چرا به اینجا رسیدهایم؟ چه شده است که برخی از نامزدهای انتخابات مجلس فکر میکنند با ژانگولر بازی و یا تبلیغات عجیب و غریب نه متفاوت میتوانند از آنهایی که میخواهند در انتخابات شرکت کنند رای بگیرند.
تصاویر و فیلمهایی که از تبلیغات این نامزدها در فضای مجازی دست به دست میشود حتی در انتخابات داخلی مدارس هم اتفاق نمیافتد.
در مدرسهها، دانش آموزان سعی میکنند برای اداره مدرسه برنامه ارائه دهند و با طرحهای جدید هوای هممدرسهایها را دارند اما در انتخابات مجلس برخی از نامزدها به این نتیجه رسیدهاند که بدون طرح و برنامه و فقط با کمی حرکات محیرالعقول به کرسیهای سبز پارلمان رسید.
تقریبا هیچکدام از آنها رای هم نمیآورند اما اینکه چرا به این نتیجه رسیدهاند که میشود با ژانگولر بازی رای آورد، جای سوال دارد. آنها جامعه ایران را چگونه دیدهاند که این استراتژی را برای دوران تبلیغات خود انتخاب کردهاند؟
تقریبا از انتخابات سال 84 به بعد در ایران هر کسی بیشتر در جریان تبلیغات داد میزد و دیگران را ضایع میکرد و به قول معروف دست به افشاگری میزد مورد قبول جامعه قرار میگرفت. هرچه میزان افشاگری بیشتر میزان رای بیشتر.
در انتخابات مجلس یازدهم هم سکه این افشاگریها هنوز داغ داغ است و نامزدهایی که عزم جدی برای رسیدن به بهارستان هستند، همچنان از روش داد زدن استفاده میکنند.
هر دو این روشهای انتخاباتی بیانگر فقدان حزبگرایی در ایران است. حزبهای سیاسی هیچگاه اجازه نمیدهند رقابتهای سیاسی به سمت لودگی حرکت کند.
احزاب برای کسب رضایت و رای مردم در اولین گام برنامههای خود برای اداره کشور را ارائه میکنند. آنها اگر پیروز انتخابات شوند اهداف خود را اجرایی میکنند و اگر شکست بخورند در قامت دولت سایه وارد میدان میشوند و ناظر رفتارهای رقیب میشوند.
احزاب اگر پیروز شوند سعی میکنند خود را به روز کنند تا دوباره اعتماد مردم را جلب کنند و اگر پیروز هم نشوند، دلایل شکست را واکاوی و آن را جبران میکنند.
در فضای سیاسی فعلی کشور اما هرکسی ساز خود را میزند و مردم هم کاری به رفتارها و عملکردها ندارند. کسی از آنها نمیپرسد در 4 سال عمر نمایندگی چه کردهاند و چه کمکی به شهر و استان خود کردهاند؟
در برخی حوزهها رقابت انتخاباتی جای خود را به دعوای سیاسی داده است. هیچ کس سوال نمیکند و فقط آن میگوید این نباشد و این میگوید آن نباشد.
در شهرهای کوچکتر هم که میزان رای میشود نسبتهای قومی و فامیلی. فردی حتی اگر شایستگی رسیدن به کرسی مجلس را داشته باشد قربانی قومی گرایی میشود چون مردم فکر میکنند اگر هم قبیلهشان به پارلمان راه پیدا نکند دیگری برای آنها کاری نخواهد کرد.
به نظر میرسد اگر همین روند ادامه پیدا کند، تبلیغات انتخابات در ایران ملغمهای از حرکات ژانگولر، استندآپ کمدی و دعواهای سیاسی و قبیلهای باشد. نتیجه این رفتار مجلسی میشود که قدرت تصمیم گیری و دفاع از نظر و رای خود ندارد. مجلسی که در راس امور بود و امروز توسط هیچکس جدی گرفته نمیشود.
دیدگاه تان را بنویسید