اما صبر کنید. یک موضوع دیگر وجود دارد!
دیگر حوزههای قابل بررسی مدل کسبوکار که در «بوم کسبوکار» توصیه میشود، عبارتند از: روابط با مشتری، شرکای کلیدی، فعالیتهای کلیدی و منابع کلیدی. اما من معتقدم در بسیاری موارد، اضافه کردن این تکهها به لحاف کسبوکار شما میتواند تا مرحله ۵ یا حتی بعد از آن، به تعویق بیفتد. زمان را در نظر بگیرید. وقتی کسبوکارتان هنوز در حال اکتشاف است، نیازی نیست یک لحاف چهلتکه کامل داشته باشید. به علاوه، یک جستوجوی اینترنتی ساده در مورد گزینههای دیگر بوم کسبوکار، نشان میدهد نویسندگان دیگر برای موضوعاتی مثل کارهایی که باید انجام شوند، اندازه بازار، رویدادها، شبکه، فرهنگ، داراییفکری، هدف شرکت، استراتژی عملیاتی و خیلی مسائل دیگر، حوزههای مجزایی را تعریف میکنند. و وقتی اسلایدهای ارائه خلاصهای را که سرمایهگذاران دوست دارند ببینند چک میکنید، با موضوعات اضافه دیگری مثل نقشه راه محصول، رقابت، مسائل مالی، معیارها و ... مواجه میشوید. همان طور که میبینید، لحاف کسبوکار شما قرار نیست به یکسری تکههای استاندارد محدود شود که دو مدل بوم کسبوکار معروف آنها را تعریف کردهاند. این کسبوکار شما و لحاف شما است. اگر لازم میدانید، میتوانید تکهدوزی آن را کاملا متنوع و رنگارنگ کنید.
مزیت اصلی بومها و دیگر ابزارهای بصری این است که وقتی مدلها روی کاغذ یا تابلو تصویرسازی میشوند و وقتی شرکتکنندهها از اصطلاحات استانداردی استفاده میکنند که همه روی آن توافق دارند، گفتوگوها در مورد استراتژی کسبوکار آسانتر است. به هر حال، دو چیز باعث شد به این اعتقاد برسم که بهتر است استعاره بوم را به لحاف تغییر دهم. اول اینکه چیدمان باکسها در بوم کسبوکار، حاکی از این هستند که بین یکسری حوزههای مشخص، ارتباطات مستقیمی وجود دارد. این موضوع تا حدی ممکن است درست باشد. اما این هم درست است که در استراتژی کسبوکار، هر چیزی به نوعی به یک چیز دیگر ربط دارد و این واقعیت که افراد بومهای جایگزین با باکسها و چیدمان متفاوت ایجاد میکنند، نشاندهنده این است که آنها در مورد نحوه ارتباط حوزههای مدل کسبوکار با یکدیگر، چشماندازهای مختلفی دارند. من نمیگویم کدام یک از این چشماندازها از همه بهتر است. همه آنها مفید هستند.
دوم، از مقالههای متعددی که در مورد بومهای مدل کسبوکار وجود دارد، مشخص است که ارتباط حوزههای مختلف در طول زمان و با توجه به اینکه کسبوکار در کدام مرحله از چرخه عمر خود به سر میبرد، تغییر میکند. شناخت بخشبندیهای مشتری و تشخیص مشکل یا فرصت معمولا قبل از هر چیز دیگری رخ میدهد، اما حوزههایی مثل کانالها و شرکای کلیدی، خیلی دیرتر معنا پیدا میکنند. به همین دلیل، منطقی است که ایده الگوهای ثابت و از پیش تعریف شده را رها کنیم. پیشنهاد من این است که افراد فقط تکههایی را انتخاب کنند که معتقدند در آن زمان معنا دارد. سپس آنها را روی کاغذ تصویرسازی کنند و مثل تکههای یک لحاف که بزرگ و بزرگتر میشود، آنها را به هم متصل کنند. مهمتر از همه اینها، شرکتها و محیطهای آنها دائما در حال تغییر هستند. مخاطبان هدف میآیند و میروند؛ فرصتها و مشارکتها ظاهر و محو میشوند؛ جریانات درآمدی که سال پیش به خوبی جواب داده بود، ممکن است در سال بعد، دیگر کارآمد نباشد. دلایلی که میگویند تصویرسازی مدل کسبوکار شما همواره در حال تغییر است، زیادند.
مهمترین جنبه طراحی استراتژی کسبوکار و مدل کسبوکار، این است که حدسها و فرضیات در مورد چگونگی کار کسبوکار را بگیریم، سپس این ایدهها را آزمایش کنیم. باکسهایی که در بوم کسبوکار قرار دارند، و تکههای لحاف شما، چیزی فراتر از یک چکلیست دستهبندی شده از فرضیاتی که باید اثبات شوند نیستند. لحاف کسبکار شما نیروی محرکی برای جذب پرریسکترین فرضیات است که هر چه زودتر باید آزمایش شوند. درحالحاضر، پیشنهاد من این است که فقط قطعاتی را انتخاب کنید که در این لحظه و در این مرحله از چرخه عمر کسبوکارتان برای شما معنادار و منطقی هستند، و سپس آنها را در هر قالب و طرحی به هم وصل کنید. هر چه در مورد کارهایی که باید انجام شوند، شخصیتهای ناب، ارزش پیشنهادی، آزمایشهای ناب و دیگر ابزارها گفته میشود را نادیده بگیرید، چون به زودی به اندازه کافی به آنها میپردازیم. باکسهای خالی را با بهترین حدسها و ایدههای خود پر کنید. اگر این کار را روی یک بورد انجام میدهید، میتوانید با همراهی تیمتان آن را به بحث بگذارید. بازبینی لحاف کسبوکار را هر ماه یا در یک دوره زمانی ثابت دیگر، به یک عادت تبدیل کنید تا ببینید آیا لازم است آیتمهایی اضافه، حذف یا جایگزین شوند و چک کنید کدام ایدهها باید اثبات شوند یا کنار گذاشته شوند.
من با تیمم در مورد مدل کسبوکار و مشکل یا فرصت، بخشبندی مشتری، ارزش پیشنهادی منحصربهفرد، و معیارهای کلیدی، زیاد صحبت کردهام. و البته، بارها در مورد راه حل پیشنهادی برای رسیدن به یک تحول سازمانی از طریق یادگیری ماشینی بحث کردهایم. هیچ تضمینی وجود ندارد که این گفتوگوها به ما کمک کند در آینده دچار شکست نشویم. اما احساس میکنم شانس موفقیت ما درحالحاضر بیشتر از هر موقع دیگر است.
دیدگاه تان را بنویسید