[لیلا مهداد] کرونا که همهگیر شد، مدارس به قرنطینه رفتند. دانشآموزان خانهنشین شدند. فرصت برای جولان شبکه شاد و فضای مجازی باز شد. مدارس کانکسی و چادری تعطیل شدند. در غیاب برق، اینترنت و کیمیابودن گوشی هوشمند، دانشآموزان سرگرم کارهای خانه و دامداری شدند. معلمها آموزش را درخطر دیدند. هفتهای یکی، دو روز بچهها جمع شدند زیر یکی از چادرها. بستههای آموزشی به کمک آمدند.
سال تحصیلی گذشته با همه داستانها و حاشیههایش به پایان رسید. امتحانات مجازی صحه گذاشتند بر ارتقای دانشآموزان به کلاس بالاتر. تعطیلات تابستانی شروع شد. ترس ابتلا در مدارس فروکش کرد. غمنداشتن گوشی هوشمند و نبودِ اینترنت هم فراموش شد.
سال تحصیلی تمام شد. دانشآموزان یکسال بالاتر رفتند. شهریور که به نیمه رسید، ترس ابتلا به جان اولیا و دانشآموزان افتاد. گرانی ارز هم نبودِ گوشی هوشمند را به رخ کشید. شبکه شاد هم گذرش به چادر عشایر نیفتاد. اینترنت هم بیمعنی بود.
کلاسهای حضوری تصمیم مدارس عشایر بود. تصمیمی که تضمین نمیکند خطر کرونا برای دانشآموزان و معلمان عشایر را. از نیمکت خبری نیست. بچهها روی زمین چشم دوختهاند به تخته گوشه چادر. در غیاب اینترنت و شاد ماژیک و تخته وایتبرد عهدهدار آموزشاند.
فاصله اجتماعی
کرونا به شهرها زد. تبلیغات کلاسهای آنلاین در شهرهای بزرگ باب شد. تبلیغات از خطر ابتلا، اهمیت ماسک و فاصله اجتماعی گفتند.
فضا و تدریس مجازی باب شد. روستاها و عشایر بیخبر از تبلیغات ادامه دادند. معاون وزیر از دانشآموزانی گفت بدون توان خرید گوشی هوشمند؛ دانشآموزانی در معرض ترکتحصیل. در میان بحثگفتن از اهمیت ماسک و موادضدعفونی کسی نگفت روستانشینان و عشایر چه میکنند با خرید ماسک و مواد ضدعفونیکننده.
آیا چادرها و کانکسهایی که نام مدرسه بر خود گذاشتهاند، فاصله اجتماعی رعایت میکنند؟ تقسیمبندیها میگویند عشایر منطقه سفید هستند. اما معلمانی که از شهرها راه چادرها را در پیش میگیرند هم، سفید هستند؟
پاندمی نیست
آمارها از ٦هزار دانشآموز عشایر در سیستانوبلوچستان میگویند. دانشآموزان مدارس دولتی. البته ٩هزار دانشآموز در کل استان به این رقم اضافه شده. ١٥هزار دانشآموزی که با احتساب مدارس غیردولتی بیشک افزایش را تجربه خواهند کرد. غیردولتیهایی که دولتیاند و معلمشان را از موسسات غیردولتی جذب میکنند.
رئیس اداره عشایر سیستانوبلوچستان نداشتن شهریه و دولتی ادارهشدن را از ویژگیهای این مدارس میداند. عبدالواسع پاکزاد منطقه را سفید میداند. او از حضوریبودن کلاسهای کمجمعیت میگوید. پرجمعیتها اما شیفتبندیاند برای رعایت فاصله اجتماعی. آمار ٥درصدی پرجمعیتها، شیفتبندیاند به شیوه مناطق زرد.
همهگیری کووید-١٩ هنوز به بعضی مناطق نرسیده. ویروسی که در مناطق عشایر پاندمی نیست و به شکل موردی ابتلا را به خود میبیند.
نبودِ زیرساختها
«ابتلا را میان معلمها داشتیم نه دانشآموزان» معلمهایی که به گفته پاکزاد از ضعف ایمنی و بیماریهای زمینهای رنج میبردند.
یکی، دو مدرسه در کل استان برای آسودهشدن از عدم ابتلای بچهها به کرونا، دوهفتهای تعطیل شدند. تصمیم بر حضوریبودن مدارس کمجمعیتبودن مدارس عشایر را درنظر گرفت، هرچند در کنار گسست جمعیتی نبودِ زیرساختها برای تعلیم مجازی هم بود. رئیس اداره عشایر سیستانوبلوچستان معتقد است چارهای به جز حضوریبودن نیست. «حضوریبودن برای دوره ابتدایی عشایر ضروری است.»
اینجا نه توان خرید گوشی هست، نه خرید بسته اینترنتی. زیرساختها هم گذرشان به اینجا نیفتاده. سامانه شاد هم کاراییاش را اینجا از دست میدهد.
بیخبر از کرونا
٣٢ منطقه مدارس عشایر را به خود میبینند، البته ٢١ منطقه میزبان دانشآموزان کوچرو هستند. دانشآموزانی که ییلاق و قشلاقکردن میانشان موروثی است.
کووید-١٩ به همه شهرها و کشورها سرکشی کرد. آمار ابتلاها بالا رفت. قرنطینه اجباری شد، اما ٩٥درصد مناطق عشایری چابهار براساس برآوردها سفید هستند.
عشایر یعنی کوچ، چادرزدن میانه کوهستان و رفتن کنار رودخانهها. مردمانی دور از هیاهوهای شهری. کارشناس آموزشی چابهار گزارشی از ابتلا میان دانشآموزان نداشته است.
همایون امیری معتقد است اگر ابتلایی هم بود، بهزعم سرماخوردگی درمان محلی شده. «دسترسینداشتن به گیتهای آزمایشگاهی، هزینه رفتوآمد به شهر هم در این مسأله بیتأثیر نیستند.»
خانههای بهداشت همه جا نیستند. چند روستا یک خانه بهداشت. بهیارها عهدهدار آموزش اهالیاند برای کرونا. آموزشهایی که هنوز آنها را باورپذیربودن کرونا نکرده است.
«از کرونا در دنیا بیخبرند.» امیری نبودِ تلویزیون و حتی برق را دلیل این بیخبری میداند. آموزش مجازی مهیا نیست. در غیبت گوشی و اینترنت کلاسها حضوری است.
سال تحصیلی گذشته را بستههای آموزشی تمام کردند. راهبران آموزشی به روستاها رفتند برای رساندن بستهها. نتیجه رضایتبخش بود. بستههایی با تصاویر، رنگها برای ایجاد جذابیت.
زندگی در میان عشایر گذران روزمرگی است و بس. «زندهاند اما زندگی نمیکنند.» معلمها هم بومیاند از روستاهای دور و نزدیک. «معلمهای عشایر براساس بومیبودن ساماندهی میشوند.»
«نه به تلویزیون دسترسی دارند، نه به رسانه.» معلمها از روستاهای اطراف میآیند. «کلاسهای حضوری انتخاب میان بد و بدتر بود.»
دیدگاه تان را بنویسید