وقتی سلبریتی قرار است در یک پروژه مهم حضور پیدا کند و همه قراردادها و بده بستانهایش مشخص باشد و مردم بدانند او چه میزان دستمزد دریافت کرده و چه درآمدی دارد، فساد شکل نمیگیرد اما آنجایی بیعدالتی رخ میدهد که همهچیز در هالهای از ابهام باشد. در واقع مرز بیعدالتی در همین پنهانکاری و فقدان شفافیت شکل میگیرد.
شما ببینید در بحران کرونا و سیل سلبریتیهای پردرآمد که از منابع عمومی دولتی استفاده کردند چقدر وارد صحنه شدند؟ متاسفانه باید اشاره کنیم که آنها صحنه را خالی کردند در صورتی اگر دستمزدهایشان مشخص بود مطالبهای از طرف مردم شکل میگرفت که آنها به رسالت خود عمل کنند و نقش و تعهد و وظیفه انسانی خود را به جا بیاورند. آنوقت میشنویم که در هندوستان یک سلبریتی دفترش را در اختیار بیماری کرونایی قرار میدهد. در ایران هنرمندان برای بحران کرونا چه کردند؟ در ایران به راحتی سلبریتی دستمزدش را انکار میکند و میگوید اصلا قراردادی ندارم یا اصلا پولی نگرفتم. ما نیز مجبوریم بپذیریم.
رقمهایی که درباره دستمزد برخی مجریان فاش شده اجحافی است در حق مردمی که به حداقلهای زندگی دسترسی ندارند.مجری محترم ما اگر ساعتش را بفروشد میتواند حداقل امکانات زندگی یک سال چند کارگر را تامین کند. در این شرایط چگونه ما میتوانیم به عدالت برسیم؟
من مخالف شرایط اقتصاد آزاد نیستم ولی اقتصاد آنارشیستی منتج به خالی کردن جیب مردم میشود.
دیدگاه تان را بنویسید