ارسال به دیگران پرینت

«کار کار خودشونه، می‌خوان ماسک بفروشن،

پیش از خروج از خانه، خم می‌شد و دست می‌کرد داخل جعبه کفش کنار در ورودی، دستکش به دست می‌کرد، ماسک می‌زد و پنبه ‌الکل و دستمالی تا می‌کرد و داخل جیبش می‌گذاشت، جعبه کفش، بسته اضطراری خروج او بود.

«کار کار خودشونه، می‌خوان ماسک بفروشن،

آن روزها ماسک ‌زدن برای او مثل قفل‌کردن در خانه بود. می‌توانست در خانه را قفل نکند، همان طور که می‌توانست ماسک نزند، برای هیچ‌ کدام نه اجباری بود و نه توبیخی، اما حالا ماسک‌ زدن هنگام خروج ازخانه برای او نیز شده بود عادتی مثل عادت چرخاندن دندانه‌های کلید در قفل، کشیدن نرده‌های آهنی، اطمینان از قطع بودن گاز یا حتی کفش ‌پوشیدن، بستن دکمه‌های پیراهن و شستن صورت.

عادتی که نه به عنوان توصیه، به عنوان یک الزام در مراسم خروج از خانه رعایت می‌کرد. نه چهارشنبه‌سوری، نه روز عید، نه سیزده‌ به‌در و نه حتی آخر هفته‌ها را از خانه بیرون نرفت، دو چشمانش روی اخبار می‌چرخید و می‌دانست هر روز ساعت دو ظهر باید برود سراغ آمار جدید مبتلا و مرگ.

با این حال بند و بساط دورکاری که کم‌کم کم شد، پای دوستانش که به خانه باز شد و از این سو و آن سو خبر تسلط بر اوضاع را شنید، کم‌کم دستکش‌ها و ماسک‌های جعبه کفش تمام شدند و جای خالی آنها پر نشد، کم‌کم جعبه کفش خالی و خالی‌تر شد و آخر سر تصمیم گرفت آن را همراه با زباله‌ها ببرد سر کوچه، روزی که جعبه کفش را از خانه بیرون کرد، نه در خانه را قفل کرد و نه ماسک زد. حالا «یاسمین»، ۳۲ سال دارد، نه دورکاری می‌کند، نه منتظر ساعت است تا روی عدد ۲ بایستد، نه بعد از گذشت سه ماه جعبه دیگری را کنار در خانه گذاشته است.

«چرا دیگه ماسک نمی‌زنی؟» دلیل ماسک‌ نزدنش را با ورزش‌کردن، رژیم‌ گرفتن و زبان خواندن مقایسه می‌کند: «روز اول آماده‌ای، روز دوم با دوستت انجامش می‌دی، روز سوم تنبلی می‌کنی، روز چهارم خسته می‌شی، روز پنجم دوستتو می‌بینی که کشیده عقب، روز ششم یادت می‌ره و روز هفتم می‌ذاریش کنار.» حالا که یاسمین خبرها را مرور نمی‌کند، خبر ندارد که حالا تعداد جوانان بدحالی که روی تخت‌های بخش ویژه کرونا بستری شده‌اند، رو به افزایش است. یاسمین که روزهای اول خبرها را می‌خواند، حالا همچنان فکر می‌کند که کرونا برای افراد مسن با بیماری‌های زمینه‌ای خطرناک‌تر است، اگر او دوباره گوشی به دست بگیرد و سراغ اخبار برود، می‌بیند که حتی کودکان نیز از کرونا مصون نیستند. پرستاران بیمارستان‌های اهواز تست مثبت حدود ۱۵۰ کودک مشکوک به کرونا را تحویل مادران و پدران‌شان داده‌اند، دست ‌شستن حالا دیگر به تنهایی کافی نیست. 

کار خودشونه!

 برخلاف یاسمین، آقارضا که راننده آژانس اینترنتی است از همان روز اول نیز ماسک نمی‌زد. آقا رضا - که هنگام رانندگی یک دست روی پنجره دارد و یک دست روی بوق - با سرعت از کنار پراید سفید رنگی می‌گذرد و تا چند دقیقه بعد هم دستش را از روی بوق برنمی‌دارد: «خلاف میومد؟» «نه تو ماشین تنها نشسته بود و ماسک زده بود، از چی می‌ترسه مرد گنده؟» آقا رضا خودش را مرد گنده‌ای می‌داند که تا حالا ماسک نزده است و به قول خودش از روز اول به دنیا آمدن نیز سالم و قبراق‌تر است. از پراید سفید که فاصله می‌گیرد، تصورات دایی جان ناپلئونی‌اش گل می‌کند و می‌گوید: «کار، کار خودشونه...» این «خودشون» افرادی هستند که برای فروش بیشتر ماسک مردم بیچاره را عذاب می‌دهند و از آنها می‌خواهند تا ماسک بزنند، آقا رضا صدایش را پایین می‌آورد و بعد از دو، سه تا بوق زدن دیگر می‌گوید: «وقتی من بوی عطر رو از پشت ماسک می‌فهمم، چطور ممکنه با ماسک کرونا نگیرم؟» آقا رضا سیگاری آتش می‌زند، نفسش را جمع می‌کند و تمام محتویات ریه و دود سیگار را فوت می‌کند داخل ماشین، بعد پیروزمندانه می‌گوید که «کار کار خودشونه، می‌خوان ماسک بفروشن، من نه ماسک می‌خرم نه ماسک می‌زنم.» آقا رضا خبر ندارد که هر فرد مبتلا، می‌تواند ۴۰۶ نفر را مبتلا کند، ‌آقا رضا خبر ندارد که معاون کل وزارت بهداشت از مردم خواهش کرده است که حتی با لباس‌های قدیمی خود هم ماسک درست کنند و آن تکه پارچه را روی بینی و دهان خود بگیرند که اگر رحمی به خود ندارند، اقلا مدیون انسان‌های دیگر نباشند. آقا رضا معاون کل وزارت بهداشت را نمی‌شناسد، با خنده می‌گوید: «اینم کار خودشونه.» بابا علی ۸۰ سال دارد؛ هنوز عادت‌های قدیمش را زنده نگاه می‌دارد. صبح ساعت پنج از خواب بیدار می‌شود، دوش می‌گیرد، دو قرص لواش و روزنامه می‌خرد، توکل به خدا می‌کند و کرکره سوپرمارکت «بابا علی» را بالا می‌دهد. باباعلی روی پیشخوان دکانش در حوالی خیابان ایرانشهر، ماسک هم می‌فروشد، ‌هم الکل، هم ژل ضدعفونی‌کننده و هم مسکن؛ با این حال بابا علی خودش بدون ماسک پشت دخل می‌ایستد و به مشتریانش ماسک می‌فروشد: «روز اول گفتن چرا ماسک می‌زنید، روز دوم گفتن چرا ماسک نمی‌زنید. من نفهمیدم آخرش باید ماسک بزنم یا نه؟» قند و فشار باباعلی در نوک قله سیر می‌کند، فرزندانش او را به سوی آب‌های جاری و خروشان ترک گفته‌اند و حالا دلخوشی‌اش صحبت با مشتریان قدیمی است، ماسک راه نفس را بر او می‌بندد، احساس می‌کند حرف‌هایش به گوش نمی‌رسد، حرف‌هایش گیر می‌کند پشت نخ‌های ماسک و آن ‌طور که باید پیام را نمی‌رساند. اگر حرفی نیز نداشته باشد، نفسش می‌رود بالا و روی عینکش بخار می‌شود، جایی را نمی‌بیند و گیج می‌شود که کسی حرف‌هایش را می‌شنود و کسی او را می‌بیند. از آن طرف هم بند ماسک پشت گوش‌هایش را سرخ می‌کند، دماغش را می‌خاراند، خاطرش می‌آورد که بعد از سال‌ها زندگی حالا بدنی رنجور برای او مانده است که یک ماسک تمام عیب و ایرادش را به او یادآوری می‌کند. بابا علی دنبال یک اطمینان است؛ مثل عادت‌هایی که از کودکی به او یاد داده‌اند. یاد داده‌اند  روزی که بعد از ساعت پنج صبح آغاز شود، به کاهلی می‌رسد، توصیه‌ها را نمی‌فهمد و تغییر توصیه‌ها مثل بخار گرفتن عینکش او را سردرگم می‌کند، بابا علی دنبال یک اجبار شق و رق است، وقتی می‌فهمد که قرار است از ۱۵ تیر استفاده از ماسک اجباری شود، یکی از بسته‌ها را باز می‌کند و بندهایش را دور گوش‌هایش می‌گذارد و می‌گوید: «این شد حالا یه چیز.»

بزنیم یا نزنیم؟

استفاده از ماسک از ابتدا یک «الزام» نبود. در روزهای نخست شیوع ویروس کرونا در ووهان چین، سازمان جهانی بهداشت استفاده از ماسک را فقط برای کادر درمان، افرادی که از بیماران کرونایی مراقبت می‌کنند و افرادی که به ویروس کرونا آلوده شده بودند، توصیه می‌کرد. «ماسک زدن یا ماسک نزدن؟» تغییر موضع سازمان جهانی بهداشت، استفاده از ماسک را به یک سوال مبهم و سرگیجه‌آور تبدیل کرد: «ماسک بزنیم یا نزنیم؟ مساله این است.» برای حل این «مساله» دانشگاه کالیفرنیا ماه گذشته تلاش کرد تا خوانندگان سرگردانش را با آخرین اطلاعات منتشر شده از پژوهش‌های علمی آسوده خاطر کند و نشان دهد که دیگر مساله‌ای در کار نیست، ماسک ‌زدن یک ضرورت است. طبق مطالعه علمی که در نشریه «امور سلامت» امریکا منتشر شده، پوشیدن تنها یک ماسک ساده توانست نتایج قابل‌ توجهی در وضعیت شیوع کرونا در ۱۵ ایالت امریکا ایجاد کند.

 این پژوهش نشان می‌دهد که در ایالت‌هایی که استفاده از ماسک به یک ضرورت تبدیل شد، تنها پس از گذشت ۵ روز، نرخ ابتلا ۹ دهم درصد کاهش یافت، بعد از اینکه شهروندان این ایالت سه هفته خود را به ماسک ‌زدن عادت دادند نرخ ابتلا تا ۲ درصد کاهش پیدا کرد. علاوه بر این مطالعه‌ روی ۱۹۸ کشور جهان در مقابله با کرونا نشان می‌دهد که کشورهایی که استفاده از ماسک را الزامی کردند، به مرور زمان با کاهش قابل‌ توجه نرخ مرگ‌ و ‌میر مواجه شدند. در این میان اما این دانشگاه به دو داستان اشاره می‌کند تا به خوانندگان سرگردانش این اطمینان را بدهد که همان تکه پارچه کوچک ماسک می‌تواند چه معجزه‌ای بکند. در نمونه اول، مردی از چین به تورنتو باز می‌گشت؛ هنگامی که وارد کابین هواپیما شد، سرفه‌های خشکی داشت و کمی احساس خستگی می‌کرد، اما برای اطمینان خاطر ماسک زده بود. بعد از اینکه هواپیما در تورنتو به زمین نشست، تست کرونای او مثبت از آب درآمد، اما تمام ۲۵ نفری که در اطراف او سوار بر صندلی‌های هواپیما بودند، وقتی که نتیجه تست کرونای خود را به دست گرفتند، با یک منفی بزرگ مواجه شدند، ماسک‌ زدن این مرد کانادایی جان تمام اطرافیان او را نجات داد. در موردی دیگر در اواخر ماه مه، دو آرایشگر در ایالت میسوری، بدون آنکه بدانند ویروس کرونا به بدن آنها راه پیدا کرده است، در آرایشگاه را به روی مشتریان باز می‌کردند. این دو آرایشگر چندان در گروی ماسک ‌زدن یا نزدن نبودند، اما از میان ۱۵۰ مشتری که طی چند روز به این دو نفر مراجعه کردند، ۱۴۰ نفری که ماسک زده بودند از دو آرایشگر میسورایی کرونا نگرفتند. دانشگاه کالیفرنیا برای توجیه ‌کردن خوانندگانش حتی از این داستان‌ها پا را فراتر می‌گذارد و به نقل از نتایج پیش‌بینی‌های منتشر شده در آرکایو (وب‌سایت بایگانی نوشته‌های علمی)، نشان می‌دهد که نتیجه ماسک‌ زدن ۸۰ درصد مردم حتی از قرنطینه‌کردن شهرها نیز نتایج موثرتری در کنترل شیوع کرونا دارد. این پژوهش می‌گوید که اگر در امریکا از همان روز اول شیوع کرونا تا یک اکتبر سال جاری، ۹۵ درصد مردم ماسک می‌زدند، می‌شد حدود ۳۳ هزار نفر را از مرگ به ‌طور یقین نجات داد. دشواری ماسک‌ زدن تنها به ایران خلاصه نمی‌شود؛ گاردین در گزارشی نوشته است که تحقیقاتی روی ۲ هزار و ۴۵۹ شهروند امریکایی نشان می‌دهد که مردان کلا تمایل چندانی به پوشیدن ماسک ندارند، مهم‌ترین دلیل ماسک ‌نزدن مردان در این تحقیق، «خجالت‌ کشیدن»، «نشانه ضعف» و «باحال نبودن» است. مردانی که در این تحقیق شرکت کرده‌اند، اکثرا گفته‌اند که به نظرشان کرونا نگرفته‌اند و کرونا نخواهند گرفت. گاردین این عدم تمایل را با نتایج تحقیقات علمی مقایسه می‌کند، نتایجی که در اکثر کشورهای جهان می‌گوید که آمار ابتلای مردان به کرونا بیشتر از زنان است، زیرا به عبارتی مردان را «باید مجبور به ماسک ‌زدن کرد» اما زنان درصورت دسترسی به اطلاعات، در قیاس با مردان بیشتر ترغیب به ماسک‌زدن می‌شوند.

«من ماسک می‌زنم» حالا پویشی با این عنوان برخلاف روزهای اول شیوع کرونا از مردم می‌خواهد تا بدانند استفاده از ماسک خارج از خانه ضرورت دارد. شاید روزی گفته می‌شد که ماسک ‌زدن برای همه ضرورتی ندارد، اما همان ‌روزها گفته می‌شد که ویروس کرونا با آغاز گرما و تابستان از بین خواهد رفت، گذر زمان و آغاز گرما نشان داد که نه تنها ویروس کرونا ضعیف‌تر نشد و از بین نرفت، بلکه حالا جان عزیزان بسیاری به دلیل شیوع این ویروس از دست رفته است و بسیاری از شهرها و استان‌های کشور به سختی در حال دست و پنجه نرم‌ کردن با کرونا هستند. یاسمین گفت که ماسک ‌زدن مثل رژیم‌ گرفتن بود، طی یک هفته فراموش می‌شد و تکراری، اما ماسک‌ زدن کاری تفننی یا فوق‌برنامه نیست، بلکه حالا مسوولیتی اجتماعی و یک «ضرورت» است. آن جعبه کفش بهتر است به کنار در ورودی بازگردد و پیش از خروج از خانه «یاسمین‌ها» مثل قفل‌کردن در، مثل برداشتن کیف‌ پول، مثل بستن شیر گاز، ماسک خود را نیز بزنند.

 

 

منبع : ايسنا
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه