نامه اخیر موسوی خوئینیها از دو جنبه قابل تحلیل است، نشان داد دیدگاه تئوری پردازان اصلاحات مخصوصا عباس عبدی و سعید حجاریان درباره انتخابات ۱۴۰۰ نزد اصلاح طلبان نیز خریدار نداشته و تصمیم گیران این جریان برنامههای دیگری را در سر میپرورانند. با حسین الله کرم در همین رابطه گفتگو کردیم.
مشروح گفتگوی حسین الله کرم با نامه نیوز را در ادامه بخوانید.
آقای موسوی خوئینیها در نامهای جدید نوشته «ما در انتخابات ۱۴۰۰ شرکت میکنیم، یا پیروز میشویم، یا چهره کسانی را که انتخابات را به بازی میگیرند رسوا میکنیم»، آیا او نظرش را داده یا یک دستور تشکیلاتی را اعلام کرده است؟
پیش از این نامه، آقای عباس عبدی پیشنهاد «حذف ریاست جمهوری و احیای نخست وزیری» و آقای سعید حجاریان موضوع «برگزاری انتخابات ۱۴۰۰ با یک نامزد» را داده بودند که دو نظر غیرکارشناسی محسوب میشدند، اما آقای موسوی خوئینیها با اعلام مشارکت در ۱۴۰۰ میخواهد بستر تأیید صلاحیت نامزدهای مدنظرش را مهیا کند. البته او باید بداند که مجمع روحانیون مبارز و جریان متبوعش (اصلاحات) بودند که انتخابات سال ۸۸ را به بازی گرفتند.
آنها پس از فترتی چهار ساله دولتهای یازدهم و دوازدهم را با ترکیب دلخواه روی کار آوردند. حالا باید پاسخگوی عدم موفقیت برجام، بیکاری و گرانیهای فزاینده باشند. متأسفانه به جای پاسخگویی آقایان همچنان مشغول انشاء خواندن هستند، غافل از آنکه زنگ حساب فرارسیده است.
با سکوتی که محمد خاتمی این روزها دارد، آیا موسوی خوئینیها دنبال لیدری در جریان اصلاحات است؟
هر دو نفر یعنی آقایان محمد خاتمی و موسوی خوئینیها نه تنها دنبال لیدری اصلاحات را در سردارند بلکه دنبال مراتب بالاتر از آن نیز هستند. حال آنکه کارگزاران از جمع اصلاحات خارج شده و در فکر معرفی نامزد مشترک با اصولگرایان سنتی است. از طرف دیگر ورود آقای روحانی به سطح بالاتری که در فکر آقایان است، باطل کننده هر گونه توهم لیدری است.
اصلاح طلبان به حرف موسوی خوئینیها برای مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰ گوش میدهند؟
اصلاح طلبان فکر میکنند با پیروزی بایدن و برگشت آمریکا به برجام میتوانند با یک مشارکت حداکثری پیروز شوند و تکرار کننده جمهوری هفتم و هشتم (دولت اصلاحات) باشند. از آنجاکه آقای موسوی خوئینیها به این کمپین پیوسته و میگوید ما پیروز انتخابات حداکثری هستیم، ایشان مورد پذیرش آنها قرار خواهد گرفت. اما مردم از دولت آقای روحانی شدیداً ناراضی هستند بنابراین همانطور که درمصاحبه قبلی گفتم چه یک نامزد اصلاح طلب، چه یک لشکر از آنها تأیید شود، جامعه رأی خود را به نامزد حداکثری اصلاح طلبان نخواهد داد.
حرفهای موسوی خوئینیها چقدر پذیرش مردمی دارد؟
حرفهای آقای موسوی خوئینیها در حال حاضر از طرف مردم خریداری ندارد، زیرا اولا مردم براساس روند تاریخی به آنها رأی نخواهند داد، ثانیا تورم افسارگسیخته و گرانی ۱۳ برابری، بیکاری و ... حتی آمادگی مشارکت در انتخابات را نیز از جامعه سلب کرده چه رسد به اینکه مردم به نامزد اصلاح طلبان رأی دهند. ثالثا اعتماد مردم از آمریکا کاملا از دست رفته و در ضمن سرمایه گزاری ۴۰۰ میلیارد دلاری چین را شنیده اند و میدانند غربگرایان با تشکیل کمپین بایدن در ایران به طور علنی با قرارداد چینی مخالفت دارند بنابراین در انتخابات ۱۴۰۰ به گرایش چین محور -که حداقل امتحان نشده- رأی میدهند.
آیا آقای موسوی خوئینیها دنبال احیا کردن کلید واژه تقلب در انتخابات است؟
آقای موسوی خوئینیها در نامه خود با طرح ۶ محور «شانه خالی کردن از حل مشکلات مردم»، «دخالتهای ناروا و ناصواب نهادها»، «حذف جمهوریت»، «تشویق ملت علیه کسانی که مرتکب خطا شوند»، «پیروزی اصلاحات در مشارکت حداکثری» و «انتخابات آزاد یا غیرآزاد» میخواهد از هم اکنون شکست اصلاحات در انتخابات ۱۴۰۰ را زیر سوال ببرد و به نوعی آماده باش هشتادوهشتی را بازتولید کند. این درحالی است که در آن زمان هم پس از هفته اول شاهد ریزش اعتراضات انبوه مردمی به اعتراضات کوچک خیابانی بودیم.
الان نیز مردم به دلیل سلب اعتماد از اصلاحات به هیچ وجه در این چارچوب عمل نخواهند کرد. درنهایت میتوان گفت خوئینیها میخواخدجای هاشمی رابگیرد.
نامزد حداکثری مدنظر آقای موسوی خوئینیها چه کسی است؟
جریان رادیکال اصلاحات از زبان آقای حجاریان و آقای عبدی حرفهای خودشان را زدند و خواستار عدم مشارکت در انتخابات هستند. جریان میانه رو کارگزاران میخواهد با بخشی از اصولگرایان سنتی (غیرانقلابی) ائتلاف کند. این بخش ازجریان اصلاح طلب که با آقای موسوی خوئینیها همراه است، ابتدا روی حمایت از آقای عارف ومحمدرضاخاتمی نظر داشتند، اما بعد به طرف آقای مصطفی معین گرایش پیدا کردند.
سوابق آقای معین در سال ۸۸ هم مشخص است که او و همفکرانش بعد انتخابات، کشور را به بازی گرفتند بنابراین تأیید صلاحیت نخواهد شد. حتی اگر هم تأیید صلاحیت شود مثل انتخابات سال ۸۴ رأی نمیآورد، چون آن سال نیز با وجود تأیید شدن بر اثر حکم حکومتی نتوانست از مردم رأی بگیرد. درنهایت مجبور به حمایت از ظریف میشوند که به نظر نمیرسد تاییدصلاحیت شود. بنده معتقدم اعتماد سرمایه اجتماعی اصلاحات به بادفنا رفته است وبه این زودیها بر نخواهد گشت.
آقای موسوی خوئینیها و جریان متبوعش به سمت حمایت از نامزد حداقلی مثل عارف یا ائتلافی مثل لاریجانی میروند؟
آنها سابقا به ائتلاف تن داده اند و به نظرم سال ۱۴۰۰ نیز دست به همین کار میزنند.
دیدگاه تان را بنویسید