مارکو کارنلوس در میدل ایست آی نوشت: بزودی آمریکاییها رئیس جمهور بعدی خود را خواهند شناخت. البته چند ساعت پس از بسته شدن حوزههای رای گیری ممکن است برنده فورا اعلام نشود. اگرچه تحلیلگران پیش بینی میکنند که موج آبی شکل گرفته جو بایدن دموکرات را به قدرت برساند، اما به دلیل آنچه که برای هیلاری کلینتون، نامزد اصلی انتخابات در سال ۲۰۱۶ اتفاق افتاد، باید احتیاط کرد.
علاوه بر این، رئیس جمهور دونالد ترامپ قبلاً اعلام کرده که ممکن است شکست در انتخابات را نپذیرد و در این شرایط این دادگاه عالی است که میتواند برنده را تعیین کند. رئیس جمهور سابق جورج دبلیو بوش در سال ۲۰۰۰ دقیقا از این طریق حریف خود، ال گور را شکست داد.
بیایید فرض کنیم که بدترین حالت ممکن یعنی جنگ در دادگاه و خیابان اتفاق نمیافتد، در عوض تصور کنیم که وضعیت دولت در جهان تحت ریاستجمهوری بایدن چگونه تغییر کند.
چهار سال در انکار
ما در طول چهار سال گذشته شرایط دشواری را تحمل کردیم و حالا همه امیدوار به تغییر شرایط هستیم. با این حال آیا ما واقعاً اطمینان داریم شرایطی که ۴ سال پیش ترامپ را به قدرت رساند امروز حاکم نیست؟ متاسفانه طی ۴ سال گذشته حتی افرادی بدتر از ترامپ مثل سناتور تام کاتن هم موفق شدند به سنا راه یابند و این خود زنگ خطری برای امروز است.
در این بین اگرچه تغییر رویکرد برای سیاست داخلی آمریکا امری حیاتی است، اما در سیاست خارجی نیز به آن نیاز است. تغییر پارادایم لازم است.
مطمئناً بایدن سیاستهای بهتری در مورد مسائل جهانی در ذهن دارد. او احتمالا دوباره آمریکا را درگیر اقدامات مشترک برای مقابله با تهدیدات موجود مثل تغییرات آب و هوای، بیماریهای همه گیر، تجارت و جنگهای سایبری کند. بایدن پس از همه گیری کووید-۱۹ تلاش مشترک خود برای بازیابی اقتصاد جهانی را آغاز خواهد کرد. در این بین چند تقویت جانبه گرایی برای دستیابی به چنین اهدافی ضروری خواهد بود.
وی میتواند شکاف فراآتلانتیک نه تنها در داخل ناتو بلکه در اتحادیه اروپا را نیز ترمیم کند. او میتواند آمریکا را مجدداً به سازمان بهداشت جهانی، توافقنامه آب و هوایی پاریس و توافق هستهای ایران بازگرداند و همچنین ممکن است دیدگاه متفاوتی نسبت به توافق ابراهیم (عادی سازی روابط اسرائیل و اعراب) داشته باشد.
رئیس جمهوری که به جای توییت زدن گوش میدهد، شرایط بهتری برای جلب دل و ذهن و مقابله با چالشهای واقعی یا خیالی دارد. در حال حاضر قدرتها و گرایشهای رقیب از جمله چین، روسیه، ایران، ترکیه و بنیادگرایی اسلامی آمریکا را به چالش کشیدهاند.
با این وجود اگر آمریکا وسواس خود برای رهبر جهانی را رها نکند، هیچ تغییر معناداری حاصل نخواهد شد. چرا که شرایط امروز جهان اقدامات متفاوتی را میطلبد.
البته، این کشور همچنان به نقش مهمی در شکل گیری نظم جهانی چند جانبه جدید، عادلانه و کمتر سرگرم کننده کمک خواهد کرد. اما ایالات متحده در سال ۲۰۲۱ با پیروزی خود خوانده جنگ سرد در سال ۱۹۹۱ کاملاً متفاوت خواهد بود. آنچه در آن زمان درست بود لزوماً دوباره صحت نخواهد داشت.
بزرگترین اشتباهی که دولت بایدن میتواند مرتکب شود ادامه سیاست ناکارآمد و خطرناک ترامپ علیه چین، وسواس در مورد دخالت روسیه در سیستم سیاسی آمریکا یا این تصور است که ایران از چنین تواناییهایی برخوردار است.
روسیه هراسی و اسلام هراسی ابزاری مفید برای پوپولیستهای دیوانه است، اما دیگر به اندازه گذشته کاربرد ندارد. اینها برای نخبگان آمریکایی که متعهد به ایجاد یک نظم جهانی منصفانه و موثر هستند، هیچ ارزشی ندارند.
اشتباهات سریالی
باید پذیرفت که مشکلات فعلی جوامع غربی ربطی به روسیه ندارد. آیا بایدن و تیمش همانطور که بوش به تبلیغات در مورد سلاحهای کشتار جمعی عراق اعتقاد داشت، به روسیه گیت اعتقاد دارند؟ آیا بایدن و تیمش واقعاً اعتقاد دارند که ظهور چین فقط به دلیل شیوههای ناعادلانه تجارت و سرقت مالکیت معنوی توسط پکن، همانطور که ترامپ مطرح کرده، بوده است یا این که مشکل اصلی ما سرمایه داری دولتی تهاجمی و خودکامگیهای مدرن است؟
بخش عمدهای از چالشهای ایجاد شده امروز توسط چین و روسیه ناشی از اشتباهات استراتژیک آمریکا از زمان پایان جنگ سرد است. در سوی دیگر چالشهای ایجاد شده توسط ایران و ترکیه نیز پیامد اشتباهات سریالی است که در خاورمیانه انجام شده است. اینها نتایجی است که دولت کلینتون، بوش و اوباما در به وجود آمدن انها سهیم هستند.
آمریکا باید دست از بهانه جویی در خارج از کشور برای اشتباهات سریالی خود بردارد. همانطور که در مقاله اخیر فارین پالیسی ذکر شد، واشنگتن باید اساس سیاست خارجی خود را که بر اساس دگرسازی است تغییر دهد.
بایدن باید این تصور را که بازیگران جدید جهانی مانند چین و بازیگران قدیمی مانند روسیه، رهبری جدید آمریکا را بدون در نظر گرفتن زمینههایی که بر آن بنا شده، بپذیرند، کنار بگذارد. در مقابل، به نظر میرسد که تا آنجا که به روسیه مربوط میشود، نقطه بازگشتی حاصل نشده و وضعیت مشابهی برای چین در حال وقوع است.
در مورد ایران، بازگشت به توافق هستهای همانطور که بایدن اشاره کرده میتواند کمک کند. نباید فراموش کرد که این آمریکا بود که از توافق خارج شد نه ایران.
نظم جدید بینالمللی
یک نظم بینالمللی جدید همان نظم لیبرالی که ما تحت رهبری آمریکا برای دههها میشناسیم، نخواهد بود، نظمی که بر اساس استیلای دلار، تحریم بی حساب و کتاب دهها کشور، جنگ جهانی علیه تروریسم بدون محدودیت قانونی و استفاده از زور به طور مکرر بنا شده بود.
آمریکا و متحدانش، خواه ناخواه، باید با جهانی که نمیتوانند در آن تصمیمگیر اصلی باشند، کنار بیایند.
چهار سال ترامپ یک اتفاق لحظهای و موقت نبود. غرب و به ویژه آمریکا امروز در حال فروپاشی است و بازآفرینی مجدد آن بستگی به تأیید وجود مشکلات اساسی در نحوه اعمال قدرت آمریکا دارد.
دموکراسی امروز با تهدیدهای بزرگتری نسبت به روسیه یا چین روبرو است. اگر آزادی، مانند سه دهه گذشته در آمریکا به عنوان یک دولت کوچک بدون مالیات بیش از حد بر ثروتمندان تصور شود و اگر این نظم نئولیبرال بسیار قدرتمندتر از دموکراسی رشد کرده باشد، ما یک نوع شورش پوپولیستی خواهیم داشت.
بایدن باید از این فرصت برای پیروزی استفاده کند تا کشور را از سیاستهای قبلی چه در عرصه داخلی و چه عرصه خارجی دور کند. دموکراتها در سال ۲۰۰۸ و ۲۰۱۶ موفق به انجام این کار نشدند و تکرار این اتفاق در سالهای آینده قابل جبران نخواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید