ارسال به دیگران پرینت

فرزاد ذوالقدری:حتی یک عکس از پدرم در فدراسیون تکواندو نیست

پناهنده نشدم،رئیس جمهور بلغارستان اقامتم را داد

فرزاد ذوالقدری می‌گوید:«خیلی‌ها در ایران نمی‌خواستند که من در تیم‌ملی باشم.»

پناهنده نشدم،رئیس جمهور بلغارستان اقامتم را داد

فرزاد ذوالقدری دلش خیلی پر است.ملی پوش سابق تیم ملی تکواندو که حالا راهش را جدا کرده و رفتهتا سرنوشت خودش را در بلغارستان پیدا کند.در شرایطی که خیلی ها می گویند او پناهنده شده است اما خودش حرف های دیگری می زند.از پدرش و ناملایمتی های که در حق شان شده می گوید و از اینکه هرگز به بلغارستان پناهنده نشده بلکه در آنجا اقامت دارد و طبق شرایطی که وجود دارد و در ورزش جهان عرف است برای کشور دیگری بازی می کند.


*نزدیک ۹ ماه است شما عضو تیم ملی بلغارستان شدی اما کرونا فرصت خودنمایی با تیم ملی این کشور را به شما نداد، وضعبت تمرینی فرزادذوالقدری با تیم ملی تکواندو بلغارستان در شرایط فعلی چطور است؟

از روز  اول که شیوع ویروس کرونا دنیا را درگیر این بیماری کرد، ما هم تقریبا سه ماه در قرنطینه بودیم، در آن مدت تمرینات ما به صورت انفرادی و در خانه انجام می شد. خوشبختانه بلغارستان یکی از کشورهایی بود که شیوع ویروس کرونا را کنترل کرد.پس از آن ما یک مرحله اردوی تمرینی در شهر وارنا داشتیم ویک مرحله دیگر در شهر صوفیا اردو برگزار کردیم. باتوجه به تعطیلی مسابقات هنوز فرصت کسب مدال را نداشته ام اما از لحاظ فنی آماده ام.


*گویا تا پایان سال ۲۰۲۰ تمام مسابقات تکواندو تعطیل شده است و با این شرایط فعلا باید فقط تمرین کنید.

بله، تا پایان سال ۲۰۲۰ برگزاری مسابقات تکواندو تعطیل شده است.من شب و روز تمرین میکنم و هدفم کسب سهمیه المپیک است. البته هنوز تاریخ برگزاری مسابقات کسب سهمیه المپیک مشخص نشده است‌ و معلوم نیست قرار است مسابقات کجا و چه زمانی برگزار شود اما تمرینات تیم ملی تکواندو بلغارستان همچنان ادامه دارد. 


*پس با این حساب مردم کشور بلغارستات به حالت زندگی عادی برگشته اند؟

بله همه چیز در این کشور عادی است و زندگی مثل همیشه در جریان است. تیم های ورزشی همه پر قدرت تمرین میکنند و ما هم تمرینات تکواندو را پیگیری میکنیم. تمام تلاشم در قدم اول این است که در مسابقات کسب سهمیه المپیک در وزن منهای ۸۰ کیلوگرم برای بلغارستان سهمیه المپیک را کسب کنم.پس از آن نیز به دنبال هدفم یعنی رسیدن به خوش رنگ ترین مدال المپیک هستم.


*چرا در ایران به دنبال کسب سهمیه النپیک برای تیم ملی کشورمان نشدی؟

شرایط برایم مهیا نبود. من ۲۸ ساله هستم و خیلی فرصت برای موفقیت دارم.دوری از کشور و خانواده خیلی سخت است اما آمدم بلغارستان تا شانس رسیدن به المپیک را امتحان کنم. صبح و شب تمرین میکنم تا به هدفم برسم. اینجا شرایط متفاوت است، از لحاظ روحی و روانی فدراسیون بلغارستان حمایتم میکند، من ۹ ماه است که به بلغارستان آمده ام و به خاطر شیوع ویروس کرونا در هیچ مسابقه ای حضور پیدا نکردم تا مدال بدست بیاورم اما حمایت فدراسیون تکواندو بلغارستان را دارم و این انگیزه ام را بیشتر میکند. 

*چرا تصمیم گرفتی مهاجرت کنی؟

من تا سال ۲۰۱۶ عضو تیم ملی بودم، سال ۲۰۱۲ قهرمانی آسیا یک آسیب دیدگی جدی داشتم و آن اتفاق به من ضرر زد اما دوباره تلاش کردم و در مسابقات جام جهانی مکزیک مدال نقره تیمی را کسب کردم.  متاسفانه سال ۲۰۱۶ یک اتفاقی رخ داد و من همان جا تصمیم گرفتم تا هرچه زودتر مهاجرت کنم، دیگر دوست ندارم در مورد آن مسائل صحبت کنم اماشرایط برای من دیگر فراهم نبود در تیم ملی بمانم. یک سری افراد بودند که نمیخواستند من در تیم ملی بمانم. من سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ در لیگ برتر تکواندو بازی کردم و از ۲۰ مسابقه ای که دادم تنها ۲ باخت داشتم، شرایط آمادگی من به این اندازه خوب بود که میتوانستم در تیم ملی هم باشم اما برخی ها نخواستند پسر ذوالقدر در تیم ملی باشد. هرکاری میکردم میگفتند پسر ذوالقدر است.

*چون پسر حسن ذوالقدری بودی دوست نداشتند شما در تیم ملی باشی؟

پدرم سی سال برای تکواندو ایران زحمت کشید او حال سه سال است خانه نشین شده، آقایان یک بار تماس نگرفتند که حال او را بپرسند! وقتی این رفتارها را با پدرم دیدم متوجه شدم که در آینده با من هم چنین رفتارهایی می شود. کسی به پدرم با این همه افتخار آفرینی احترام نگذاشت. خیلی ها آرزو دارند افتخارات پدرم را در عرصه مربیگری بگیرند.وقتی وارد فدراسیون تکواندو می شوی، حتی یک عکس از حسن ذوالقدر ی نیست، همه عکس های او را جمع کرده اند. نمیدانم چرا فراموش کرده اند که ذوالقدر شش دوره المپیک در کنار تیم ملی تکواندو بوده است. او سی سال به تکواندو خدمت کردو ۱۲ سال روی صندلی کوچ نشست و همچنان جزء‌۱۰ مربی برتر دنیا است.وقتی این چیزها را دیدم پیش خودم گفتم من…آمدم بلغارستان شرایطم را اعلام کردم، پس از شرکت کردن در مسابقات انتخابی اعتماد فدراسیون تکواندو این کشوررا جلب کردم. ضمن اینکه تابعیت کشور بلغارستان را رئیس جمهور این کشور به من داده است. این موضوع برای من خیلی خوشحال کننده است.در حال حاضر هم با همسرم در این کشور زند گی میکنم.

*در مورد باز گشت هادی ساعی به تیم ملی با مسولیت جدید چه نظری داری؟

خوشحالم که هادی ساعی به تیم ملی تکواندو برگشته است، او به تیم ملی دوباره اعتبار داده است. یکی از دلایل نتیجه گرفتن تیم ملی همیشه شخصیت تیم است، هادی ساعی آمد و به تیم ملی شخصیت داد.ساعی برند تکواندو ایران و دنیا است، چنین افرادی باید کنار تیم ملی باشند نه افراد گمنام.ما ۱۴ نفر در تکواندوی ایران داریم که قهرمان دنیا شده اند، چند نفر از آنها در کنار تیم ملی هستند و از تجربیات آنها استفاده می شود؟ 


*منظور شما افراد گمنام چه کسانی هستند؟

هرکسی باید سرجای خودش باشد، یک سری ها در کنار تیم ملی هستند، شخصیت آنها را باید در مسابقات بین المللی ببیند، من با آنهابارها سفر رفته ام و دیده ام، همه میدانند که چه کسانی را میگویم. سوال من این است، طی این چند سال اخیر چند تیم خارجی برای تمرین در ایران به کشور ما سفر کرده اند؟ اما در گذشته چه تیم هایی به ایران سفر میکردند؟ تفاوت دورانی که پدرم در تکواندو فعالیت میکرد را با حال حاضر که نیست مقایسه کنید! فرانسوی ها، آلمانی ها و... التماس میکردند به ایران سفر کنند و برای تمرین مشترک پول های خوبی هم حاضر بودند بدهند، اما حالا چطور؟

*اینکه گفته میشود حسن ذوالقدری چند پیشنهاد خوب خارجی دارد واقعا صحت دارد؟
بله، پدرم همین حالا چند پیشنهاد خوب خارجی برای سرمربیگری دارد اما قبول نمیکند، پدرم مدعی است دوست ندارد تجربیات خود را در اختیار خارجی ها قرار بدهد تا آنها در مسابقات، ملی پوشان خودمان را شکست دهند، حتی با مهاجرت من هم مخالف بود اما من تصمیم را گرفته بودم.


*صحبت پایانی شما را می شنویم.

من برای رسیدن به هدفم ۱۵ ماه در آکادمی ملی المپیک تنها تمرین کردم، خیلی از مربیان وقتی با من روبرو میشدند، پُز خند میزدند که برای چه تمرین میکنی؟ اما من ایمان داشتم که برای موفقیت باید شانس خودم را امتحان کنم. حالا نتیجه ۱۵ ماه تنها تمرین کردن را میخواهم برداشت کنم، میخواهم به همان مربیان که به من پُزخند میزدند ثابت کنم که من هدفم را درست انتخاب کرده بودم.ازهادی ساعی تشکر میکنم که وقتی دید تمرین میکنم به من پیشنهاد داد در تیم فرمانیه بازی کنم اما من همان روز موضوع مهاجرتم را به ساعی اطلاع دادم و چند ساعت بعد به بلغارستان سفر کردم، ساعی برای من مثل یک برادر بزرگتر قابل احترام است.خوشحالم که دوباره به تیم ملی بازگشته است.

 

به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه