت چپ گرایش پیدا کرده بودند، میانه‌روی کند و با کمک اوباما وحدتی درون دموکرات‌ها ایجاد کند. مثلاً برنی سندرز به نحوی وارد عرصه شد و به تبلیغ برای بایدن پرداخت؛ کاری که قبل از این‌ نکرده بود؛ و یا اشخاصی که در گذشته با بایدن اختلاف‌نظر داشتند در این دوران به حمایت از او پرداختند؛ مانند استنلی مک کریستال.

*بسیاری فکر می‌کنند که بحران کرونا عامل شکست ترامپ است. شما چه فکر می‌کنید؟

من برخلاف شما فکر مکنم که بحران کرونا عامل شکست ترامپ نبود، بلکه این رفتار ترامپ در برابر پاندمی کرونا بود که باعث شد او در انتخابات ببازد. او در برابر بحران کرونا تصمیم‌های اشتباه مکرری گرفت برای مثال مجدداً کسب‌وکارها را راه‌اندازی کرد و علیه استفاده از ماسک موضع‌گیری کرد و حتی ایده خوردن ماده ضدعفونی را مطرح کرد. مقایسه دائم کرونا با آنفولانزا که با هدف کاهش تهدید ویروس کرونا بود و اینکه می‌گفت یک روزی ویروس کرونا مثل جادو ناپدید خواهد شد، باعث شد مردم او را فرد ناکارآمدی برای مدیریت کشور ببینند؛ اما بایدن از این فرصت استفاده کرد. او همزمان با منتشر کردن یک برنامه برای پاندمی کرونا، دائماً با ملت همدلی می‌کرد و به خانواده‌های کشته‌شدگان پیام تسلیت می‌فرستاد.

اما زمینه دیگری که عمدتاً به آن توجه نمی‌شود و نقش مکمل بحران کرونا را داشت، جنبش اجتماعی‌ای بود که پیرامون جورج فلوید شکل گرفت. ترامپ در آن ماجرا هم ثابت کرد که او نه‌تنها نسبت به افکار عمومی بی‌توجه است؛ بلکه معترضان را اراذل‌واوباش خطاب کرد. حتی در یک اقدام عجیب گفت که اگر غارت اموال عمومی در این جنبش شروع شود، به‌سوی آن‌ها تیراندازی خواهد شد؛

اما بایدن در همان زمان از خانواده جورج فلوید دلجویی و با معترضان دیدار کرد و در جلسه جامعه در کلیسای محلی سیاهان هم حاضر شد. درواقع اینجا هم مطابق پیام همدلی خود عمل کرد. از طرف دیگر استراتژی کمپین او باعث شد از زمینه معترضین به عدالت نژادی بهترین استفاده را داشته باشد، یعنی او به‌عنوان یک فرد سفیدپوست آرای سفیدان را داشت و در همان حال حضور باراک اوباما در کمپین او، باعث شد رأی‌دهندگان سیاه‌پوست را سوی خودش جلب کند. از سوی دیگر، کاملا هریس که زنی سیاه‌پوست و رقیب سابق او بود، به‌عنوان معاون رئیس‌جمهور انتخاب شد که این مسئله در جلب آرای سیاه‌پوستان بسیار حائز اهمیت بود.

البته باید توجه داشت که جنبش عدالت نژادی مسئله‌ای نبود که فقط به جرج فلوید بازگردد، بلکه این جنبش بخشی از جنبش بزرگ‌تر مقاومت دموکراتیک و فعالان اجتماعی در برابر ترامپ بود که می‌شود گفت از چند ساعت بعد از سوگند ریاست جمهوری ترامپ شروع شد و بزرگ‌ترین اعتراض یک‌روزه در تاریخ آمریکا را رقم زد. این جنبش زیرپوست جامعه آمریکا ادامه داشت و به بحران جورج فلوید برخورد کرد و جان جدیدی گرفت. درنهایت این جنبش دموکراتیک ضد ترامپ خودش را انتخابات 2020 آمریکا نشان داد.

 

 
 

 

به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه