نوروز امسال عجیب ترین نوروز همهی سالها بود. تنها سالی که ایرانیها مجبور شدند بعد از تحویل سال در خانه بمانند و دید و باز دید عید انجام ندهند.
البته بمانده که سرپرست جمعیت هلال احمر اعلام کرد که 3 میلیون ایرانی از استانهای خود به قصد سفر خارج شدهاند. خبری که آدم دوست دارد به قول عادل فردوسی پور بعد از شنیدش «سرش را به میز بکوبد»
اتفاق عجیب دیگر نوروز 99، انتظار مردم برای آغاز سریال «پایتخت 6» بود. عجیب مردم چه آنهایی که پروپاقرص تلویزیون میبینند و چه آنهایی که در سال شاید تنها چند ساعت تلویزیون ایران را ببیند که آنهم شامل فوتبال و آن قدیمها برنامه نود میشد، منتظر آغاز داستانهای جذاب و خنده دار دو پسرخاله یعنی «نقی» و «ارسطو» بودند.پایتخت توانست مردم را در عصرکرونا خانه نشین کند.
با پخش اولین قسمت این سریال تقریبا سکه شبکههای ماهوارهای در ساعت 22 اولین روز فروردین سال 99 از سکه افتاد. بسیاری از مردم ترجیح دادند به جای برنامههای پررنگ و لعاب شبکههای فارسی زبان به ویژه دو شبکه « من و تو» و «MBC Persia» شبکه یک صداوسیما را نگاه کنند.
سریال پایتخت نشان داد که هنوز میتوان با پخش سریال خیابانها را خلوت کرد. کاری که در دهه 70 و 80 شاهد آن بودیم. پایتخت نشان داد اگر ساختار و برنامه ریزی درست باشد دیگر احتیاج نیست نگران ماهواره دیدن مردم باشیم. احتیاجی نیست از پشت بام دیشها را جمع کنیم.
مردم در عصر جدید، احتیاج به سرگرمی دارند. به ویژه در روزهایی که به آنها توصیه شده است در خانه بمانند. تلویزیون قبل از عید، درست در زمانی که به مردم گفته میشد در خانه بمانید، بخشی دیگر از مردم را به سمت ماهواره هُل داد. پخش برنامهها و سریالهای تکراری، بازار سریالهای ترکی را در بین بخشی از مردم داغ کرد.
صداوسیمای ایران شاید عجیب ترین سازمان در جهان است. سازمانی که به دنبال رقابت با رقبایی است که سعی میکنند، هرچه او نمیتواند نشان دهد را نشان میدهند. تلویزیون ایران اما ستارههایی دارد که مردم حاضر هستند برای دیدن آنها در سینما و سایتهای ارائه فیلم VOD پول پرداخت کنند اما به هزار دلیل از آنها استفاده نمیکند. البته به نظر میرسد 999 دلیل آن برای مردم قابل قبول نیست و بیشتر حاصل مدیریت سلیقهای است.
یادمان نرفته است که عادل فردوسیپور، مجری نامحبوب مدیران تلویزیون با ارائه برنامهای در فضای مجازی، میلیونها بیننده داشت یا رضا عطاران که مردم در عید و ماه رمضان پای ثابت سریالهای او بودند، پول ساز ترین بازیگر سینمای ایران است. فیلمهای او جزءپرفروشترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است.
شاید اگر دست نویسندگان سریالها بیشتر برای نوشتن باز باشد، میتوانند سریالهای بهتری بسازند. شوخی با سه رییس جمهور در اولین قسمت سریال بدون اینکه به کسی بربخورد و حس سفارشی بودن به بیننده دست بدهد از همین دست است. فیلمانه خوب همراه با صداقت میتواند اعتماد مردم را جلب کند.
ساختن سریال برای نمایش خانگی آنهم با حضور ستارههای سینمای ایران مثل هدیه تهرانی، نشان میدهد فیلم سازان و بازیگران حاضر نیستند درتلویزیون کار کنند یا تلویزیون دوست ندارد با آنها کار کند.
به نظر میرسد تلویزیون میتواند با شبکههای ماهوارهای رقابت کند اما نمیخواهد. برنامه صداوسیما فعلا قدرت دادن به افرادی خاص است. حضوری مجریهایی که نزدیکی زیادی به یک تفکر سیاسی که در سپهر سیاست ایران به تندروی معروف هستند به خوبی حکایت از این معنا دارد.
البته بماند که تلویزیون فعلا رقابت در ماهواره در پخش آگهی بین برنامهها میبیند. هر کسی آگهی بیشتر پخش کند برنده است.
دیدگاه تان را بنویسید