نه واکسن، در آنِ واحد کرونا را نابود می کند و نه شکست ترامپ به ترامپیسم پایان می دهد

در ادامه این مطلب آمده است: راه تفکر رئیس جمهور آمریکا، طرفداران سرسختی دارد و این امر در مورد شعار او مربوط به برتری آمریکا و اولویت آن، نمود بیشتری دارد. همانطور که روی کار آمدن ترامپ سهم زیادی در افزایش محبوبیت جناح راست در آمریکا داشته است، جناحی که قصد دارد اولویت سیاسی و امنیتی را به هویتهای ملی بدهد و این مساله بوضوح در مورد اروپا، بویژه ایتالیا، آلمان و اتریش، دیده می شود. این سیاست موجب اعمال حملات امنیتی و نژادی علیه مهاجران شده است.

ادوارد لوس، تحلیلگر سیاسی معتقد است که اغلب آمریکایی ها برای گرفتن جشن شکست ترامپ آماده هستند. وی در فاینشنال تایمز نوشت که شکست ترامپ، در صورت وقوع، نابود کننده نخواهد بود، چرا که ملت آمریکا در حال حاضر به لحاظ ایدئولوژی بیش از هر زمانی تقسیم شده است و در صورتی که طرفداران بایدن پیروز شوند، باید بدانند که حزب جمهوری خواه، همان ترامپ است، حتی اگر شخص وی شکست بخورد.

این نویسنده معتقد است که اغلب پیروان ترامپ، مانند وزیر خارجه آمریکا، از او تندرو تر هستند و همانطور که واکسن به ناگاه باعث ریشه کنی بیماری نمی شود، رفتن ترامپ هم باعث از بین رفتن افکارش نمی شود.

ترامپ افتخار می کند که با به کار بستن سیاست قوی در جذب سرمایه گذاری ها و حمایت از شرکتهای آمریکایی، باعث ایجاد فرصتهای شغلی زیادی شده است. همانطور که از شرکتهای تولید کننده واکسن خواسته است تا واکسنهای ویروس کرونا را سریعتر تولید کنند، تا در میان مردم توزیع شده و بساط کسانی که وی را متهم به اداره نادرست بحران شیوع ویروس کرونا می کنند، برچیده شود.

حضور ترامپ در بسیاری از پرونده های بین المللی سرکشانه بوده و تبدیل به الگویی در بین جناح راست در ایالات متحده شده است، همانطور که شعارهای ملی گرایانه وی باعث جذب عده زیادی از سفید پوستان آمریکا به سمتش شده است.

استراتژی ترامپ در جنگ با تروریسم، با استقبال زیادی مواجه شده است، درست برخلاف اوباما که اشاره های متناقضی در خصوص مقابله با گروههای افراطی و جلوگیری از توسعه فعالیتهایشان داشت.

این در حالی است که دولت ترامپ به مواضع هم پیمانان خود در منطقه خاورمیانه نزدیکتر بود، چه در خصوص جنگ با تروریسم و چه در رابطه با ایران. سیاست ترامپ در بازگرداندن اعتماد شرکای محوری ایالات متحده نظیر عربستان، امارات و مصر، موثر بوده است و این سیاست، تاثیر مستقیمی بر روند صلح در خاورمیانه داشته است، همانطور که باعث گشودن کانالهای ارتباطی با اسرائیل، براساس معادله مبادله منافع در برابر صلح، شده است.

سیاست ترامپ در قبال ایران، مبتنی بر تحریمهای بیشتر و فشار بر شرکتها و ودولتهایی است که با تهران رابطه داشته و در زمینه نفت، سرمایه گذاری می کنند. تاثیر مثبت این سیاست را در سوریه و لبنان می بینیم، علاوه بر اینکه تحریمهای آمریکا علیه حزب الله، در ترسیم مرزهای دریایی بین لبنان و اسرائیل واضح است و شاهد ایجاد فضای ملایمی برای تشکیل دولت لبنان با نفوذ کمتر حزب الله در آن هستیم.

دیپلماتها و کارشناسان سیاسی، ترامپ را به خاطر شیوه اش در اداره بحرانها و برانگیختن اختلاف با طرفهای مختلفی در آنِ واحد، مواخذه می کنند. در حالی که ترامپ در قبال ایران نتایج چشم گیری داشته است، موضع گیری وی در قبال ترکیه، آشفتگی زیادی دارد و تحت تاثیر آن، اردوغان به ماجراجویی های بیشتری پرداخته و به اختلاف افکنی بین اعضای ناتو، دولت ترامپ را به چالش می کشد. گذشته از اینکه سیاستهای ترامپ باعث نزدیکی ترکیه به روسیه و خرید سامانه دفاعی اس 400 از آن شده است، آنچه که مأموریت جاسوسی را برای روسها اسان می کند.

تحلیلگران بر این عقیده اند که راه و روش تند ترامپ، موجب از بین رفتن فرصتهای ایجاد روابط خارجی مستحکم برای دولت وی شده است، همانطور که در اداره پرونده ها با چین، افغانستان، ونزوئلا و کره شمالی، شاهد این مساله بودیم.

ایشان دغدغه ترامپ را پیروزی در دوره دوم ریاست جمهوری می دانند، نه حل بحرانهای جهانی یا دادن اولویت به منافع عالی آمریکا.

ماه گذشته، ترامپ اعلام کرد به شرطی انتقال صلح آمیز قدرت در کشورش را می پذیرد که انتخابات ریاست جمهوری «پاک» برگزار شود. تحلیلگران مسائل آمریکا، این مساله را نشان دهنده اعتماد به نفس بالای او و ایمان به شانس هایش برای پیروزی در رقابت انتخابات می دانند.