رأیدهندگان در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را میتوان به سه گروه تفکیک کرد: گروه نخست از دو حزب رسمی آمریکا -دموکرات و جمهوریخواه- هستند که سرنوشت انتخابات را در دست دارند و تصمیم خود را برای انتخابات گرفتهاند. هریک از این دو گروه حدود ۳۵ درصد کل رأیدهندگان از هریک از دو حزب را تشکیل میدهند. این دو گروه برای رأیدادن نیازی به تبلیغات و تماشای مناظره میان کاندیداها ندارند. گروه دوم کسانی هستند که رأی میدهند اما به هر دلیلی دودل شدهاند و تصمیم نهایی برای انتخاب نامزد مطلوب خود را هنوز نگرفتهاند. این گروه حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد آرای انتخاباتی را در اختیار دارند و مشتری اصلی مناظره انتخاباتی هستند. گروه سوم شهروندان واجد شرایط رأیدهندگی هستند که معمولا در انتخابات شرکت نمیکنند، مگر اینکه تحت تأثیر جنجال مبارزات انتخاباتی -از جمله مناظرههای نامزدها- قرار بگیرند و برای رأیدادن به هیجان درآیند. مجموع آرای این گروهها سرنوشت انتخابات را رقم میزند؛ اما برخلاف انتخابات ریاستجمهوری در کشورهایی مانند ایران و فرانسه، در انتخابات آمریکا رأی اکثریت تعیینکننده نتیجه انتخابات نیست. سیستم انتخابات آمریکا دو مرحلهای است: نخست، رأیدهندگان در هر ایالت به کاندیدای مورد نظر خود رأی میدهند و هرکسی که برنده اکثریت آرا در آن ایالت شود، تعداد آرای انتخاباتی آن ایالت را از آن خود میکند. هرچه ایالتی پرجمعیتتر باشد، تعداد اعضای آرای هیئتهای انتخاباتی آن نیز بیشتر خواهد بود. به عبارت دیگر ایالات پرجمعیتتر وزن بیشتری در انتخابات دارند، اما ایالات کوچکتر کاملا از صحنه بازی حذف نمیشوند. مجموع آرای انتخاباتی ایالات است که رئیسجمهور منتخب را مشخص میکند؛ نامزدی که تا 270 رأی هیئت انتخاباتی به دست آورد، رئیسجمهور آمریکا قلمداد خواهد شد. هنوز برای رسیدن به جمعبندی نهایی به تعیین تکلیف آرای موسوم به «الکترال کالج» یا «مجمع گزینندگان» نیاز است. مفهوم «مجمع گزینندگان» این است که ایالات متحده در آمریکا هریک استقلال درونی خود را دارند و وزن یک ایالت کمجمعیت با یک ایالت پرجمعیت در انتخابات سراسری مساوی است، درحالیکه مجموع آرای مردمی یک ایالت کوچک از یک ایالت پرجمعیتتر کمتر است.
ترکیب این دو نوع رأیدادن موجب تغییر در سرنوشت انتخاباتی ریاستجمهوری میشود؛ برای مثال، در انتخابات ریاستجمهوری چهار سال پیش در آمریکا، آرای هیلاری کلینتون که نامزد حزب دموکرات بود، از دونالد ترامپ بیشتر بود؛ اما ترامپ با استفاده از آرای الکترال کالج برنده ریاستجمهوری شد. این حالت در انتخاب جورج بوش دوم هم به وجود آمده بود. پیچیدگی چهاربُعدی انتخابات، پیشبینی نتایج آن را مشکل میکند. این یک سوی داستان انتخابات آمریکا. سوی دیگر آن برخورد دو جناح دموکرات و جمهوریخواه با یکدیگر است. دموکراتها خود را نماینده اقشار مردم عادی میدانند که ۹۰ درصد جمعیت آمریکا را تشکیل میدهد. جمهوریخواهان عمدتا نماینده مردم ثروتمند و توانای آمریکایی با اکثریت اروپاییتبار هستند که حدود 10 درصد مردم آمریکا را تشکیل میدهند. بیشتر ثروت و ساختار اقتصادی آمریکا در چنگال این گروه کوچک است. به عبارت دیگر، با انتخاب یک رئیسجمهور جمهوریخواه، ایدههای رفاه عمومی و مردمداری و حمایت از اقلیتهای آفریقاییتبار و... در سطل آشغال ریخته میشود. هر حرکت اجتماعی بهگونهای خرابکاری جلوه داده میشود. افزایش دستمزدها و خدمات اجتماعی و صرف هزینه برای بهبود محیط زیست در دوران جمهوریخواهان با مقاومت دولت جمهوریخواه روبهرو میشود، اما قدرتطلبی آمریکا در سراسر جهان رونق میگیرد که نمونه آن محاصره اقتصادی ایران است. نخستین مناظره ترامپ و بایدن بامداد چهارشنبه انجام شد. در این مناظره طرفین باشدتی بیسابقه به جان یکدیگر افتادند. موضوعات منظره تقریبا نزدیک به موارد پیشبینیشده بود: تأمین اجتماعی، مراقبتهای درمانی و تأمین دارو، ویروس کرونا، امنیت خانههای بهداشتی، تغییرات آب و هوایی، جایگزینی سوختهای فسیلی با انرژیهای تجدیدپذیر و بیضرر، اختلافات نژادی، بازشدن یا بستهماندن جامعه و... . آنچه در این مناظره پیش از هر چیز دیگری جلب توجه کرد، برخورد شخصی نامزدها با یکدیگر بود. ترامپ بدون استثنا سخنان بایدن را قطع میکرد. بایدن نیز تا آنجا که از دست و زبانش برآمد صفات زشتی مانند «دروغگو»، «دلقک»، «نژادپرست»، «عروسک پوتین» و «بدترین رئیسجمهوری تاریخ آمریکا» را نثار ترامپ کرد. ترامپ در فرصتهای پیشین بایدن را «احمق» و «خوابآلود» و «نفهم» خطاب کرده بود. این در حالی است که آمریکاییان انتظار دارند مردم جهان به این کشور و رهبران آن با دیده احترام بنگرند. تصور مردم این است که در انتخاب نامزد حزب جمهوریخواه یا دموکرات، جنبههای ایدئولوژیکی و نظرات دو حزب باید در بستر یک گفتوگوی محترمانه در زمینه مسائل اجتماعی و اقتصادی کل جامعه آمریکا باشد. درحالیکه ترامپ در این مناظره بایدن را بهدلیل داشتن فرزندی معتاد مورد حمله شخصی قرار داد و در برابر انتقادهای بایدن نسبت به بدرفتاری دولت آمریکا با اقلیتهای نژادی بهویژه آفریقاییتبارها و کشتار آنها توسط پلیس، اعتراضات خیابانی علیه خود را به وجود گروههای چپی و تحریکات دموکراتها نسبت داد. بهطورکلی این مناظره بیشتر از اینکه برنامههای دو نامزد را برای آینده آمریکا روشن کند، صحنه زد و خورد شخصی دو نفر بود. مجری مناظره هم که از متوقفکردن ترامپ ناتوان شده بود، گاهی صدای خود را بالا میبرد و با او وارد جدال لفظی میشد. حملات شخصی هیچ جایی در انتخابات ریاستجمهوری ندارد، مگر اینکه هر دو رقیب عضو یک حزب باشند؛ حالتی که به بدترین وضع در دوره رقابت نامزدهای حزب دموکرات در سال گذشته روی داد. این تازه نخستین مناظره انتخاباتی بود. دو مناظره دیگر در آینده نزدیک پیشبینی شده است. عقل سلیم میگوید که اینگونه برخوردهای شخصی و سیاسی در شأن یک قدرت جهانی نیست. اینکه ادامه چنین مناظرههایی چه تأثیری بر جامعه آمریکا بگذارد تا حدی قابل پیشبینی است. دو نامزد انتخابات آینده چیزی برای حیثیت خود باقی نگذاشتند. هرچه بود یا هست و خواهد بود، مبارزات انتخاباتی آمریکا در مسیری حرکت میکند که اعتبار این کشور را به سطح کشورهای مسئلهدار جهان کاهش دهد. این نکته مهمی است که ایران و کشورهای خاورمیانه که با دسیسههای آمریکا و غربیها با مشکلات بسیار زیادی در زمینه اقتصادی و همکاریهای منطقهای روبهرو شدهاند باید آن را در نظر داشته باشند.
شرق- احمد عظیمی بلوریان . استاد پیشینمریلند
دیدگاه تان را بنویسید