وبسایت «Responsible Statecraft» وابسته به اندیشکده کوئینسی در تحلیلی به قلم امیل نخله نوشت: دولت بایدن با توجه به اینکه باور دارد تحولات منطقه خاورمیانه برای امنیت آمریکا و ثبات منطقهای ضروری است، روی به اتخاذ استراتژی متفاوتی از ترامپ می آورد
. در میان انبوهی از موضوعات مهم استراتژیک برای آمریکا، چهار مورد از همه برجستهتر است، اولی موضوع کشورهای ورشکسته، دوم تروریسم، سوم برنامه هستهای ایران و در نهایت روابط اسرائیل با فلسطین و اعراب.
در ادامه این مطلب آمده است: رویکردی که توسط موسسه کوینسی ارائه شده میتواند به بایدن کمک کند تا منطقه را در مسیر کاملاً متفاوتی قرار دهد. از جمله موارد اشاره شده در این استراتژی، تعامل اقتصادی و دیپلماتیک آمریکا با همه کشورها؛ اهداف واقع بینانه سیاست خارجی؛ تعهدات معتبر خارجی؛ روابط تجاری با همه کشورها و روابط خاص با هیچ یک. همچنین این دستورالعمل از واشنگتن میخواهد الگوی خوبی برای دیگران باشد.
در حال حاضر چندین کشور خاورمیانه در آستانه سقوط هستند. تاریخ اخیر نشان داده که شکست دولت اغلب با هرج و مرج، درگیری مسلحانه داخلی و هجوم بازیگران خارجی متخاصم برای سو استفاده از بی ثباتی داخلی همراه است. علاوه بر این، درگیریهای داخلی اغلب به کشورها و جوامع همسایه صادر میشود. قومیت، مذهب، اختلافات اقتصادی و آشفتگیهای اجتماعی همه مولفههایی است که منجر به نابودی انسجام ملی میگردد. در وهله نخست نیز این کشورهای درون منطقه هستند که آسیب میبینند و کشورهای خارج از منطقه از جمله آمریکا، به ندرت از این اتفاقات آسیب میبینند.
سوریه، یمن و لیبی نمونههای بارز از کشورهای ورشکسته هستند، البته همزمان نمیتوانیم از رکود اقتصادی، سیاسی و نهادی لبنان و سقوط احتمالی این کشور چشم پوشی کنیم. ناتوانی نخبگان سیاسی لبنان در رسیدگی به مشکلات داخلی کشور به ویژه فساد نهادی و رد مطالبات مردم برای اصلاحات، پاسخگویی اقتصادی و عدالت اجتماعی منجر به معرفی نخست وزیر دیگر به نام سعد حریری شده است. حریری نمونه بارزی از مشکلات لبنان است. اگر وی به نخست وزیری برسد، حکومت او یاد و خاطره فساد را که برای دههها بر لبنان حاکم است، زنده میکند.
برای سالها، میشل عون، رئیس جمهور مارونی، سعد حریری، نخست وزیر سنی و حسن نصرالله حزب الله شیعه بر لبنان حکومت کرده و غنایم این کشور را بدون در نظر گرفتن مصائب مردم بین خود تقسیم کردهاند. برخی امیدوار بودند که نخست وزیر قبلی دیاب بتواند حصاری که عون-حریری-نصرالله بر سر کشور ایجاد کردند را بشکند، اما او نتوانست این کار را بکند. تا زمانی که جامعه بین المللی، به رهبری امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه، اقدامات سختگیرانه پاسخگویی را برای احیای اقتصادی لبنان و اصلاحات نهادی اعمال نکند، لبنان به احتمال زیاد شکست خواهد خورد.
تروریسم داعش، القاعده و گروههای منطقهای وابسته به آنها هنوز در خاورمیانه و در سطح جهان فعال هستند. دهها رهبر تروریست در سالهای اخیر کشته شدهاند، اما تهدید تروریسم همچنان ادامه دارد. با این اوصاف اگرچه شرایط بهبود یافته، اما تهدید همچنان باقی است. از دست دادن سرزمین با شکست ایدئولوژی رادیکال برابر نیست و مبارزه با تروریسم به چیزهایی بیش از کشتن رهبران تروریست نیاز دارد. عواملی که باعث شکلگیری تروریسم در دو دهه پیش شدند، امروز نیز وجود دارند. کشورهای ورشکسته و دیکتاتورهای ورشکسته از نظر اقتصادی قادر به رهایی مردم خود از فقر و سایر بلایای انسانی نبودهاند.
افراطگرایی هنوز هم ناشی از فرقه گرایی متمرکز بر رژیم، جنگهای خارجی علیه کشورهای مسلمان، اسلام هراسی در کشورهای غیرمسلمان و شبکههای اجتماعی است. سرانجام، تفسیرهای بنیادین از اسلام خود موجب گسترش تندروی شده است.
برنامه هستهای ایران. برنامه جامع اقدام مشترک سال ۲۰۱۵ بین ایران و ۵ قدرت جهانی، که به توافق هستهای ایران نیز معروف است، دستاورد منحصر به فرد سیاست خارجی دولت اوباما بود. آمریکا با امضای توافق حداقل ۱۰ سال محدودیت برای غنی سازی هستهای ایران وضع و یکی از سرزدهترین رژیمهای بازرسی در جهان را هم برای تهران اعمال کرد. ایران این توافق را پذیرفت، زیرا خواهان کاهش تحریمها و پایان دادن به انزوا بین المللی بود. این معامله با خوش بینی راهی را برای موضوعات بحث برانگیز دیگر، از جمله توسعه موشکی و فعالیتهای درک شده ایران ترسیم کرد. مذاکرات انجام شده توسط وزیر امور خارجه وقت آمریکا جان کری و وزیر انرژی آمریکا ارنست مونیز موفقیت آمیز بود، زیرا آنها فقط بر روی برنامه هستهای تمرکز داشتند. این توافق ایران را از فشار برنامه هستهای خود به سمت سلاح هستهای باز داشت.
تصمیم پرزیدنت ترامپ برای خروج از توافق در ماه مه ۲۰۱۸ در حالی صورت پذیرفت که ایران عملا این توافق را نقض نکرده بود. خروج از برجام، آمریکا را از متحدانش جدا که بیشتر آنها از توافق هستهای با ایران حمایت میکردند، جدا کرد. در نتیجه، واشنگتن هرگونه اهرم فشار در مورد ایران و شورای امنیت سازمان ملل متحد را در مورد مسئله هستهای را از دست داد. وقتی مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا از شورای امنیت خواست تا از قطعنامه پیشنهادی آمریکا در مورد اعمال مجدد تحریمها و به کار افتادن مکانیسم ماشه علیه ایران حمایت کند، شورای امنیت قطعنامه را رد کرد.
حالا دولت بایدن با درگیر کردن مجدد ایران از طریق مذاکرات میتواند منجر به تمدید بند غروب هستهای برای یک یا دو دهه دیگر، مقابله با برنامه موشکی ایران و پرداختن به اقدامات جنگ طلبانه ایران در سراسر منطقه شود. هویج بایدن لغو تحریمها و گشودن راه کمکهای اقتصادی بین المللی به ایران است.
روابط اسرائیل، فلسطین و عرب. توافق نامههای عادی سازی اخیر بین اسرائیل، امارات متحده عربی، بحرین و سودان در بسیاری از کشورهای غربی مورد استقبال قرار گرفت. این در حالی است که فلسطینیان این توافق را نکوهش و دیگ بسیاری دیگر از کشورها با دیده شک و تردید به ان نگاه کردند. علی رغم اختلافات، بیشتر کشورهای عربی و غیرعربی، از جمله ترامپ و دامادش جارد کوشنر، که طرفدار روند عادی سازی بودند، موافقند که عادی سازی بین اسرائیل و سه کشور عربی به معنای پایان یافتن بحران فلسطین نیست.
با خشونت فلسطینیها و از دست رفتن اعتماد آنها به رهبران خود و حمایت سنتی عرب از اهدافشان، احتمال خشونت در کرانه باختری و غزه افزایش خواهد یافت. اگرچه این سه رهبر وانمود کردهاند که الحاق به حالت تعلیق درآمده، اما نه رهبران اسرائیل و نه فلسطینیها چنین اعتقادی ندارند. نتانیاهو در چندین مورد اظهار داشته که الحاق فقط به تأخیر افتاده است. زندگی روزمره فلسطینیان در جادههای بسته، شهرکهای بیشتر، محدودیت در تجارت و سفر واقعیت الحاق را در بر میگیرد. اسرائیل کرانه باختری را کنترل و الگوی دو کشور عملا از بین رفته است.
با به راه انداختن رویکردهای قدیمی، دولت بایدن میتواند گفتگویی جدی با طرفین در مورد آیندهای متفاوت را که هدف آن یافتن فرمولی برای زندگی دو ملت در صلح، عزت، امنیت و برابری طبق قانون در یک سرزمین بین دو کشور است، آغاز کند. بدین منظور نیز دولت بایدن میتواند کمیتهای متشکل از اسرائیل، رهبری فلسطین، مصر، عربستان سعودی، اردن، امارات متحده عربی و قطر به منظور تهیه گزینههایی در مدت شش ماه برای همزیستی اسرائیل و فلسطین تشکیل دهد.
دیدگاه تان را بنویسید