شرایط برای امیر قلعهنویی، سرمربی این روزهای تیم سپاهان، تقریبا بحرانی است. او که عنوان پرافتخارترین سرمربی تاریخ
لیگ برتر را یدک میکشد، با سپاهان در این فصل در لیگ به توفیقی نرسیده و اگر «خیلیخیلی» خوششانس باشد و رقبایش «خیلیخیلی» بدشانس، شاید به کسب سهمیه
لیگ قهرمانان آسیا نزدیک شود. برای مردی که سه بار با
استقلال و دو بار با سپاهان قهرمانی در لیگ برتر را جشن گرفته، ناکامی هفتساله چیزی نیست که بشود بهراحتی از کنارش گذشت. بدترین توصیفی که قلعهنویی میتواند درباره خودش بشنود، این است که عصر مربیگریاش در لیگ برتر به پایان رسیده و او دیگر مردی نیست که بتواند تیمهای مدعی را قهرمان کند.
اگرچه امیر، ژنرال سابق استقلالیها، از شنیدن چنین جملاتی درباره خودش تنفر دارد، ولی فعلا که باید با واقعیت کنار بیاید. او هفت سالی میشود در راه قهرمانی لیگ برتر ناکام مانده است. اینطور هم نبوده که ادعا کند ابزارش را نداشته یا تیمهایش بازیکنانی را که میخواسته، در اختیارش نگذاشتهاند. همین حالا سپاهان او یکی از پرمهرهترین تیمهای لیگ برتر است و بر کسی هم پوشیده نیست که این باشگاه یکی از متمولترین باشگاههای
ایران است. دستمزدی که قلعهنویی از این باشگاه میگیرد و پولی که بازیکنان این تیم در ازای دریافت آن حاضر به بستن قرارداد شدهاند، گواه این امر است. اما حاصل این تیم خوب و هزینههای آنچنانی برای امیر قلعهنویی و سپاهان، فعلا ایستادن در رتبه پنجم
جدول ردهبندی لیگ است؛ آنهم در فاصله دو هفته مانده به پایان. البته او این رتبه پنجمی را هم به لطف تفاضل گل بهتر از شهرخودرو دارد؛ وگرنه ممکن بود جایگاه کنونیاش نازلتر از چیزی باشد که الان در آن قرار دارد.
سقوط ژنرال
سقوط قلعهنویی به همراه سپاهان یکشبه رخ نداد. تیم او در بالای جدول، با
پرسپولیس رقابت تنگاتنگی برای صدرنشینی داشت؛ ولی با رخدادن چندین اتفاق، یکباره تفکرات امیر «ته» کشید و دیگر نتوانست فلسفهای برای بردهای سپاهان پیدا کند. اوج این آشفتگی ذهنی را میتوان به قبل و بعد از پیشنهاد سرمربیگری
تیم ملی برای او مرتبط دانست؛ قبلش سپاهان و قلعهنویی برای صدر میجنگیدند و بعدش، تا همین حالا، برای گرفتن سهمیه مبارزه میکنند.
البته ژنرال سابق، چندین اشتباه محاسباتی هم در این مسیر انجام داد که بزرگترین آن مربوط به جدال با پرسپولیس در
اصفهان بود؛ جایی که بهموقع تیمش را به
زمین نفرستاد تا
کمیته انضباطی رأی به سه بر صفرشدن دیدار به سود رقیب دهد. امیر که تصور میکرد میتواند با استفاده از قدرت استاندار و
فرماندار کاری از پیش ببرد، شکست بدی از تصمیم احساسیاش خورد؛ شکستی که البته مجموعه مدیریتی
باشگاه سپاهان را هم درباره تواناییهای فنی این مربی مردد کرد. رفتهرفته که تفکرات قلعهنویی متزلزل شد، شایعات قوت گرفتند و دیگر اندک امید پرافتخارترین سرمربی تاریخ لیگ برتر هم کمرنگ شد. او هر روز میشنید و میشنود که قرار است سرمربی جدیدی بیاید و به جای او زردهای اصفهانی را هدایت کند.
فشار عصبی
قهرمانی زودهنگام پرسپولیس، بد نتیجهگرفتن سپاهان، پررنگشدن شایعات و شاید اندکی
مشکلات شخصی، نهتنها تفکرات قلعهنویی را زیر سؤال برد، بلکه اعصاب و روانش را هم درگیر کرد. او چند ساعت بعد از ثبت قهرمانی پرسپولیس با نشانههایی از حملات عصبی راهی بیمارستان شد تا هوادارانش را نگران کند. شاید فقط باید قلعهنویی بود تا بتوان فشار عصبیای را که به او وارد شده، درک کرد. بههرروی پزشکان به او توصیه کردند چند روز در
بیمارستان تحت مراقبت باشد و بعد، از
فوتبال و هر کار پراسترس دیگری برای مدتی معین دوری کند؛ اما قلعهنویی باید نشان میداد و نشان دهد که عصر سرمربیگریاش پایان نیافته است. او با رد توصیههای پزشکان سعی کرد دستکم از منزل هم که شده، سپاهان را برابر استقلال هدایت کند؛ هدایتی که با یک شکست دیگر برایش همراه بود و یک
بازی پرحرفوحدیث دیگر. اینبار قلعهنویی وارد
جنگ رسانهای نشد و فقط سپاهان بیانیهای خطاب به استقلالیها صادر کرد که از «هدیه داور لذت ببرید». شاید اگر رقیب تیمی غیر از استقلال بود، قلعهنویی از آن حرفهای همیشگیاش میزد و «دستهای پشتپرده» را مقصر میدانست. او سکوت کرد تا مهیای دیدار با نساجی شود؛ ولی مشکل با «صبر»کردن حل نمیشد. امیر میتوانست خودش را بابت بخت و اقبال بدش سرزنش کند که توپهایشان به جای تور به تیر خورد؛ ولی مگر نه اینکه تیر دروازه و بدشانسی هم جزئی از بازی است؟! سپاهان اینبار به
نساجی هم باخت تا امیدهایش برای رسیدن به بالای جدول، اندک و اندکتر شود. اما نتیجه بدتر از چیزی بود که هواداران فکرش را میکردند: سپاهان در دیدارهای اخیر خود علاوه بر تساوی مقابل
سایپا و پارس جم، شکست مقابل تراکتور، استقلال و نساجی را هم تجربه کرد تا سه پله در جدول سقوط کند.
تلاش برای سرنگونی ژنرال در باغ فردوس!
همان سقوط، باختنها و نبردنها کافی بود تا تلاش برای سرنگونی ژنرال در اصفهان آغاز شود. عدهای از هواداران سپاهان که روزی میخواستند جلوی
اتوبوس این تیم بخوابند و مانع از برگزاری بازیشان برابر پرسپولیس شوند، بعد از شکست مقابل نساجی، به زمین باغ فردوس (محل تمرینات سپاهان) رفتند و علیه قلعهنویی شعار سر دادند؛ آنها «دوای دردشان» را صدا میزدند که اتفاقا همان شخصی بود که شایعه شده قرار است جای قلعهنویی را روی نیمکت زردها بگیرد! ژنرال که شاید دیگر تاب یک فشار عصبی تازه را نداشت، تیمش را از اصفهان و باغ فردوس برداشت و به تهران آورد. او حالا چند روزی است به همراه سپاهان در تهران تمرین میکند تا دوباره از اعتبار خدشهدارشده خود دفاع کند.
ستارههایت را بچسب!
ناکامی هفتساله در بردن جام قهرمانی، شایعه اخراج از سپاهان و برچسب «پایان عصر مربیگری»، اتفاقاتی هستند که قلعهنویی را آزار میدهد. او حالا با همین برچسب و شایعات امروز باید یکیدیگر از آن بازیهای
مرگ و زندگیاش را تجربه کند، نه در لیگ برتر؛ بلکه در یکچهارم نهایی
جام حذفی و در تقابل با استقلال، محبوب سابقش!
قلعهنویی برای اینکه نشان دهد هنوز تفکراتش به درد لیگ ایران میخورد و هنوز هم میتواند جام قهرمانی بیاورد، باید استقلال و
فرهاد مجیدی را ببرد؛ تیم و مربیای را که نزدیک به 10 روز پیش به آنها بازی و شاید سهمیه را باخته. قلعهنویی آخرین فرصت برای نگهداشتن ستارههای ژنرالی بر دوش را در پیش دارد. یکی از آخرین فرصتها! او میداند اگر استقلال را در این دیدار حذفی نبرد و شکست بخورد، شکست سنگینتری در انتظارش است: اخراج از سپاهان و البته اخراج از دایره مربیانی که میتوانند تیمی را قهرمان کنند! البته حتی اگر سپاهان امروز هم از سد استقلال بگذرد، باز به معنی سفتماندن ستارههای روی شانه ژنرال نیست؛ چون او با این برد احتمالی تازه به نیمهنهایی میرسد و میداند که دو دیدار دشوار در نیمهنهایی و احتمالا فینال پیشرو خواهد داشت. فعلا تا زمان رسیدن به آن موقع، قلعهنویی؛ ژنرالی که در اصفهان عدهای هوادار فوتبال علیه او
شورش کردهاند، چارهای به غیر از پیروزی و بردن رقیب ندارد. او دستکم در این بازی باید ستارههای ژنرالیاش را سفت بچسبد!
دیدگاه تان را بنویسید