کامبیز نوروزی . حقوقدان
شرق- 1- کرونا هرروز قربانی بیشتری میگیرد. نهتنها نقطه پایانی برای کرونا فعلا متصور نیست، حتی نقطهای برای توقف آمار آن هم پیشبینیپذیر نیست.چند روز پیش مقامهای بهداشتی ایران اعلام کردند که تعداد واقعی قربانیان کرونا در ایران طبق برآورد دوبرابر آماری است که رسما اعلام میشود. یعنی اگر امروز آمار رسمی قربانیان کرونا 450 نفر است، آمار واقعی قربانیان کرونا چیزی حدود 900 نفر است. روز شنبه در خبرها آمده بود که یکی از معاونان وزارت بهداشت و درمان، پیشبینی کرده است که با روند فعلی، تعداد قربانیان کرونا در دو هفته آینده دوبرابر میشود.اگر این پیشبینی را به زبان عدد ترجمه کنیم، معنایش این میشود که آمار رسمی مرگ بر اثرکرونا در دو هفته آینده به چیزی حدود 900 نفر میرسد. اما این عدد پایان ماجرا نیست. قبلا هم مقامات رسمی گفته بودند که تعداد واقعی مبتلایان و فوتیهای کرونا، دوبرابر آمارهای رسمی است که به دلایل فنی در آمارهای رسمی وارد نمیشود. بهاینترتیب از اظهارات مقامات رسمی و آگاه وزارت بهداشت و ستاد مقابله با کرونا میشود برآورد کرد که در دوهفته آینده، تعداد کسانی که براثر کرونا فوت میشوند، به عدد فاجعهبار روزانه هزارو800 نفر خواهد رسید. اگر برنامههای خاص، قاطع و فراگیر اجرا نشود، این عددها ایستا نیستند و حرکتی رو به بالا و صعودی خواهند داشت. طبق آمارهای رسمی از ابتدای شهریورماه تاکنون، یعنی ظرف سه ماه، تعداد مبتلایان و درگذشتگان کرونا، حدود چهاربرابر افزایش یافته است. از دو هفته آینده، اگر همین روند ادامه یابد و همین برآوردها محقق شوند و مثلا در سه ماه آمار چهاربرابر شود، روزانه با عددی از ابتلا و عددی از مرگ بر اثر کرونا روبهرو خواهیم شد که فعلا بهتر است حسابش نکنیم؛ زیرا تصورش هم سخت هولناک است. عددی که نهتنها بیمارستانها که آرامستانها هم تاب تحمل آن را ندارند.
2- وضع موجود گسترش کرونا در ایران بیانگر عدم موفقیت سیاستها و برنامههای ستاد مقابله با کروناست. ستاد نتوانسته است برای پیشبرد سیاستها و برنامههای خود چارچوب الزامآور حقوقی مناسبی ایجاد کند.
اغلب مقامات دولتی انگشت به سمت مردم نشانه میروند که مردم پروتکلهای ایمنی را رعایت نمیکنند.
این حرف کاملا درستی است... اما مسئله قطعا به اینجا ختم نمیشود. مسئله اصلی این است که رعایت پروتکلهای بهداشتی بازدارنده نیازمند زمینهها و مقدمات و الزاماتی است که در اختیار خود مردم نیست و دولت و سازمانهای حاکمیتی باید آن را بسازند. وقتی زمین بازی گلآلود است، نمیتوان از بازیکنان توقع داشت که طوری بازی کنند که کفش و لباسشان آغشته به گلولای نشود. آیا دولت و ستاد مقابله با کرونا و سایر سازمانهای کشوری زمینههای لازم، مانند وضعیت کاری ادارات یا حملونقل عمومی یا قاطعیت در برابر سفرهای برونشهری برای رعایت پروتکلها را فراهم کردهاند؟ آیا دولت چارچوبی از نظم برای مقابله با کرونا سازمان داده است که در آن میزان رعایت شیوهنامههای پیشگیری و مقابله توسط مردم بالا برود؟ آیا دولت و ستاد مقابله با کرونا توانستهاند ارتباطی با افکار عمومی بسازند که سخنشان شنیده شود؟ آیا در برنامههای مقابله با کرونا اقتداری که برای ملزمکردن مردم و تمام دستگاههای عمومی نیاز است، وجود دارد؟ آمار روزافزون ابتلا و مرگومیر میگوید متأسفانه پاسخ اغلب این پرسشها منفی است.
3- در برنامهها و شیوهنامههای مقابله با کرونا، شرایط بحرانی ویژه اقتصادی کشور دست ستاد و دولت را بسته است. دولت سعی کرد محدودیتها را به شکلی تنظیم کند که اقتصاد کشور و معیشت عمومی کمترین آسیب را ببیند ولی این سیاست کژدار و مریز عملا میدان را برای ویروس باز کرد که کشته بگیرد و کار به اینجا بکشد. علاوهبراین دولت و ستاد، مبارزه با کرونا را بیش از هر چیز یک امر صرفا بهداشتی تلقی کردند و از ابعاد مهم سیاسی و اجتماعی آن بسیار غافل شدند و همین نگاه مشکل را بدتر کرد. پرگویی و تکگویی علاج کار نیست. دستگاههای مسئول قاعدتا از پیچیدگی اوضاع آگاهاند. اما نمیدانند که وقتی اوضاع به این اندازه دشوار و مرگبار است، راهحلها هم پیچیده و دشوارند. این یادداشت در مقام ارائه راهحل نیست و نمیتواند باشد. اما تأکید بر این دارد که ستاد مقابله با کرونا لازم است با پذیرش انتقادات، قبول کند که برای ادامه کار و مهار شیوع و ابتلا و مرگومیر نیازمند یک بازبینی درونی عمیق در سازمان و عملکرد خود ستاد است. به فوریت برای این بازبینی، نگاه آمرانه و دانای کل را باید کنار بگذارند و از نهادهای صنفی و حرفهای و مدنی و کارشناسان مستقل پزشکی و جامعهشناسی و روانپزشکی و حقوق و... در نقد خود و سازماندهی مجدد استفاده کند و با بازسازی و رفع اشکال از خود یک مبارزه ملی با شیوع کرونا را سازمان داده و مردم را نیز با خود همراه کند. فاجعه نزدیکتر از آن است که در روبهرو دیده میشود.
دیدگاه تان را بنویسید