عصرایران؛ مصطفی داننده- طبری نامی آشنا در قوه قضاییه بود. مردی که او را دست راست رییس پیشین دستگاه قضا یعنی آملی لاریجانی میدانستند. برای خودش جاه وجلالی داشت اما حالا با لباس راه راه زندانی، روبروی میز عدالت نشسته است تا پاسخ، رشوههایی که گرفته است را بدهد.
بیژن قاسم زاده را بسیاری به خاطر حکم توقیف تلگرام و تتلو میشناسند. بازپرسی که خبرنگارها و اهالی رسانه هم از او خاطرات تلخ فراوانی دارند و کافی است سری به توییتر و شبکههای اجتماعی آنها بزنید تا حکایتهایی از رفتار قاسمزاده بخوانید.
قاسمزاده حالا بعد از فیلتر کردن تلگرام در دادگاه با ماسک بدون فیلتر نشسته بود و منتظر عدالتی که قرار است دربارهاش اجرا شود.
بعد از دیدن تصاویر این دو در دادگاه ناگاه بیت اول رباعی مشهور خیام نیشابوری به یاد می آید که: «بهرام که گور میگرفتی همه عمر/ دیدی که چگونه گور بهرام گرفت»
عاقبت طبری، قاسمزاده و قبل از اینها سعید مرتضوی و امثال این افراد در ایران و دیگر نقاط جهان، آیینهای است برای هر که اختیار و قدرتی دارد تا آن را ابدی و انحصاری و دور از نظارت نپندارد.
باید بدانیم این اسب همیشه به تاخت میرود و گاهی سوار خود را چنان به زمین می کوبد که دیگر نمیتواند قد راست کند. تمام کسانی که از زین قدرت به زمین خوردهاند هیچ گاه فکر نمیکردند روزی از پشت میلههای زندان سر درآورند یا حتی مجازات های سنگین تر در انتظار آنان باشد.
آیه 2 سوره حشر قرآن که در فرهنگ ما ضرب المثل شده همین معنا را به زیباترین شکل بیان می کند: « فَاعْتَبِروُا یَا اُولِی الاَبْصَارِ/ پس عبرت بگیرید ای صاحبان چشم.» و خاقانی شروانی می سُراید: «هان ای دل عبرت بین، از دیده عِبَر کن هان» یا از دیده نظر کن هان...
تاریخ اما تنها نه برای خواندن که در همین نزدیکی است و اهالی دستگاه قضا که در برابر میز عدالت نشستهاند، دم دست ترین تاریخ موجود.
ماشاالله شمس الواعظین روزنامه نگار کهنه کار ایرانی خاطره جالبی از برخورد با سعید مرتضوی دارد. او میگوید:« من در دادگاه خودم که مرتضوی رئیس آن بود ( اواخر آبان ۷۸ ) به خودش گفتم: “روزی در همین جمهوری اسلامی فرا میرسد که به اتهام ارتکاب جنایات علیه بشریت به زندان خواهی رفت و مرتضوی پوزخندی به من زد و گفت: “چنین آرزویی را بهگور خواهی برد.»
همه ما باید بدانیم چرخ این دنیا همیشه به کام ما نمیچرخد. گاهی در عرش هستیم گاهی در فرش. امام علی ع نیز می گوید: دنبا دو روز است. روزی با ما و روزی بر ما. به قول شاعر:
ای خواجه، دار دهر، مکافات خانه است
هر چند میکنی، به تو آن می کنند، زود
پس جا دارد به گونه ای رفتار کنیم که اگر در عرش بودیم از ما به نیکی یاد کنند و به فرش افتادیم نیز از ما به نکویی نام ببرند.
چه کمرها که جلوی مرتضوی، طبری و امثال اینها خم نشد. چه تملقگوییهایی که برای این افراد صورت نگرفت و چه داستانهایی از اینها روایت نشد اما شاید وقت آن است که یک بار دیگر آیه 11 سوره یوسف را با هم مرور کنیم: «لَقَدْ کَان فِی قِصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لاِوُلِی الالْبَاب./ درسرگذشت آنان درس عبرتی برای صاحبان اندیشه بود.»
دیدگاه تان را بنویسید