مترجم: مینا شهری
در یک جهان بینقص، تمایز قائل شدن میان اشتباهات و هویت فردی، کار دشواری نیست. اما واقعیت، به این سادگیها نیست. زندگی همهی آدمها، مملو از قضاوتهای نادرست است. اما خیلی مهم است که اجازه ندهیم این اشتباهات، معرف سبک زندگیمان باشند یا اعتماد به نفسمان را تخریب کنند. هر قدم اشتباه، میتواند یک درس زندگی باشد، اگر با آن درست روبهرو شویم، خود را بابت اشتباهاتمان ببخشیم و به دنبال راهی برای جبران باشیم.
اجازه ندهید اشتباهات شما، معرف شخصیتتان باشند
خیلی مهم است که بتوانیم میان رفتار و هویتمان تمایز قائل شویم. اگرچه این دو از جهات بسیاری به هم پیوستهاند، اما لزوماً بینشان رابطهی علت و معلولی برقرار نیست. حتی در بسیاری از پژوهشها از گذشته تا حال، بر روی این موضوع کار شده که آیا میتوان گناه را از گناهکار تفکیک کرد یا نه.
با این حال، علاوه بر این که میتوانیم از شکست خود، پلی به سمت موفقیت بسازیم، درس گرفتن از اشتباه و پذیرش تقصیر، میتواند باعث شود مورد تحسین دیگران نیز قرار بگیریم.
دکتر پالت شرمن، روانشناس و نویسنده، میگوید: «از همان الگویی پیروی کنید که دلتان میخواهد شریک عاطفی یا شغلیتان شبیه به آن باشد. صداقت و پذیرش اشتباهات باعث میشود امن و قابل اعتماد به نظر برسید. در این شرایط، افراد مقابلتان هم احساس راحتی میکنند و سعی میکنند همانگونه رفتار کنند.»
بدیهی است که حرف زدن همیشه آسانتر از عمل کردن است. اعتراف به اشتباه، برای بسیاری از افراد، به ویژه افرادی که معمولاً به خودشان سخت میگیرند، کار راحتی نیست. از نظر روانشناسی بالینی، این موارد با عنوان «ناهماهنگی شناختی» تعریف میشوند. به گفتهی کارول تاوریس، روانشناس اجتماعی در مصاحبه با نیویورک تایمز در سال 2017:
«ناهماهنگی شناختی نوعی فشار روانی است و زمانی ایجاد میشود که باورهای درونی فرد با اعمالش متناقض باشد. مثلاٌ وقتی احساس کنیم باهوش و مهربان هستیم یا به موضوعی اعتقاد قلبی داشته باشیم؛ اما به گونهای رفتار کنیم که هوشمندانه نباشد، یا به شخصی آسیب بزند، یا با آن باور در تضاد باشد.»
گاهی اوقات، مقاومت در برابر انتقاد، ریشه در نوعی آسیب روحی در دوران کودکی دارد که این زخم میتواند در دوران بزرگسالی سر باز کند و ماندگار شود. زیربنای مقاومت در برابر انتقاد ممکن است ترس از طرد شدن، رها شدن، اخراج شدن، یا دوست داشته نشدن باشد. بنابراین رابطهای که بر پایهی صداقت بنا نشده، با دروغ و احساس گناه تخریب میشود.
در حقیقت ما باید یاد بگیریم چطور خودمان را تسکین دهیم. بخشی از وجود ما میداند که دوستداشتنی و قابلاحترام هستیم و به دنیا آمدهایم تا یاد بگیریم و رشد کنیم. اگر به ندای درونمان توجه کنیم، به مسیر بهتری هدایت میشویم و راه برایمان هموارتر میشود.
تفاوت میان شرم و گناه چیست؟
شناخت تفاوت میان شرم و گناه اهمیت بسیاری در پذیرش و اصلاح اشتباهات دارد. البته هیچکس نباید سعی کند در شما احساس گناه ایجاد کند، اما داشتن احساس ناخوشایند نسبت به برخی اعمال، میتواند نیروی محرکهی مناسبی باشد. به گفتهی جاستین لیوئی، مددکار اجتماعی بالینی:
«احساس گناه میتواند باعث شود حواسمان را جمع کنیم که چه کار اشتباهی انجام دادهایم و دیگر آن کار را تکرار نکنیم. شرمندگی احساسی در ما ایجاد میکند که وادارمان میکند فکر کنیم انسان خوبی نبودهایم و به همین دلیل به دیگران آسیب زدهایم. این احساس به ما قدرت تغییر نمیدهد و باعث میشود تدافعی عمل کنیم تا روی این بخش از وجودمان سرپوش بگذاریم.»
اعمال انسان تنها در صورتی نشانگر ماهیت درونی او است که فرد هیچ تمایلی به تغییر مسیر نداشته باشد یا بدون ذرهای پشیمانی مدام در صدد آسیب زدن به دیگران باشد. خوشبختانه، اکثریت قریب به اتفاق مردم از این رفتار به دور هستند.
دیدگاه تان را بنویسید