کارشناسان در رابطه با سناریوهای موجود با یکدیگر اختلاف نظر دارند. برخی باور ندارند که چانه زنی و داد و ستد بزرگ با ایران ممکن باشد. برخی سناریوی برجام با اندک امتیازات بیشتر یا به عبارت دیگر ورژن ۲ برجام را ممکن میدانند. برخی بر این باورند که توافقهای جداگانه برای رسیدگی به مسائل هسته ای، موشکی و منطقهای تنها راهحل موجود است و برخی معتقدند که در این نقطه هیچ راه حل دیپلماتیکی وجود ندارد.
یک گزینه در حل مناقشات و از بین بردن تنشها، دستیابی به سه توافق جداگانه است. این رویکرد مستلزم تفکیک موضوعات هسته ای، موشک بالستیک و مسائل منطقهای در سه مسیر مذاکراتی مجزاست. بسیاری از کارشناسان به ویژه در اسرائیل، فرانسه و آلمان این سناریو را عملی میدانند. با این حال، درباره لزوم همزمانی مذاکرات در این زمینه اختلاف نظرهایی میان کارشناسان وجود دارد، چرا که برخی معتقدند بیشتر موضوعات به یکدیگر مرتبط هستند و مباحثات موازی شرکتکنندگان در مذاکرات را از پیشبرد پارامترهای مسائلی که پیشتر بر سر آنها توافق شده، باز میدارد. در حقیقت، موفقیت این سناریو به ارتباط میان این موضوعات بستگی دارد. توافقهای کوچک بر سر این موضوعات میتواند امکان مذاکرات گسترده تری را به وجود آورد. برخی دیگر هم معتقدند که مرتبط شدن مسائل منطقهای در چندین کشور هیچ نتیجهای نخواهد داشت و باید در رابطه با هر کشور رویکرد مورد به مورد اتخاذ شود. عراق یکی از حوزههایی است که میتوان درباره حصول توافق در رابطه با آن خوشبین بود، چرا که امکان هماهنگی در میان ادعاهای رقیب در آن وجود دارد و توافق بر سر آن میتواند به عنوان پیش نویسی برای باقی موارد مناقشه استفاده شود.
مناقشات این سناریو به یکسری مسائلی بر میگردد که حل آنها به دلیل شمار کشورهای درگیر و عمق چالشهای مرتبط، دشوار است. این روند به مشارکت فعالانه اسرائیل، عربستان سعودی و امارات نیاز دارد و در عین حال، باید نمایندگان بازیگران اصلی سیاسی در یمن، عراق، سوریه، افغانستان و لبنان، همه کشورهایی که ایران در آنها حضور دارد، را نیز شامل شود. بحران قطر نیز به گفتوگوهای منطقهای مربوط است، اما به پیچیدگی اوضاع میافزاید. کارشناسان ایرانی به رسمیت شناخته شدن نفوذ منطقهای این کشور را یک الزام ضمنی در هرگونه توافق گستردهتری میدانند. «ای ۳» و اتحادیه اروپا در این سناریو نقش میانجی را ایفا خواهند کرد، اما مشارکت آنها به یک استراتژی و تعهد بلند مدت نیاز دارد.
کارشناسان بر این باورند که حصول نتیجه در این مباحثات میتواند به ایجاد چارچوب گسترده تر امنیت منطقهای شامل تعهدات مربوط به عدم تجاوز و عدم مداخله کمک کند. از نظر ناظران اروپایی، دستیابی به راهحلهای جداگانه درباره هر کشوری میتواند محتمل ترین استراتژی حل مناقشات باشد. یک کارشناس ایرانی در این باره گفته: «اگر موضعگیری مبنی بر حوزههای اشتراکات باشد و نه تنش ها، آنگاه دستیابی به راه حل ساده تر خواهد شد. سطوح اهمیت بازیگران مختلف برای ایران متفاوت است.» در مورد افغانستان، عراق، یمن و فلسطین، دستیابی به توافق با ایران به دلیل مواضع نزدیکتر، سادهتر است و روابط ایران با حزبالله چالشآمیزترین مساله به نظر میرسد.
سناریوهای توافق به شیوههای مختلف، همه سناریوهای موجود نیستند و احتمال عدم دستیابی به راه حل دیپلماتیک نیز وجود دارد. برخی حتی ناتوانی تهران و واشنگتن را در اتخاذ دیپلماسی محتملترین گزینه میدانند و دلیلش هم ایدئولوژی دولت ایران و پیچیدگی تنشهای منطقهای است. در جبهه ایدئولوژیک، بسیاری بر این باورند که امکان حصول توافق وجود ندارد و یکی از موارد قابل توجه در این زمینه، سابقه ایران در مقاومت است. یک ناظر در این باره گفته: «اگر تهران از چگونگی انجام یک کار خیلی خوب آگاه باشد، آن دوام آوردن زیر فشار است.» دشمنی عمیق بین تهران و واشنگتن نیز یکی دیگر از عواملی است که احتمال حصول توافق را کاهش میدهد.
شاید بهترین گزینه در شرایط کنونی حفظ شرایط موجود تا زمان انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در نوامبر سال ۲۰۲۰ باشد. بسیاری از ناظران راهبرد دولت ترامپ را مانعی در مسیر نتیجه بخشی مذاکرات میدانند. تنها پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات آمریکا میتوان استراتژی تعیین کرد؛ تا پیش از آن زمان احتمال اینکه ایران روی مذاکره سرمایهگذاری کند، اندک است. از سوی دیگر، در صورت پیروزی مجدد ترامپ در انتخابات، مذاکرات اجتناب ناپذیر میشود چرا که ایران احتمالا دیگر توان مقاومت در برابر فشارهای اقتصادی را نخواهد داشت. به علاوه، این احتمال وجود دارد که دولت ترامپ در دوره دوم موضعگیریهای خود را دوباره ارزیابی کند.
احساس عمومی این است ترامپ که جدای از ایران، در رابطه با چین، ونزوئلا و کره شمالی با چالشهایی در زمینه سیاست خارجی مواجه شده، از پیروزی در یکی از این بحرانها برای کسب اطمینان از دوره دوم ریاست جمهوری خود استفاده خواهد کرد. اگر هیچ توافقی در کار نباشد، ترامپ احتمالا در صدد آن بر خواهد آمد که با سخن گفتن از لابی کردن ایران و چین برای پیروزی یک رئیسجمهوری دموکرات که به توافق راضی باشد، برای خود سرمایه سیاسی به دست آورد.
یکی از اهداف بالقوه بازی انتظار ایران امید به این مساله است که نامزد دموکرات در صورت پیروزی در انتخابات به برجام بازگردد یا از چارچوب این توافق برای حصول برجام+ استفاده کند. این استراتژی بخشی از محاسبات ایران است، اما تنها در شرایطی جواب خواهد داشت که تنشها بین آمریکا و ایران تحت کنترل بمانند و برجام اولیه تا انتخابات دوام آورد.
انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۱ ایران هم میتواند بر چشمانداز مذاکرات جدید تاثیر بگذارد. انتظار میرود نتیجه انتخابات ریاست جمهوری نیز همانند مجلس، تغییر وزنه سیاسی به نفع اصولگرایان باشد. به گفته یک کارشناس، اتحاد در نظام سیاسی ایران میتواند اجماع بر سر توافق را آسانتر کند؛ اما در عین حال، اصولگرایان میتوانند در قیاس با اصلاحطلبان مذاکرهکنندگان سرسختتری باشند.
دیدگاه تان را بنویسید