[لیلا مهداد] فیلم چهلوچهار ثانیهای با حضور دو مرد، تمام نداشتههای یک منطقه را در یک قاب جمع کرد. در این قاب مردانی با چهرههای آفتابسوخته و لباس سفید بلوچی، از نداشتههای روستایشان میگویند، از آبادیای که آباد نیست. دوربین روی چهره مرد مسنتر زوم میکند و او به زبان مادری از ١٠میلیون و پانصدهزار تومان پولی میگوید که اهالی «نوحانی بازار» به اداره برق دادند تا خانههایشان روشن شود، اما نشد. این پول یک سال پیش خانه به خانه جمع شده بود، اما هنوز گذر چراغهای برق به روستا نیفتاده است. بعد تصویر مرد جوانتر داخل قاب دوربین جای میگیرد و او گودالی از آب گلآلود را نشان میدهد که از سیلاب جا مانده و تنها منبع آب شرب اهالی نوحانی بازار و دامهایشان است. قصه این فیلم چهلوچهار ثانیهای واقعیت زندگی بیشتر روستانشینان چابهار است. آنها که خانههای خشتوگلیشان با سیمهای برق و روشنایی لامپ بیگانه است، آب لولهکشی برایشان آرزویی محال است و دل از آمدن جاده بریدهاند. روستاهایی که ساخته دیروز و امروز نیست و عمر تعدادیشان به ١٥٠سال هم میرسد. آمارهای استان هم تکرار واقعیت این فیلم چندثانیهای است؛ ٩٠درصد روستاها آب شرب ندارند و هیچ تصفیهخانهای در منطقه نیست. معدود خانههای بهداشت و مراکز درمانی همه امید اهالی است برای در امان ماندن از کرونا. حال آموزش هم خوب نیست و دانشآموزان اغلب برای رسیدن به کلاس درس، راهی طولانی طی میکنند.
از چه بگوییم؟ از آب یا برق یا نبود مدرسه؟
جادهها ناز کردند و به بعضی از روستاها نرسیدند و تیرهای چراغ برق هم نیامدند. لولههای آب هم میان راه ماندند و هیچگاه به این آبادیها نرسیدند.
نوحانی بازار یکی از همین روستاهاست؛ چشمانتظار جاده، برق، آب لولهکشی و مدرسه. ١٦ خانواده زیر سقف خانههای خشت و گلیاش زندگی میکنند و از تاریکی شب به نور کمسوی فانوسهای گوشه خانه پناه میبرند. زمینهای کشاورزیشان کمی آنطرفتر از خانهها پهن شده است.
گودال گلآلود، لبریزشده از آب سیلاب، میان روستا جا خوش کرده تا تشنگی اهالی و دامهایشان را برطرف کند. دختران و پسران دانشآموز راهی طولانی را پیاده یا سوار بر موتور یکی از اهالی طی میکنند تا به مدرسه برسند. «یکسال پیش خانهبهخانه پول جمع کردند تا روستا صاحب برق شود، اما هنوز خبری نیست. فقط امروز و فردا میکنند.» جاسم با نوحانی بازار غریبه نیست. «به بیشتر روستاها که سر بزنید اهالی برایتان از نبود جاده، برق، آب، مدرسه و حتی خانه بهداشت میگویند. برق به بعضی روستاها رسیده، اما هنوز خیلی از روستاها در خاموشی است. اهالی دشتیاری مردمانی نجیب و قانعاند برای همین هیچگاه مطالبهگر نبودهاند. از وضع امروز مدارس میتوان متوجه شد که بیشتر اهالی سواد ندارند و حتی نام بعضیشان هنوز در ثبت احوال ثبت نشده است.»
جاسم میگوید مردم دشتیاری به نبود آب لولهکشی عادت کردهاند و بعد از این همه دیدهنشدن، دیگر آب را آرزویی دور میبینند، چون هنوز حتی «نِگور» مرکز شهرستان دشتیاری هم آب لولهکشی ندارد، چه رسد به روستاهای اطراف. «شهرداری «نِگور» همزمان با شهرداری البرز افتتاح شد، اما هنوز آب شرب اهالیاش از منبع آب تأمین میشود. منبع آب ١٠ روز آب دارد و ٢٠ روز ندارد. وقتی وضع مرکز شهرستان این است، چه انتظاری میتوان از روستاها داشت؟» دشتیاری بدون آب، سهماهی است که شهرستان شده و ٩٠هزار نفر جمعیت دارد.
از ١٦ خانوار نوحانی بازار، هر خانه یکی، دو دانشآموز دارد اما خبری از مدرسه نیست. دانشآموزان روزی دو و نیم کیلومتر راه را پیاده تا مدرسه میروند و امیدشان این است که روزی آموزشوپرورش به نوحانی بازار کُد بدهد و خیرین، مدرسهای در روستا عَلَم کنند. تنها دلخوشی جاسم و اهالی دشتیاری این است که با این همه بداقبالی، هنوز پای کرونا به آنجا نرسیده. «با این شرایط آب و بهداشت خدا را شکر کرونا به اینجا نرسیده است، اما مگر درد مردم کم است؟ آنها نمیدانند از پولی که در نَداری برای برق جمع کردند، گلایه کنند، از نداشتن آب شربی که بهورز روستا بارها گلهاش را پیش مسئولان برده یا از زمینهای کشاورزی که سیل به جانشان افتاد و روزیِ اهل خانه را قطع کرد؟» دیماه بود که سیل آمد و سبزی را از زمینهای کشاورزی گرفت. جهاد کشاورزی وعده داده بود که خسارت کشاورزان را جبران کند، اما حالا با گذشت پنج ماه از آن سیل، گفته شرط جبران خسارت داشتن سند زمین است. «جهاد کشاورزی بازرس فرستاد برای بررسی. آنها خسارت زمینهای کشاورزی را تأیید کردند اما جهاد، سند زمینها را میخواهد با علم به اینکه این زمینها هیچکدام سند ندارد.»
«هوتَک» تنها منبع آب اهالی روستا
قصه نوحانی بازار در روستاهای دیگر تکرار شده است و آنها هم بازماندهاند از آبادی. مثل «بَهلولمَچی» که ١٥٠سال قدمت دارد اما تاریخ به دادش نرسیده؛ نه آب دارد، نه برق، نه جاده و نه مدرسه. این روستا در ٢٠ یا ٣٠ کیلومتری مرز ایران و پاکستان گویی فراموش شده است، ٦-٧ کیلومتر دورتر از جادهای که به مرز میرسد.
پنجسال پیش که روستاهای اطراف برقدار شدند و گذر برق به بَهلولمَچی نیفتاد، ذوق روشنایی شبهای روستاهای مجاور، خانهها را یکبهیک خالی کرد. حالا پنج خانه به هر زحمتی است، خود را سر پا نگه داشتهاند.
روزها روستا به سبکوسیاق گذشته پر میشود از اهالی. اما شبها دوباره سکوت حکمفرماست. «اهالی موقتا از روستا کوچ کردهاند؛ برای کارهای روزمره و کشاورزی هر روز صبح برمیگردند روستا و شبها میروند به روستاهای مجاور.» آشنایی «منصور» با روستا به دوران کودکی و خانه مادربزرگ برمیگردد. «اهالی بیبرقی را تاب نیاوردند و موقتا به روستاهای همجوار مهاجرت کردند. از پنجسال پیش مهاجرت در روستا باب شد.»
باران برای مردمان «بَهلولمَچی» یعنی قطع شدن تنها راه ارتباطی. «اینجا خانهها اغلب خشت و گِلی است. تنها راه خاکی روستا هم با اولین بارندگی گِلولای میشود و هیچکس نه میتواند وارد روستا شود، نه بیرون برود. گاهی تا یکماه مسیر روستا مسدود میماند.» زمینهای کشاورزی گندم، جو و ذرت بار میآورند. سه، چهار دانشآموز روستا هم هر روز با طی ٥-٦ کیلومتر پیاده یا سوار بر موتور یکی از اهالی خودشان را به نزدیکترین مدرسه میرسانند؛ مدرسه روستای کَلِهراهی. اگر بیماری به جان یکی از اهالی بیفتد باید ١٠کیلومتر راه را به جان بخرد تا برسد به اولین خانه بهداشت.«یک «مَچی» هم در بخش مرکزی داریم که نه آب دارد، نه برق و نه جاده. هر دو این روستاها از آب «هوتَک» میخورند؛ اهالی روستاها برای در امان ماندن از سیلابها، تپههایی درست میکنند که خانههایشان روی آن قرار بگیرد. آبی را که از باران و سیل در چاله میانی تپه جمع میشود، اهالی «هوتَک» میگویند. «هوتَک» تنها منبع آب مصرفی اهالی روستاها و حیواناتشان است.»
سالها پیش که خبر ساخت دو سَد در «بَهلولمَچی» پیچید، اهالی امید بستند به آب لولهکشی اما هنوز روستاهایی با جمعیت بالا آب شرب ندارند. «بخش باهوکلات، دهستان باهوکلات بیش از ١٠٠ روستا دارد که تعداد انگشتشماریشان آب لولهکشی دارند. سهسال پیش قبل از اینکه «دشتیاری» شهرستان شود، برای برق درخواست دادند. بخشدار وقت، پیگیری کرد اما راه به جایی نبرد و روستا بیبرق ماند و اهالی کوچ کردند. اداره برق گفته هزینه برقرسانی بالاست و نمیتوان برای پنج خانوار برق کشید.»
١٠میلیون و ٥٠٠هزارتومان فقط پول کنتور بود
یک سال چشمانتظاری اهالی هنوز تیرهای چراغ برق را به روستا نرسانده و خانههایشان در تاریکی مطلق با نور فانوس جان میگیرد؛ چشمانتظاری منوط شده به استعلام منابع طبیعی، تأمین اعتبار و تخصیص بودجه. وحید غلامیانمقدم، رئیس اداره برق دشتیاری دریافت مبلغ ١٠میلیونی را تأیید میکند. «اهالی هنوز استعلام منابع طبیعی را نیاوردهاند. یکسری تأمین اعتبارها هم مانده. ما طرحها را میفرستیم استان. طرح رفته و تأمین اعتبار شده و حتی استان میگوید پیمانکار هم مشخص شده است. دهیاری یا بخشداری مرکزی چابهار استعلام منابع طبیعی و بنیاد مسکن را بیاورد، مشکلی برای شروع کار نیست.» او در توضیح پول دریافتی از اهالی نوحانی بازارمیگوید: «ما مبلغ را برای این گرفتیم که اعلام کنیم این روستا بالای ١٠ خانوار است؛ در غیر اینصورت برقرسانی نمیشد. درواقع ما به نفع اهالی کار کردهایم. باید استعلام زمینشان بیاید تا بتوانیم از طریق شرکت توزیع پیمانکار بگیریم.»
١٠میلیون و پانصدهزار تومان فقط هزینه کنتور است. «ما تنها هزینه کنتور را گرفتیم تا روستا در اولویت پروژه برقرسانی قرار بگیرد. برقرسانی هزینه بالایی دارد انشعاب و شبکه برق برای اهالی روستا رایگان است و دولت پیمانکار میگیرد. هزینه این کارها نزدیک به ٣٠٠-٥٠٠ میلیون تومان میشود؛ هزینه شبکهرسانی، ترانس و... .»
در میان تأمیناعتبارشدهها نام «بَهلول مَچی» به چشم نمیخورد هر چند سه سال پیش درخواست برق به روستا را داده است. «اهالی بَهلول مَچی پولی به اداره برق واریز نکردهاند برای همین تأمین اعتبار هم برایش نشده و در نوبتدهی هم قرار نگرفته است. این روستا تنها درخواست داده است.»
سهم پایین چابهار از سرانه آب شرب، بهداشت و آموزش
قوانین قدیمی شرط ١٠ خانوار را برای برقرسانی وضع کرده بود. این قوانین اکنون بیشتر روستاهای چابهار را بیبرق به حال خود رها کرده است و آمارها هم از سهم پایین چابهار از سرانه آب شرب، بهداشت و آموزش حکایت دارد. شمسیه شیرخانزهی، بخشدار مرکزی چابهار، هم با تأیید این مسأله از نبود تصفیهخانه در این نقطه کشور میگوید. او به «شهروند» توضیح میدهد: «٩٠درصد روستاهای چابهار آب شرب ندارند. روستاهایی هم لولهکشی ناقص دارند؛ یعنی به طور مثال روستایی که در گذشته ٦٤ خانوار داشته و آب شربش از لولههای فرسوده قدیمی تأمین میشده، حالا که جمعیتش به ٩٠ خانوار رسیده، از تأمین آب برای جمعیت اضافهشده درمانده است و آنها حتی از همان آب لولهکشی تصفیهنشدهای که از سد به خانهها میآید هم محروماند.»
شیرخانزهی از نوحانی بازار میگوید که در همان روزهای ابتدایی بخشدارشدنش با رئیس اداره برق به دیدن اهالیاش رفته بود. «به نظرم دریافت پول قبل از برقرسانی منطقه اشتباه بود. هر چند اداره برق میگفت باید این پول گرفته میشد تا استان ملزم به تعیین ردیف بودجه شود. ٧-٦ ماهی است موضوع را پیگیری میکنیم و توزیع برق باید این مشکل را برطرف کند اما هنوز اعتباری اختصاص نیافته است. درواقع میگویند از مرکز تأمین اعتبار شده اما به استان واریز نشده تا تأمین اعتبار کند.»
نبود راه مناسب و جادههای خاکی دردسرساز درد مشترک روستاهای چابهار است. دانشآموزان اغلب این روستاها عادت به پیادهرویهای طولانی برای رسیدن به مدرسه روستای همجوار دارند. «دانشآموزان نوحانی بازار روزی دوونیم کیلومتر راه میروند تا به مدرسه روستای مجاور برسند. هر چند هرازگاهی اهالی دانشآموزان را با موتور به مدرسه میرسانند. از آموزشوپرورش خواستیم کُد بدهد تا بتوانیم به کمک خیرین در روستا مدرسه بسازیم. ما منطقهای داریم که ٢٥ روستا در کنار هم قرار گرفتهاند اما مدرسه متوسطه ندارند.» استانداردهای سرانه فضای آموزشی برای هر دانشآموز ٦ متر است، در حالی که دانشآموزان چابهار فضای دومتری را تجربه میکنند و سهم روستاها به کمتر از یکمتر میرسد. «چهار- پنج سالی است که کارهای خوبی در استان انجام شده اما هنوز با استانداردها فاصله معناداری داریم. سیستانوبلوچستان جزو استانهای محروم است و اختصاص بودجه بیشتر هم کمک نکرده که به استانداردها حتی نزدیک بشویم.»
خبر تولد در این روستاها زود به زود شنیده میشود. نوزادان در چشم بههمزدنی بزرگ میشوند و وقت مدرسهرفتنشان میشود. «آمار تولد در استان بالاست برای همین در زمینه مدرسه هیچگاه نمیتوانیم به استانداردها نزدیک شویم. چابهار نزدیک به ٥٥درصد حاشیهنشین دارد در حالی که تنها ٤٥درصد جمعیت در شهر زندگی میکنند. نرخ رشد جمعیت در استان بالاتر از سرانه کشور است برای همین هر سال به تعداد دانشآموزان اضافه میشود.»
اهالی باید تقاضا بدهند، ما که اطلاعی از روستاها نداریم
«ما فقط مسئول آموزشیم و کاری به آب و برق نداریم. هر کدام از ارگانها باید پاسخگو باشند. «َبل» مدرسه دارد اما «مَچی» را نمیدانم. بَهلول مَچی که اصلا دانشآموز ندارد.» حتی نام روستای نوحانی بازار هم برای نورا بادپا، رئیس آموزشوپرورش دشتیاری ناآشناست. «نه متأسفانه من نام چنین روستایی را نشنیدم. کسی هم مراجعه نکرده که بگوید مدرسه نداریم. متقاضی باشد، میرویم بازدید. اگر تعداد دانشآموزان ٥ نفر باشد مدرسه باز میکنیم. اهالی باید تقاضا بدهند، ما که اطلاعی از روستاها نداریم. روستاهایی هستند که قبلا خالی از سکنه بودند و حالا تعدادی در آنها زندگی میکنند.» بادپا به «شهروند» میگوید تنها با روستاهایی که شورا یا دهیار دارند در ارتباط هستند. «نمیدانم اصلا این روستا شورا یا دهیار دارد یا نه؟ بخشدار نوحانی به ما درخواستی بابت کُد نداده است.»
رئیس آموزشوپرورش دشتیاری با تأکید بر اینکه تمام روستاهایی که آموزشوپرورش در آن مدرسه دارد برقرسانی شده، از ٥٠درصد روستاهایی که اینترنت دارند، میگوید: «دانشآموزان در روزهای تعطیلی مدارس به دلیل کرونا از آموزش فضای مجازی و شبکه شاد استفاده میکنند. تمام روستاهایی که در آنها مدرسه داریم، برق دارند. آموزشوپرورش صاحب ٣٥١ مدرسه است. ٥٠درصد روستاها به اینترنت و گوشی هوشمند دسترسی دارند و ٥٠درصد باقیمانده هم به ناچار از شبکه آموزش مباحث درسی را دنبال میکنند.»
دیدگاه تان را بنویسید