یک کارشناس موسیقی درباره آداب و موسیقی دیرین نوروز میگوید که چیز زیادی از آن باقی نمانده است ولی در گذشته مراسم نوروز به سه بخش تقسیم میشده است؛ بخش اول از اواخر اسفند آغاز شده و با شعرهایی که آغاز بهار را نوید میدهند همراه است، همچنین در این بخش مردم چیزهای قدیمی خود را رها میکردهاند. در بخش دوم از یکم تا ۱۲ فروردین به دید و بازدید و در بخش سوم به دامان طبیعت میرفتهاند.
به گزارش ایسنا، در ایران از گذشته آداب و رسوم خاصی برای مناسبتهای مختلف وجود داشته است، مناسبتهایی که در ایام عزاداری و شادی بسته به مراسم خاص، شکل متفاوتی در نواحی مختلف کشور به خود میگرفتند. نوروز و سیزده به در هم که یکی از مهمترین و کهنترین ایام شادی در ایران و با رسم و رسوم متفاوتی همراه است. در این ایام مردم سعی میکنند در سال جدید تغییرات مثبتی در خود، خانه و ظاهرشان ایجاد کنند.
اکنون در نوروز ۹۹ که با شرایط خاصی هم طی شد، تصمیم گرفتیم گپی با یکی از کارشناسان موسیقی درباره رسم و رسوم نوروز و سیزده به در و آوازها و موسیقیهای کهنی که در این ایام اجرا میشده است، داشته باشیم.
بسیاری از رسوم نوروزی از بین رفته است
علی مغازهای میگوید: آیینهای نوروزی همچون سایر مناسک و آداب و رسوم فرهنگی ایران و فارسیزبانان در نسبت خود با زمانه و تغییرات ساختار و سبک زندگی، رنگ باخته و به فراموشی سپرده شدهاند. از آنجا که دگرگونیهای اجتماعی تحولات بزرگی در فرهنگ، آداب و رسوم ایجاد میکند، بسیاری از آیینهای موسیقایی نوروزی نه تنها رنگ باخته و به فراموشی سپرده شدهاند بلکه متأسفانه منابع خوب و متنوعی برای بازیافت و بازشناسی آنها وجود ندارد.
او ادامه میدهد: در بحث منبع شناسی مکتوب ریشههای آیینهای نوروزی، یکسری کتابها و مقالات نوشته شده است که از جمله این منابع اصلی میتوان به کتاب تحقیقات الکساندر خودسکو اشاره کرد. این محقق قریب به ۱۴ سال در ایران، خصوصا در شمال کشور و مناطق البرز شمالی و جنوبی گشت و گذار و زندگی و اشعاری را یادداشت کرده است و در قالب یک کتاب به نام نمونههایی از اشعار مردمی ایران در بین سالهای ۱۸۴۰ یا ۱۸۵۰ میلادی در انگلستان چاپ کرده است. این کتاب یکی از منابع اصلی توجه به ترانهها و اشعار نوروزی مردم شمال ایران است.
این کارشناس موسیقی درباره دیگر منابع آداب و رسوم نوروزی بیان میکند: از دیگر منابع مطالعاتی در زمان پیش و پس از اسلام هم کتابهایی در دست است؛ از جمله یکی از کتب خارجی که با ترجمه کاظمزاده به چاپ رسیده است. همچنین در برخی کتابها و مطالعاتی که درباره ساسانیان در دست است درخصوص آداب نوروزی ایرانیان به اشاره مطالبی نوشته شده است. یا در یکی از مجلدهای مجموعه بزرگ بحارالانوار محمدباقر مجلسی بابی وجود دارد با عنوان «یوم النیروز و تعیینه» که به نوروز و آداب آن پرداخته است. همچنین مقالاتی از افرادی همچون یحی ذکا درباره موسیقی نوروز نوشته شده است که این نوشتارها بخشی منابع مهم ما درخصوص موسیقی نوروزی هستند.
او با اشاره به ساختار موسیقی دستگاهی افزود: از سوی دیگر نوروز و فرهنگ نوروزی بر طبق آنچه که در ردیفهای موسیقی ایرانی با اسامی متنوعی به شکل گسترده در این گنجینه بزرگ موسیقی آمده است، میتواند یکی از منابع مهم بازشناسی موسیقی ویژه نوروز را برای پژوهشی وسیع به دست دهد؛ به عنوان مثال اسم نوروزات (جمع نوروزیهای موسیقی مقامی) وجود دارد که ذهن ما را معطوف به این میکند که مسئله و جشن و آیین نوروز در موسیقی ایران از زمان باستان دارای جایگاه و اهمیت بسیار بالایی بوده است.
گوشههای نوروزی کدامند؟
مغازهای اضافه میکند: در ردیف موسیقی ایرانی اسامی بسیار مهمی داریم که کتاب «گوشه» استاد ارشد تهماسبی توضیحات مفصلی برای آنها دارد که گوشههای نوروز را برشمرده و شرحی بر آنها به دست میدهد؛ گوشههایی چون نوروز صبا، نوروز اصل، نوروز عجم، نوروز ترک، نوروز اصل صغیر، نوروز خارا، نوروز بزرگ، نوروز سلطانی، نوروز ورزگ، نوروز عرب، نوروز کیقبادی، نوروزمطلق، نوروز معرب، نوروز کوچک نوروز بیانی و ...؛ تمام این گوشهها نامواژهها و عباراتی هستند که ارتباط و اشاراتی به نوروز دارد و هر کدام در ردیف آوازی شعرهای مناسب خود را دارد.
او اضافه میکند: مثلاً در نوروز سلطانی به نقل از آقای حسن مشحون شعری با عبارات «باد و باران آمده، نوروز سلطان آمده، مژده دهید ای دوستان، این سال نو باز آمده» داریم. همچنین «سی لحن باربد» را داریم که یکی از الحان آن به نام سازِ نوروز است؛ سی لحن باربد از عناصر هویتی و اشکال و ترتیبهای اجرای آهنگها در موسیقی قدیم ایران بوده که ایجادش را به باربد، موسیقیدان دوره ساسانیان نسبت دادهاند.
نوروز دارای سه مرحله است
این پژوهشگر درباره موسیقی نوروزی بیشتر توضیح میدهد: بنا بر شواهد، موسیقی نوروزی تنوع بسیار گستردهای داشته که میتوان بر پایه فرهنگ فولکلور ایران آنها را بازخوانی و نمادشناسی کرد. نوروز مجموعهای از آداب است که در نسبت انسان ایرانی با نوروز میتوان مجموعهای از آداب را به سه دوره زمانی تفکیک کرد. به لحاظ انسانشناسی فرهنگی مرحله نخست نوروزخوانی پیش از نوروز از اواخر اسفند آغاز میشود که اشعاری را برای نوید دادن فرارسیدن نوروز و شکوفایی طبیعت میخواندند. همچنین در این مرحله برای جدا شدن از سال کهنه و دور کردن هر آنچه که از سال کهنه باقی میماند کارهایی مانند خانه تکانی، غبارروبی، رنگ کردن درها و پنجرهها، رویاندن سبزه یا تعویض وسایل و ظواهر و نو کردن آنها انجام میگرفته و در نهایت وسایلی که دیگر نیازی برایشان وجود نداشته به همراه خار و خاشاک اطراف خانهها در شب چهارشنبهی آخر سال آتش میزدهاند. همه این آداب موسیقیهای خاص خود را داشته است از جمله آتشبازی چهارشنبه آخرسال و قاشقزنی پس از آتشبازی. ترانههایی مانند «شب چارشنبه چار» در فارس یا شبچارشنبه سوری و ترانه قاشق زنی در تهران قدیم.
این کارشناس موسیقی ادامه میدهد: در مرحله دوم که میتوان به آن مرحله گذار گفت، از یکم فروردین آغاز شده و تا ۱۲ روز ادامه دارد. در این مدت در اقوام مختلف ایران که کماکان تا حدودی به بخشی از آداب آن پایبند هستند، تقریباّ امور روزمره و مشاغل و حِرف خود را تعطیل یا تعلیق کرده و به دیدار دوستان، آشنایان و اقوام میرفتند و گاهی در برخی مناطق جوانان به بازیهای نمایشی و میدانی مانند رقصهای محلی با ساز و دهل، کشتی پهلوانی، جنگ ورزا ( مخصوص بخشهایی از شمال است که به جنگ گاوها میگفتند)، اسبدوانی، پرتاب سنگ و وزنه و کارهای نمایشی فردی و غیره میپرداختند.
او اضافه میکند: در مرحله سوم که میتوان به آن مرحله آغاز ورود به زندگی اجتماعی در سال نو گفت از صبح ۱۳ فروردین آغاز میشود. در این روز مردم از خانه خود خارج شده به دل طبیعت میروند که آداب و مناسک خود را از جمله سبزه گره زدن، به آب انداختن سبزه عید و ... انجام دهند و البته برخی از این آداب هنوز مرسوم است. مردم در این روز بازیهای مختلف، تاب خوردن از شاخههای درختان که در قدیم دختران انجام میدادهاند، خوردن آش رشته و باقالی پلو داشتهاند. کلیه این کارها نیز موسیقی خاص خود را داشتهاند که تمامی ترانههای این آداب و سنتها به دلایلی به طور کامل از این مناسک حذف شده است، البته امروزه حتی شادی هم از این آداب حذف شده است.
نوروزخوانی
مغازهای با بیان اینکه کلیه این سه مرحله نشانهها و مفاهیمی هستند که باید روی آنها بررسیهای مفصل صورت بگیرد، میگوید: این سه مرحله با اسطورهها، اساطیر و نمادهای نور و روشنی که در طبیعت بوده و انسان ایرانی با آنها نوروز را جشن میگرفته، مرتبط بوده است. امروزه آداب و سنن نوروزی به یک نوروزخوانی محدود شده است. زمانی که از نوروزخوانی صحبت میشود همه به نوروزخوانی متداول در شمال اشاره میکنند که در گیلان در دو سوی سفید رود یعنی بیهپس و بیه پیش و آنسوتر در تالش با لحن و بیان متفاوت وجود دارد؛ گرچه که بنا بر همان کتاب الکساندر خودزکو نوروزخوانی در گیلان و دیلمان و مازندران یا طبرستان و گلستان یا استرآباد و همچنین دامنه جنوبی البرز متداول بوده است.
او درباره نوروزخوانی ادامه میدهد: متاسفانه به اشتباه تصور بر این است که نوروزخوانی، تنها موسیقیِ منتسب و مربوط به نوروز است، گرچه یک گونه موسیقی نوروزی است که در شمال ایران و دامنه جنوب البرز متداول بوده است. شاید یکی از دلایلی که نوروزخوانی در این مناطق رایج و بارز بوده است، ارتباط آن با رویش زمین، کشاورزی و رونق اقتصادی زندگی مردم بوده است که از دامنه جنوبی البرز هم برای خرید به شمال میرفتهاند. این شکل موسیقی به دلیل سادگی اجرای آن که تنها با یک خواننده و یک یا چند همخوان انجام میشود البته بیشتر هم به شکل نمایشی همچنان اجرا میشد در حالی که در گذشته کارکرد فرهنگی خاصی داشت. به هر حال مسئله فرهنگ و آداب نوروز هیچگاه مسئله سادهای نبوده و نیست.
مخالفتها و موافقتها با نوروز
او در این زمینه میگوید: در مخالفت با نوروز از امام محمد غزالی و افرادی دیگر صحبتهایی وجود دارد که البته در عین حال، در متون اسلامی و دینی مطالبی از شیخ کلینی در کتاب کافی، شیخ صدوق در تهذیب الاحکام، شیخ طوسی در الاستبصار و علامه مجلسی در بهارالانوار در جهت موافقت با نوروز و منافع نوروزی وجود دارد که میتوان آنها را و سایر منابع مکتوب فقهی و دینی را بررسی کرد.
اسامی نوروزی
مغازهای در پایان اظهار میکند: اسامی متنوعی از جمله عمو نوروز، خواجه پیروز یا حاجی فیروز امروزی، چهارشنبه سوری، قاشق زنی، تحویل سال، سیزده به در، میرنوروزی، کاسه شکستن و بسیاری واژهها و مفاهیم دیگر، همگی ظرفیتهای بسیار ارزشمندی برای کشف رابطه این مفاهیم با موسیقی متناسب خودشان را دارا هستند که بسیاری فراموش شدهاند.
شاید یکی از علل این نابودی یا فراموشی موسیقی با آمدن موسیقیهای ضبط شده صورت پذیرفت؛ چراکه به آرامی اجرای موسیقیهای زنده از بین رفتند. اینها آسیبهای تکنولوژیکی است که به مرور باعث از بین رفتن آدابها و سنتهای زیبای قدیمیمان شده و اکنون ما را با فرهنگ بسیار محدودی از آنچه که از نیاکان باقی مانده مواجه کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید