سیامین سالروز زلزله 31/1/1369 منجیل در خرداد 99 بعد از حدود یکماهونیم لرزهخیزی در محدوده استان تهران بهویژه روی پهنه گسله مشا در نزدیکی تهران فرامیرسد. زلزله منجیل در غرب البرز و در یک تلاقی ساختاری مهم در ابتدای دره سفیدرود رخ داد. در منطقه رومرکزی و سه شهر مهم منجیل، رودبار و لوشان (که در شهرستان رودبار گیلان قرار دارند) با جمعیتی بالغ بر 120 هزار نفر نزدیک به 16 هزار نفر (طبق آمار رسمی) کشته شدند. سد مهم منجیل آسیب دید، ولی خوشبختانه با وجود آنکه مخزن سد لبالب از آب بود، فرونریخت. این زلزله اولین زلزله به معنی واقعی شهری ایران بود. سه شهر ایران در این زلزله تقریبا به طور کامل با درجه بسیار زیاد تخریب شدند: منجیل، رودبار و لوشان. این زلزله اولین زلزله ایران بود که در آن آسیبهایی به سیلو (لوشان و رشت)، بیمارستان (رودبار)، نیروگاه (لوشان) و دهها دهنه پل و کیلومترها جاده و مخازن آب متعدد و کانالهای انتقال آب وارد شد و البته بیش از 15 هزار کشته و 40 هزار مجروح بر جای ماند. حدود 500 نفر از این کشتهها فقط زیر زمین و در نتیجه لغزشهای ناشی از رخداد زمینلرزه (مانند آنچه در لغزش روستای فتلک روی روستای فیسم در شمال رودبار با 250 کشته رخ داد) مدفون شدند. یا در روستای بکلور از توابع تارم علیای زنجان، در یک زمینلغزش دو نفر خانم زیر لغزش مدفون شدند. نگارنده به یاد دارد که در سالهای نخستین بعد از رخداد زلزله و بهویژه در سالهای 1369 و 1370 که بازسازی تدریجی ساختمانهای مسکونی در حال انجام بود، مردم منجیل و رودبار با اثرپذیری روانی از این رخداد تلاش میکردند در ساختوساز رویکردی محافظهکارانه داشته باشند؛ با میزان تیرآهن و مهاربندهایی که بهویژه در ابتدای سالهای 70 در ساختمانهای بازسازیشده مشاهده میشد. اکنون و سه دهه بعد از زلزله منجیل در منطقه منجیل و رودبار بیتوجهی به خطر زمینلرزه دیده میشود. ساخت مجتمعهای مسکن مهر در محدودهای با ریسک بالا در شهر رودبار و همچنین احداث آپارتمانها در حاشیه منجیل، رودبار، لوشان و رستمآباد در محدودهای بسیار ناپایدار و با خطرهای گوناگون زمینشناختی (زمینلغزش، تشدید بر اثر رخداد زمینلرزه بعدی به دلیل اثر توپوگرافی و...) مثال مهمی از فراموشی زمینلرزه 1369 در همان پهنه است. شهرستان رودبار سال 1369 حدود 140 هزار نفر جمعیت داشت، با رخداد زمینلرزه در سال 1375 به حدود 100 هزار نفر، در سرشماری 1385 به حدود 126 هزار نفر و در آخرین سرشماری 1395 به 94هزارو 720 نفر رسید. اگر همین روند رشد جمعیت سالهای 1375 تا 1385 ادامه یافته بود، باید در سرشماری سال 95 حدود 150 هزار نفر در کل شهرستان رودبار زندگی میکردند که اکنون یکسوم کمتر در شهرستان رودبار نسبت به روند طبیعی رشد جمعیت دیده میشود. احتمالا این موضوع به مسئله مهاجرت از شهرستانهای کوچک به سوی رشت، قزوین، تهران و کرج مربوط است. تمرکز جمعیت در شهرهای بزرگ رشد شهرهای با معرضیت (و ریسک) بالا در هر یک از استانهای ایران را ثابت میکند. شهرهای پرجمعیتتر ما در زلزلههای بعدی که میتوانند مانند زلزله منجیل باشند، آسیب بالاتر و تلفات احتمالا بیشتری خواهند داشت. تهران در رخداد زمینلرزه نیمهشب پنجشنبه به جمعه 19/2/99 با بزرگای 4.9 در دماوند و در پسلرزه هفتم خرداد 99 با بزرگای 4.1 لرزید و این لرزش جمعیتی حدود 20 میلیون نفر در لرزه اصلی و حدود هفت میلیون نفر در پسلرزه مهم آن را شامل شد.
گسل مشا در سه قطعه شرقی، مرکزی و غربی از فاصله حدود 15کیلومتری ناحیه شمالی تهران میگذرد و در شمال شرقی تهران تلاقی دو گسل مشا و شمال تهران در روستای کلان در لواسانات یک پهنه با خطر بالا از نظر گسیختگی در هر دو گسل شمال تهران و مشا ایجاد کرده است. قطعه مرکزی گسل مشا با یک نبود لرزهای و قفلشدگی آن و نزدیکبودن بخش مرکزی گسل مشا به شهر تهران مسئله مهمی است. تحقیقات اخیر نگارنده نشان داد که دوره بازگشت زمینلرزهای با بزرگای 7 روی گسل مشا هر هزارو 300 سال یک اتفاق است و روی قطعه مرکزی گسل مشا حداقل در بیش از هزار سال اخیر زمینلرزهای رخ نداده است. زمینلرزه ازگله سرپلذهاب در 21/8/1396 بعد از حدود 27 سال تکرار رخدادی شبیه و به اندازه زلزله منجیل 1369 بود. کوهستانیبودن پهنه رومرکزی و ژرفای کانونی پهنه رومرکزی و رخداد هر دو زلزله در شبهنگام نمادهای این شباهت هستند. از بخت خوش ما در زلزله 21/8/96 ازگله سرپلذهاب پهنه رومرکزی بسیار کمجمعیتتر از رومرکز زلزله 1369 منجیل و آن هم با جمعیتی بسیار پراکنده بود و به همین دلیل میزان خسارت جانی و مالی بسیار کمتر از زلزله 1369 منجیل بود. از سوی دیگر و با نگاه به نحوه، دلیل و شدت خرابیهای زلزله منجیل میتوان گفت در زلزلهای که حدود 27 سال بعد رخ داد، دلیل اصلی خرابیها و کشتهشدن انسانها همچنان عدم رعایت حداقل ضوابط علمی و مهندسی در انتخاب محل احداث ساختمان و تأسیسات (در شیبها و محلهای خطرناک و ناپایدار یا روی زمینهای تسطیحشده با خاک دستی) و شهرسازی بسیار ناپایدار و ناتابآور و همچنین استفاده از مصالح بسیار با کیفیت پایین (تقلب در کاربرد مصالح برای سودجویی) است. 30 سال بعد از زلزله منجیل و با مرور آنچه در زلزله 1396 سرپلذهاب رخ داد، میتوان سرفصلهای اصلی هر نوع برنامه کاهش ریسک زلزله را در تهران نوشت. هرآنچه در زلزلههای منجیل و سرپلذهاب دیدهایم میتواند در زلزله محتمل تهران در ابعاد بسی بزرگتر و پیچیدهتر برای ما رخ دهد.
* استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله
ارسال دیدگاه شما
دیدگاه تان را بنویسید