[پولاد امین] در شرایطی که شیوع کرونا فروش فیلمها در سینماها را با رکودی باورنکردنی مواجه کرده؛ اکران آنلاین تنها امید این روزهای سینمای ایران به شمار میآید. امکانی که بعضی از فیلمها- بهخصوص آنهایی که بعد از گذشت چندسال از زمان ساختهشدنشان هنوز نتوانستهاند روی پرده بیایند، بهعنوان تنها راه بازگشت سرمایه و شاید هم جلوگیری از ورشکستگی دنبال میکنند. یکی از فیلمهایی که این روزها از این امکان سود برده و به صورت آنلاین به نمایش درآمده؛ «لتیان» علی تیموری است. فیلمی کنجکاویبرانگیز که پیش از غائله کرونا بهواسطه داستان حساس و ملتهب و گروه محبوب بازیگرانش یکی از امیدهای گیشه قلمداد میشد. اما در چرخش چرخ روزگار، ناامید از نمایش عمومی، چاره را در این دید که از این تنها فرصت موجود استفاده کند و از طریق پلتفرمهای نمایش آنلاین مخاطبانش را بجوید. در خلاصه داستان لتیان آمده است: لتیان یک سد است. سدی بر روابط انسانی. رودخانههای روابط، پشت سدی ایستادهاند و راه، بنبست است. یک نفر میخواهد این سد را بشکند اما خوب میداند که شکستن سد به این سادگی نیست. شهر خراب خواهد شد. تکلیف چیست؟
علی تیموری کارگردان فیلم «لتیان» اکران آنلاین را «تنها راه موجود برای اکران این فیلم» میداند: «به هر حال این آرزوی هر فیلمساز یا هر کسی است که محصولی هنری تولید کرده تا بتواند فیلمش را ارایه دهد و آن را در فضای امن و مناسب در محضر مخاطبانش قرار دهد. ما هم در شرایطی که کشور به شدت با کرونا درگیر و دغدغههای سلامتی و بهداشت اکران فیلم در سینماها را بیرونق کرده بود، حس کردیم که اکران آنلاین تنها راهی است که میتوانیم برای نمایش فیلم انتخاب کنیم.»
اکران آنلاین البته گذشته از محاسن پرشمارش و امکانات جدیدی که برای گسترش طیف مخاطبان سینما در اختیار فیلمسازان میگذارد، آسیبهایی هم دارد که باعث میشود پا گذاشتن در این حیطه کاری ریسکی و خطرناک جلوه کند. ازجمله اینکه در این چند ماه که اکران آنلاین بهعنوان راهی ناگزیر پیش پای سینمای ایران قرار گرفته، حتی یک فیلم هم نتوانسته از دام قاچاقچیان برهد و همزمان یا درنهایت یکی دو روز بعد از آغاز اکران نسخههای غیرقانونی و قاچاق آن در سایتها و کانالها و حتی کانالهای ماهوارهای عرضه نشده باشد. علی تیموری گفته که با آگاهی کامل از خطرات قاچاق فیلم به اکران فیلم دست زدهاند: «ما هم نگران قاچاق شدن فیلم بودیم. اما بههرحال برای اینکه مردم در خانه بمانند و کمک کنند از بحران کرونا عبور کنیم، باید کاری کرد. در چنین شرایطی کتمان نمیتوان کرد که بهترین و تنها راه نمایش فیلم- هر فیلمی- نمایش آنلاین است و تنها کاری هم که از ما برمیآید، این است که امیدوار باشیم مردم برای حمایت از سینما فیلم را به شکل قانونی ببینند. حالا هم امیدوارم تماشاگران از تماشای لتیان لذت ببرند.»
داستان طبقات اجتماعی
علی تیموری، لتیان را براساس فیلمنامهای از اکتای براهنی ساخته است. یک درام اجتماعی که میکوشد از طریق روایت داستان چند زن و مرد که در یک سفر چند روزه دور هم جمع میشوند، به آسیبشناسی روابط انسانی بپردازد. روابطی که قرار است در نهایت هشداری باشد برای اضمحلال یک طیف و طبقه اجتماعی که در سالهای اخیر به گوشه رینگ رانده شده است. علی تیموری، کارگردان فیلم لتیان آن را فیلمی درباره طبقه متوسط فرهنگی میداند: «در مناسبات اجتماعی طبقه متوسط فرهنگی نقش بسیار مهمی دارد، چرا که این طبقه نگاهی رو به جلو دارد و میتوان گفت هر پیشرفتی در اجتماع از این طبقه میگذرد. در ایران اما در تمام این سالها طبقه متوسط نادیده گرفته شده- اگر نگوییم که تجمیع سیاستها برای حذف این طبقه بوده. این در حالی است که به دلیل نقشی که طبقه متوسط در سیاست، اقتصاد و فرهنگ یک کشور دارد، حذف آن میتواند خطرات پرشمار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داشته باشد.»
در لتیان، البته تمرکز روایت نه روی مسائل طبقاتی بلکه بر روابط و مناسبات انسانی است. کارگردان فیلم میگوید که جای پرداخت به مسائل طبقاتی- به نوعی که تمرکز روی مفهوم طبقه باشد- در چنین فیلمی نمیتواند باشد و در سینمای داستانی تنها میتوان از آن بهعنوان بستری برای روایت داستان آدمهای فیلم بهره گرفت: «کمتر فیلمی امکان پرداخت به تمام مسائل طبقات اجتماعی را دارد و در این بین کارگردان تنها میتواند از آن بهعنوان بستری در خدمت روایت درام و داستانش استفاده کند.»
رازها و دروغها
خط اصلی داستانی لتیان، بارها و بارها گفته شده. الگویی که تاکنون در بسیاری از فیلمهای اجتماعی که بعد از موفقیت اصغر فرهادی و تحتتأثیر او ساخته شدهاند، به تماشایش نشستهایم. همراهی طیفی ناهمگون که قرار است نماینده طیفهای مختلف اجتماهی و دیدگاهی باشند. لتیان اما گامی فراتر از آن موج- حالا- تکراری برمیدارد. درواقع علی تیموری در نخستین فیلمش تلاش کرده روایتی تازه از آن قصه بارها گفته شده ارایه دهد. او که با سابقه دستیاری در فیلمهایی مانند «برف روی کاجها»، «انتهای خیابان هشتم»، «سایه روشن»، «پل خواب» و... آشنایی کاملی با الگوهای روایی این نوع درامهای اجتماعی مبتنی بر رازگشایی از لایههای پنهان کاراکترها دارد، در «لتیان» به گروه همراهان همرنگ فیلمش نمایندهای از قشری دیگر را هم افزوده که یک مرد سنتی- مذهبی ثروتمند است. شخصیتی که باعث شده در ادامه راه فیلم تلاقی جهانبینی او با آدمهای دیگر فیلم (که دیدگاهی مدرن را حمل میکنند) بعدی دیگر به ابعاد فیلم اضافه کند. علی تیموری میگوید که شخصیتهای فیلمش هر کدام ویژگیهای منحصر به فردی دارند که مابهازای ویژگیهای عمومی طیفهای مختلف است و همین هم بهواسطه آشنا بودن برای مخاطب کاراکترها را باورپذیر و جذاب میکند. به باور کارگردان فیلم لتیان، برخورد و تقابل شخصیتهای فیلم از جهاتی هشداردهنده است: «تناقضهایی که از برخورد کاراکترها به وجود میآید، موقعیت دراماتیک قصه را رقم میزند. اما شکاف فکری که بین آدمهای مدرن و سنتی وجود دارد، هولناک است.»
یعنی در فیلم با دو سطح برخورد مواجه هستیم. تلاقی و برخورد دوستان با هم و تک تک میان خود؛ و برخورد آنها بهعنوان یک کل با نماینده سنت در فیلم. به بیانی دیگر اگر تلاقی دیدگاههای مدرن و سنتی را در کنار لایهای دیگر از فیلم بگذاریم که در آن روابط شخصی آدمهای قدیمی جمع به تصویر کشیده شده و شاهد رازگشایی از رازها و دروغهایی هستیم که در تمام این سالها با خود حمل میکردند، بهتر متوجه ظرافت سناریوی فیلم و پیچیدگی روابط شخصیتهای آن خواهیم بود. پیچیدگی کمیابی که در پایان به فروپاشی جمع میانجامد. یا یک انفجار اجتماعی.
یک فیلم پرفروش؟
گمان میرفت فیلم لتیان یکی از پرفروشترین فیلمهای اکران خواهد بود. فیلمی که علاوه بر داستان ملتهبش از ترکیب بازیگرانی سود جسته که سابقه فیلمهای پرفروشی را در کارنامهشان دارند. بهخصوص امیر جدیدی، پریناز ایزدیار و سارا بهرامی که در سالهای اخیر هر کدام یک بار سیمرغ بلورین بهترین بازیگر را از جشنواره فیلم فجر به خانه بردهاند.
با اینحال با اینکه در شکل فعلی اکران احتمال فروش بالای لتیان -و هر فیلم دیگری- منتفی شده، اما حتی این نیز کنجکاویبرانگیز بودن ترکیب بازیگران این فیلم را نفی نمیکند. ترکیب پریناز ایزدیار و امیر جدیدی که پیشتر در فیلم «هتتریک» نیز در مقابل هم قرار گرفته بودند، با این امید کنار هم قرار گرفتهاند که بتواننددرصدی از موفقیت زوج «نوید محمدزاده- پریناز ایزدیار» را تکرار یا حداقل تماشاگران را مجاب به تماشای این فیلم کنند. ستاره پسیانی و سارا بهرامی نیز پیش از این در سریال «کرگدن» تا حدی جواب دادهاند، بگذریم از اینکه سارا بهرامی از آن بازیگرانی است که بهواسطه سابقه موفقیت انتقادیاش فیلم را با توجهات و کنجکاویهای رسانهها و منتقدان مواجه میکند- که خود برگ برندهای برای فیلم میتواند باشد.
علی تیموری البته میگوید که انتخاب این بازیگران تنها دلیل اقتصادی نداشته. با این حال کتمان نمیکند که بازیگر هم میتواند یکی از دلایل افزایش شانس دیده شدن و موفقیت اقتصادی یک فیلم باشد: «هر مخاطبی برای تماشای یک فیلم دلیل خودش را دارد. یعنی نمیتوان گفت که تمام بینندگان یک فیلم به دلیلی خاص پای آن فیلم مینشینند، حتی اگر بزرگترین ستاره جهان در آن فیلم حضور داشته باشد. بههرحال بعضی از افراد داستان فیلم را مهم میدانند، عدهای به خاطر کارگردان، فیلمی را انتخاب میکنند، عدهای اصولا سعی میکنند بیشتر فیلمها را ببینند و طبعا در این میان عدهای هم هستند که فیلمی را به علت حضور بازیگران خاصی تماشا میکنند. یعنی ما در این زمینه با یک پکیج روبهرو هستیم و بازیگران هم بخشی از این پکیج هستند.»
دیدگاه تان را بنویسید