1
برغم سرعت زیاد گسترش بیماری کرونا، هنوز ایران درگیر بحثهایی است که نه فقط بیحاصل است بلکه به دلیل اتلاف وقت و فلج کردن قدرت تصمیمگیری بسیار خطرناک است زیرا گذشت هر روز میتواند به بهای جان هزاران نفر تمام شود.
دعا میکنم خداوند رحم کند و به شکل طبیعی ویروس دست از سر مردم جهان و ایران بردارد و فاجعهای که کارشناسان بلندپایه فراوان در سراسر جهان پیشبینی میکنند به وقوع نپیوندد. ولی در صورت وقوع این فاجعه هیچ یک از مقامات کنونی ایران نمیتوانند از سهم و تقصیر خود در وقوع آن اعلام برائت کنند به این بهانه که دیگری مخالف بوده است.
چین کره شمالی نیست و رئیسجمهور، آقای شی، «دیکتاتور» نیست و به تنهایی تصمیم نمیگیرد. نظام سیاسی چین مبتنی بر حاکمیت حزب کمونیست است یعنی حاکمیت جمعی است نه فردی. پولیت بورو (رهبری عالی حزب کمونیست) و دولت جلسه میگذارند و به تصمیم میرسند و آقای شی مجری این تصمیمات است. برغم وجود این بوروکراسی، چینیها در مقابله با کرونا سرعت عمل و مدیریت درخشان نشان دادند. حتماً کندی هم داشتند در فاصله زمانی ۱۷ نوامبر ۲۰۱۹/ ۲۶ آبان ۱۳۹۸، که ویروس در ووهان به بدن «بیمار شماره یک» منتقل شد و یکی دو هفته بعد علائم آن ظاهر شد، تا ۳۱ دسامبر ۲۰۱۹/ ۱۰ دی ۱۳۹۸ که شیوع آن را به سازمان بهداشت جهانی گزارش دادند. قطعاً اگر زودتر اقدام میکردند تلفات کمتر میشد. برغم این، امروزه تجربه چین و دستاورد آن در مهار کروناویروس در جهان مثالزدنی شده حتی در بین مقامات ارشد بهداشتی و پزشکی ایالات متحده آمریکا مانند توصیههای مکرر دکتر آنتونی فاوچی، رئیس انستیتوی ملی بیماریهای واگیر و شاخصترین چهره علمی تیم ضربتی کاخ سفید برای مقابله با کرونا، دال بر ضرورت اتخاذ هر چه سریعتر روشهایی مانند چین. آنچه تجربه چین را به مدل و سرمشق تبدیل کرده تعلل و ناتوانی دولتهای اروپای غربی و آمریکای شمالی در مقابله با کرونا است. چرا، برغم گذشت سه ماه از ورود ویروس کرونا به ایران و شیوع گسترده آن (از اواسط ژانویه ۲۰۲۰/ اواخر دی ۱۳۹۸)، مقامات ایران، برخلاف چین، هنوز نمیتوانند به تصمیم جمعی برسند؟
بنظر میرسد هماکنون به دلیل پمپاژ انبوه طرحها و تحلیلهای متناقض و اطلاعات و اخبار بعضاً نادرست و حتی ساختگی به مقامات اصلی تصمیمگیرنده سیستم عصبی و قوه مفکره و در نتیجه قدرت تصمیمگیری ایران بکلی فلج شده و ناتوان از واکنش سریع و مناسب است. بحث نظری اصلی که قدرت تصمیمگیری ایران را سلب کرده راهکارهای بسیار گمراهکننده و خطرناک موسوم به «استراتژی تسکین» و «ایمنی گلهای» است که باید آن را «تئوری مرگ» نامید. این راهکارها محبوب رئیسجمهور است و در بیانات او به صراحت بیان شده زیرا، همچون ترامپ و بوریس جانسون، گمان میکند هم میتوان با کرونا جنگید و هم به روال عادی ادامه داد و مانع از سقوط بیشتر اقتصاد شد.
2
امروز، که سهشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۹ برابر با ۲۴ مارس ۲۰۲۰ است، ناکارآمدی راهکارهای موسوم به «استراتژی تسکین» عیان شده و ثابت شده که تنها راه برای مقابله با کرونا اتخاذ هر چه سریعتر «استراتژی سرکوب» است.
استراتژی تسکین Mitigation Strategy بر بنیاد تئوری «ایمنی گلهای» Herd Immunity بنا شده که در تاریخ پزشکی به کار میرود بدان معنا که در تاریخ بشر و سایر حیوانات بر اساس اصل «انتخاب طبیعی» بیماریهایی آمده و رفتهاند و با نابود شدن بخشی از جمعیت (= گله) سایرین مصون شدهاند. «ایمنی گلهای»، که در معادلگزینی فارسی آن را تزئین کرده و بجایش «ایمنی جمعی» بکار میبرند، مفهوم علمی دقیقی است ولی نمیتواند راهکار دولتها برای مبارزه با کرونا باشد به بهای مرگ بخش مهمی از جمعیت. نمونههای موفق چین و سایر کشورها، بویژه سه کشور تایوان و کره جنوبی و تایلند، ثابت میکند که ویروس مهارشدنی است، هیچ الزامی نیست بخش مهمی از جامعه مبتلا شوند و مدیریت قوی دولتها میتواند جان انسانها را نجات دهد.
«استراتژی تسکین» را اینگونه تعریف میکنند: غیرممکن است بتوانیم مانع از شیوع عام کروناویروس شویم، پس اجازه دهیم راه خود را برود و ۶۰- ۷۰ درصد مردم مبتلا شوند و در این دوره از طریق سیستم بهداشتی ویروس را مدیریت کنیم. «استراتژی سرکوب» بدان معناست که باید به فوریت و با اقدامات ضربتی و سنگین بیماری را تحت کنترل درآورد و از طریق مراعات اکید اصول «دوریگزینی» یا «فاصلهگیری اجتماعی» Social Distancing و تست گسترده بیماران و قرنطینه کردن اکید حاملان ویروس و مبتلایان و سایر اقدامات ضرور مانند بستن مرزها زنجیره انسانی انتقال ویروس را قطع کرد.
علاوه بر دولت بوریس جانسون در بریتانیا، که منادی جنجالی «استراتژی تسکین» بود ولی سرانجام مجبور شد در ۱۶ مارس ۲۰۲۰/ ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ رسماً از موضع خود به سود «استراتژی سرکوب» عدول کرده و راهکارهای ضربتی و سخت در پیش گیرد، از دیروز، ۲۳ مارس ۲۰۲۰/ ۴ فروردین ۱۳۹۹، دولتهای هلند و کانادا نیز، که «استراتژی تسکین» را دنبال میکردند، عقبنشینی کرده و «استراتژی سرکوب» را در پیش گرفتند و برخی اقدامات ضربتی مبتنی بر «دوریگزینی اجتماعی» را اعلام کردند.
نتیجه اتخاذ سه ماهه سیاست «ایمنی گلهای» و راهکارهای مبتنی بر «استراتژی تسکین» از سوی دولتهای کانادا و هلند گسترش وسیع بیماری بود در کشورهای فوق که امروز مقابله با آن را برایشان بسیار دشوارتر میکند و احتمالاً سرنوشتی نزدیک چون ایتالیا و اسپانیا را در این دو کشور رقم میزند. بحثهای نظری را درباره راهکارهای مقابله با کرونا در ایران مختومه اعلام کنیم و به اقدامات سریع و قاطع و جدی دست زنیم. جان انسانها در خطر است و هیچ کس نمیتواند خود را از گناه مرگ آنان مبری کند.
دیدگاه تان را بنویسید