روحیه فداکاری و جانبازی ذاتاً در درون همه انسانها هست ولی میزان استفاده از این روحیه به شرایطی بستگی دارد، در چند سال اخیر شاهد کلیپهای زیادی بودیم که بهصورت مثال فردی در حال تلاش برای نجات دیگران بود و تعداد زیاد دیگری بهجای کمک به آن فرد در حال گرفتن فیلم بودند و متأسفانه این نمونهها را زیاد در داخل و خارج از کشور مشاهده کردیم.
دراینبین بودند افرادی گمنام که بدون هیاهو و هر جا که نیاز به کمک بود از همه هستی خود که جانشان است نیز دریغ نکرده و برای نجات افراد دیگران از جان خود مایه گذاشتند.
شاید اگر نمونه این افراد را بگوییم باید صفحات زیادی را در وصف این افراد فداکار نگارش و مکتوب کنیم ولی اینها صرفاً یک رفتار عادی از یک انسان نیست بلکه برگرفته از مکتب انقلاب و دین اسلام است که رأفت اسلامی و مهربانی را به همه تأکید و سفارش میکند.
البته اینگونه جانفشانیها صرفاً مربوط به دوران دفاع مقدس نیست و در زمان حاضر نیز شاهد اینگونه اقدامات بودیم که به دلیل شیوع گسترده ویروس کرونا برخی کسبوکارهای خود را تعطیل کردند و به تولید و توزیع ماسک پرداختند و هر یک از مردم تلاش کردند تا بهنوعی در تولید ماسک نقشی داشته باشند تا یکدیگر را از ابتلا به کرونا مصون سازند.خاطرات مکتوب و تصویری این افراد را زیاد در دوران دفاع مقدس شنیدیم که یکی از نامداران عرصه فداکاری، شهید قهرمان حسین املاکی بود که در بدترین شرایط و زمانی که دشمن شیمیایی زده بود و خود نیز معرض شیمیایی بود ماسک خودش را به بسیجی دیگری که ماسک نداشت داد که رهبر معظم انقلاب به این شهید لقب قهرمان دادند و در جمع سخنرانی در اوایل دهه 80 با مرور این اتفاق در وصف شهید فرمودند: قهرمان یعنی این....
چندی پیش یک واحد مسکونی در رشت دچار حریق شد و آتشنشانان نخستین افرادی هستند که برای مبارزه با آتش سرخ وارد میدان پیکار میشوند که در سد راه مقابله با آتش دچار حوادث ناگواری نیز میشوند.
تعدادی از آتشنشانان برای مهار آتش با آبپاش مشغول شدند و تعدادی دیگر نیز برای اطمینان از خالی بودن منزل و یا کمک به دیگر اهالی وارد ساختمان شدند، طفل خردسالی که از ترس سرخی آتش رنگ رخسارش نیز آتشی شده بود گریهکنان در گوشهای فریاد کمک سر میداد و به دلیل دود زیاد در فضای اتاق صدایش به خسخس افتاده بود و دیگر نایی برای فریاد نداشت تاکسی به کمکش برسد.
عباس نیکپور از مبارزان جوان آتشنشانی رشت است که با شنیدن صدای کودک به دنبال صدا رفت تا کودک را از مهلکه و حصار آتش خلاص کند، طفل خردسال گوشه اتاق دست بر روی سروصورت خود گذاشته بود و با صدایی آرام و خسته درخواست کمک میکرد.
عباس کودک را دید و بهسرعت به سویش دوید و این کودک خردسال بود که با دیدن آتشنشان امید به زندگی را مجدداً درک کرده و امیدوارتر شده بود، عباس کودک را در آغوش گرفت تا مآمن کودک باشد و ماسک خود را بر روی صورت کودک خردسال گذاشت تا راه تنفسش باز شود و کودک را به بغل گرفت و بهسرعت اتاق را ترک کردند.
دود نفس کشیدن برای عباس را سخت کرده بود و همینکه به محلی امن رسید و کودک را تحویل اورژانس داد و در گوشهای افتاد تا نفس گرفته خود را باز کند ولی همچنان چشمش و حواسش به کودک خردسال بود که هرچه زودتر به شرایط عادی و به آغوش پدر و مادرش برگردد.
آری فداکاری صرفاً در مقابله با اجنبی نمیتواند باشد، رهایی یک فرد از بند آتش نیز فداکاری و روحیهای بالا میخواهد که انجام آن در شرایط سخت، کاری دشوار و تصمیمی سخت است که شاید در توان و روحیه همگان نباشد چرا که آن فرد در حقیقت با جان به همه تمام هستی خود بازی میکند.
دیدگاه تان را بنویسید