وزیر خارجه ایران امسال هم مانند دو سال گذشته به داووس نرفت. برخلاف گزارش اشتباهی که حساب رسمی یوتیوب کاخ سفید از دیدار رئیسجمهور آمریکا با برهم صالح، «رئیسجمهور ایران» منتشر کرد، هیچ نمایندهای از دولت ایران هم در این مجمع حاضر نبود. اما مشخص بود با یا بدون حضور محمدجواد ظریف، ایران از سوژههای گفتوگوی حاضران مجمع جهانی اقتصاد خواهد بود. اجلاس داووس با حضور چهرههای سیاسی و اقتصادی کشورهای مختلف جهان، امسال کمی بعد از چند بمب خبری سیاسی، نظامی و دیپلماتیک ایران که یکی پس از دیگری از راه رسیدند، برگزار شد تا خودبهخود فرصتی برای تبادل نظر و گفتوگو، اگر نه با ایران، بلکه درباره ایران باشد. از زمان نشست مجمع عمومی سازمان ملل در اواخر تابستان و اوایل پاییز، به عنوان آخرین تجمع گسترده نمایندگان کشورهای جهان، ایران حوادث و تصمیماتی را پشت سر گذاشته که سخت بتوان باور کرد تنها در مدت چهار ماه رخ دادهاند. صحنههای سیاست داخلی و خارجی ایران در این مدت چنان دگرگون شدهاند که بسیاری از تحلیلها و روایات از آنها به کلی بازنویسی شدند. از مهرماه، زمانی که موضوع حمله انصارالله یمن به تأسیسات نفتی آرامکوی عربستان و اتهامزنی به ایران دراینباره سوژه داغ بود، تا بهمنماهی که داووس را در خود داشت، افزایش قیمت بنزین و اعتراضات گسترده پس از آن، ترور سپهبد سلیمانی توسط آمریکا در خاک بغداد، تصویب قطعنامه اخراج ایالات متحده از عراق، حمله موشکی ایران به پایگاه نظامی آمریکا در عراق، سقوط یک هواپیمای اوکراینی در تهران و اذعان ایران به هدفگرفتن این هواپیما توسط پدافند سپاهی که آن را موشک کروز انگاشته بود، چندین و چند بار متغیرهای سیاسی ایران را تکان داد. اوایل بهمن امسال، زمانی که نشست داووس در حال برگزاری بود، هیچ چیز درباره ایران مثل قبل نبود.
موضعگیریهای چهرههای سیاسی حضار این نشست درباره ایران نیز کموبیش همانند مواضع سیاسیون در جاهای دیگر غیر از داووس، حول محور یک موضوع انجام میشد: تنش؛ چه تنش برجامی با اروپا، چه تنش منطقهای با عربستان و چه تنش سیاسی، اقتصادی و نظامی با ایالات متحده آمریکا. موضعگیریها البته برخی در جهت افزایش و برخی در جهت کاهش تنش بود. حضور ظریف در این نشست در آخرین لحظات از برنامه وزیر خارجه ایران خارج شد اما دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده به عنوان طرف یکی از درگیریهای اخیر با ایران و عادل الجبیر، وزیر مشاور امور خارجه عربستان به عنوان رقیب منطقهای ایران در این اجلاس مواضع خود را علیه ایران مطرح کردند. از طرف دیگر اما عمرانخان نخستوزیر پاکستان و برهم صالح رئیسجمهور عراق از جمله کسانی بودند که به دنبال فرونشاندن شعلههای تقابل در منطقه بودند، پیش از اینکه تبدیل به آتشی تمامعیار شوند.
«فرصت ازدسترفته برای گفتوگو»
درباره دلیل واقعی عدم حضور ظریف در نشست امسال داووس نمیتوان با قطعیت نظر داد. وزارت خارجه ایران، اندکی مانده به برگزاری نشست اعلام کرد وزیر خارجه به دلیل تغییر برنامه در دقایق پایانی نتوانسته در این نشست حاضر شود. سیدعباس موسوی صبح دوشنبه ۳۰ دی در نشست خبری با اصحاب رسانه گفت: «قرار بود آقای ظریف همین روزها برای شرکت در نشست مجمع جهانی اقتصاد در داووس به سوئیس برود که با وجود دعوت رسمی و حضوری اولیه از ایشان، برنامه تنظیمی و برنامهای که توافق شده بود را به هم زدند و ترتیبات دیگری را در نظر گرفتند که این سفر متأسفانه انجام نمیشود». موسوی بیش از این درباره علت لغو این سفر توضیح نداده است. از آنچه موسوی میگوید چنین برمیآید که تغییر ناگهانی برنامه شاید ظریف را مجبور به لغو سفر کرده است، اما احتمالات دیگری هم در میان هستند؛ تغییر عمدی برنامه برای جلوگیری از حضور ظریف یک گزینه است و بیمیلی ظریف به حضور که در این موقعیت منجر به لغو سفر شد، احتمال دیگر این ماجراست. رویترز در زمان اعلام این خبر اشاره کرده بود که نام ظریف از هفته گذشته در فهرست شرکتکنندگان و حضار این نشست نبوده است.
اما روایتی که سخنگوی وزارت خارجه به زبان انگلیسی در توییتر نوشت، شاید توصیف دقیقتری از آنچه در حال وقوع بود، ارائه میداد. او نوشت: «با توجه به دعوت رسمی و شخصی انجامشده از وزیر خارجه ظریف، او کاملا آمادگی داشت تا امسال در نشست مجمع جهانی اقتصاد در داووس شرکت کند. متأسفانه، تغییر یکطرفه از جانب مجمع جهانی اقتصاد در برنامهریزیای که دو طرف بر سر آن توافق کرده بودند (شاید برای رسیدن به همین هدف) مانع شد. یک فرصت برای گفتوگو از دست رفت».
روزنامه اعتماد ماجرای این «تغییر یکطرفه» را اینطور گزارش میکند که قرار بوده ظریف در سالن اصلی یک جلسه اختصاصی داشته باشد اما میزبان داووس در فاصله کمی به برگزاری مجمع اعلام میکند که نمیتواند چنین فرصتی را در اختیار ایران قرار دهد. اعتماد مینویسد به بهانه شرایط ناشی از سقوط هواپیمای مسافربری در ایران به این کشور اعلام میشود که داووس نمیتواند برنامهای با مخاطب عمومی در اختیار وزیر خارجه ایران قرار دهد و بنابراین با حذف جلسه اختصاصی وزیر خارجه ایران تأکید میشود که وزیر خارجه میتواند در جلسات بستهای که پیش از این قرار بوده در آنها شرکت کند، حضور یابد. در واکنش به این تغییر است که ظریف از حضور انصراف میدهد، احتمالا با این نتیجهگیری که سفر به داووس بدون امکان دسترسی به مخاطب عام، معنا و کاربردی برای او و ایران ندارد.
تحلیلی که در آخرین جمله توییت موسوی ارائه شده، تحلیل درستی به نظر میرسد. محمدجواد ظریف در توفان فرازوفرودهای اخبار ماههای اخیر، تماسها و دیدارهای متعددی با همتایان و مقامات کشورهای منطقه و جهان داشته است، اما حضور در چنین تجمعی، قطعا فرصت مهمی برای گفتوگو و تعامل با بازیگران مهم صحنه بههمریختهای میشد که لزوما به سود ایران پیش نمیرود.
میکروفنهایی که دور نگه داشته میشوند
طبق توضیحی که وزارت خارجه و روزنامه اعتماد به نقل از یک منبع آگاه منتشر کردهاند، آنچه ظریف از آن انصراف داده، نه سخنرانی در داووس که حضور در جلسات بستهای در حاشیه آن بوده است و بهاینترتیب، مجمع جهانی اقتصاد عملا حضور ظریف را لغو کرده است. از یک نگاه میتوان این لغو حضور را در ادامه روندی دید که از مدتی قبل در ایالات متحده آغاز شد؛ با شایعاتی مربوط به عدم صدور ویزا برای ظریف برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک. این شایعات در آخرین نشست مجمع که در شهریور و مهر امسال برگزار شد، به اینجا رسیدند که ظریف تنها در فاصله محل اقامت خود و محل برگزاری جلسات سازمان ملل اجازه تردد داشته باشد. این به همراه محدودیتهای مشابه برای دیگر اعضای هیئت ایرانی بود و البته موانعی بر سر راه صدور ویزا برای تعدادی از آنها. این داستان با بستریشدن مجید تختروانچی، نماینده ایران در سازمان ملل، همراه شد تا وجود مانع بر سر راه عیادت ظریف از همکارش هم خبرساز شود.
بعضی گمانهزنیها در طرف ایرانی، علت اعمال این محدودیتها را جلوگیری از همین گفتوگوهای ظریف قلمداد میکردند و در نهایت انتقاد تند رئیسجمهور آمریکا از رسانههای آمریکایی بابت این مصاحبهها که با موضعگیریهایی دراینباره از سوی مایک پمپئو، وزیر خارجه ترامپ نیز همراه شد، این گمانه را تأیید کرد؛ ظریف اما در همین مدت و در همین محدوده نیز مثل دورههای قبل سفرش به نیویورک، مصاحبههای متعددی با رسانههای غیرایرانی داشت. نکته قابلتوجه درباره ظریف که این مصاحبهها و حضورها را مهم میکند، چیزی است که از آن بهعنوان سخنوری او یاد میشود. موافقان و مخالفان ظریف کموبیش توافق دارند که او بر مرکب کلام به خوبی سوار است؛ از نگاه حامیانش در تبیین درست و دقیق دیدگاههای خود و منافع ایران و از نگاه مخالفانش در آمریکا، در مدیریت ذهن مخاطب و «فریب» او. اتفاقنظر اما بر این است که ظریف از فرصتهای گفتوگو در مقابل مخاطب عمومی، استفاده خوبی میبرد، چنانکه به اذعان کسانی که طرف مذاکرهاش بودهاند، در جلسات مذاکره نیز تسلط خود را نشان میدهد. به طور مشخص، تسلط او بر زبان انگلیسی و فرهنگ آمریکایی که حاصل مدت اقامتش در این کشور است، در زمانهایی که از اصطلاحات یا ارجاعاتی فرهنگی استفاده میکند که مختص مخاطبان صحبتش است رخ مینماید.
محدودیت در تردد ظریف و حمله به رسانههای آمریکایی بابت گفتوگو با او البته مانع از استفاده وزیر خارجه ایران از فرصت حضور در نیویورک نشد و شاید فضاسازی و حاشیهسازی دراینباره توسط دولت آمریکا، رسانههای این کشور را نسبت به گفتوگو با او بهعنوان یک سوژه خبری پرسروصدا، علاقهمندتر کرد؛ اما گزینه عدم صدور ویزا که برخلاف قواعد میزبانی مقر سازمان ملل بود و به همین دلیل در زمان مجمع عمومی سازمان ملل نهایتا از آن استفاده نشده بود، هنگام برگزاری جلسه شورای امنیت به کار گرفته شد. نشست دو هفته پیش شورای امنیت، پیش از اتفاقات هفتههای اخیر هماهنگ شده بود و بنا بود ظریف در آن نشست حضور داشته باشد تا درباره شرایط منطقه و جهان صحبت کند. ایالات متحده اما این حضور را به ترور سپهبد سلیمانی مربوط کرد و به ادعای خود درباره حمایت ایران از تروریسم استناد کرد تا در نهایت اجازه ندهد ظریف برای حضور در این نشست برود. دولت آمریکا مدعی شد فرصت بررسی درخواست ظریف برای سفر را نداشته، اما ظریف با اشاره به اینکه هماهنگی این جلسه از مدتها پیش انجام شده بود، ادعای ایالات متحده را دروغ خواند. این اقدام البته نقض توافق ۱۹۴۷ درباره اجازه حضور مقامات خارجی در نشستهای سازمان ملل توسط ایالات متحده بود، اما در عمل نقض این قانون، جز اعتراض کلامی کشورهایی مثل چین، پیامد خاصی برای آمریکا دربر نداشت.
اندکی بعد از این ماجرا بود که با ممانعت از حضور ظریف در یک جلسه عمومی در داووس، یک فرصت مهم دیگر نیز از او گرفته شد تا به نظر برسد ایالات متحده با استفاده از روابط خود مصمم است دسترسی ظریف به تریبونهای عمومی را محدود کند.
ریاض - تهران، هموارترین جاده
غیبت نماینده دولت ایران اما با بحث درباره دولت ایران در این اجلاس همراه شد؛ هم از سوی مخالفان ایران و هم از سوی حامیان گفتوگو با این کشور. برهم صالح، رئیسجمهور عراق، از گفتوگوی سازندهای که با رئیسجمهور آمریکا درباره ایران داشته، گفت؛ درباره «نیاز به خویشتنداری و آرامکردن فضا». او گفت: «الان زمان یک تقابل دیگر نیست». وزیر خارجه عربستان سعودی، فیصل بنفرهان، از استقبال دولت متبوعش از گفتوگو با ایران گفت و از تلاش چندین کشور برای میانجیگری. محمد الجدعان، وزیر دارایی سعودی نیز تنها راهحل اختلافات منطقه را گفتوگو دانست. عادل الجبیر اما موضع تند خود ضد ایران را حفظ کرد و گفت: «زمانی میتوان روابط با تهران را از سر گرفت که تهران بهعنوان یک کشور عادی عمل کند»؛ ادعایی که البته با واکنش ظریف مواجه شد که تبدیل کنسولگری به کشتارگاه را غیرعادی خوانده و البته بر آمادگی ایران برای گفتوگو تأکید کرده بود. عمرانخان، نخستوزیر پاکستان، با یادآوری تلاشهایش برای رفع تنشهای آمریکا و عربستان با ایران، به جلسه خود با ترامپ اشاره کرد و گفت: «هرگونه درگیری با ایران برای پاکستان و منطقه فاجعهبار خواهد بود». آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان هم در داووس با اشاره به برجام گفت کنارزدن توافقی که بدون نقص نیست، درحالیکه چیزی برای جایگزینیاش وجود ندارد، خطاست.
برایند گفتوگوها و مواضع مربوط به ایران در نشست امسال داووس، درباره سه عرصه مهم چالشهای سیاست خارجی ایران، معانی مختلفی را منتقل میکند. در مسئله برجام، نشانهای از پیداشدن راهی برای خروج از بنبست فعلی اروپا دیده نمیشود و به نظر میرسد اروپا همچنان در تلاش برای طولانیکردن مرحله فعلی در انتظار تغییر زمین بازی است. تقابل ایران و آمریکا که از مرحله نزدیکشدن به یک درگیری تمامعیار عبور کرده است، حالا عرصه تقلای قدرتها شده است، اگر نه برای کاهش تنش، برای جلوگیری از اوجگیری دوباره آن.
نقطه امیدوارکننده اما همچنان در رابطه ایران و عربستان یا به عبارت بهتر در چالش بین این دو دیده میشود. میانجیهایی که در این مدت فعالتر شدهاند، نشانههای جدیتری از پیشرفت در گفتوگوهای مقدماتی ارسال میکند که گفتوگوی بین تهران و ریاض برای حل اختلافات جدی بین دو قدرت منطقهای را در آینده نهچندان دور ممکن میکند. اولین نشانه واقعی چنین گفتوگو و حل اختلافی البته احتمالا در یمن دیده خواهد شد؛ جایی که فوریترین نیاز به حل اختلاف نیز وجود دارد، برای توقف جنگی که زندگی یمنیها را به کابوس تبدیل کرده است.
وقتی ظریف به داووس میرفت
ظریف در دو سال گذشته نیز به داووس نرفته بود یا به عبارت دیگر میتوان گفت در دولت دوم حسن روحانی، وزیر خارجه او در مجمع جهانی اقتصاد حاضر نشده است، البته هر سهبار، تا آخرین روزها بنا بوده در این مجمع حضور داشته باشد. پیش از آن اما در سال ۹۵ و در نشست داووس ۲۰۱۷، نشستی که در اولین روزهای تشکیل دولت دونالد ترامپ برگزار میشد، ظریف به عنوان یکی از چهرههای اصلی توافقی که حالا دشمنش در کاخ سفید به کرسی نشسته بود، راهی سوئیس شد. در این حضور او درباره دولت جدید آمریکا قضاوت زودهنگام را رد کرد و گفت اگر دولت جدید بخواهد مذاکرات را از ابتدا آغاز کند، تعجب خواهد کرد. از اجرائینشدن کامل برجام در دولت اوباما گفت و به مذاکرات آستانه درباره سوریه پرداخت. او با اشاره به انتخابات برگزارشده آمریکا و انتخابات پیشروی ایران در آن زمان، یعنی انتخابات ریاستجمهوری ۹۶، وعده کنایی «ثبات» در مواضع ایران در سیاست خارجی را داد. ظریف همچنین اشاره کرد دلیلی برای خصومت بین تهران و ریاض وجود ندارد و دو کشور میتوانند همکاری کنند. او در دیدارهای حاشیه اجلاس با فدریکا موگرینی، نماینده ارشد وقت روابط خارجی و سیاستهای امنیتی اتحادیه اروپا که از طرف این اتحادیه پای برجام را امضا کرده بود هم گفتوگو کرد.
یک سال پیشتر از آن، در اجلاس ۲۰۱۶، او به همراه محمد نهاوندیان، رئیس دفتر وقت رئیسجمهور، راهی سوئیس شد. در زمستان ۹۴ در آخرین سال دولت باراک اوباما به داووس رفت، زمانی که هنوز مزه یک توافق بزرگ بینالمللی بین ایران و هشت طرف دیگر، یعنی 1+5 به همراه نماینده اتحادیه اروپا، زیر زبان دنیای دیپلماسی بود و شوخی ریاستجمهوری دونالد ترامپ هنوز جدی نشده بود. ظریف در آن سفر، از برنامه موشکی ایران دفاع کرد و تلاش عربستان برای کمرنگکردن نقش ایران با همکاری با متحدان غربی ریاض را «توهم» خواند، توهم عربستانی که از زمان توافق، دچار ترس شده است. او با نقد افراطیگری، وهابیت را عامل گسترش خشونت دانست. جان کری، وزیر خارجه وقت آمریکا و دیگر امضاکننده برجام نیز در آن سفر طرف گفتوگوی همتای ایرانیاش شد.
زمستان ۹۳، ظریف در میانه گفتوگوهای برجام راهی سوئیس شده بود، بعد از تصویب «برنامه اقدام مشترک» و پیش از تبدیل آن به «برنامه جامع اقدام مشترک». وزیر خارجه ایران در داووس ۲۰۱۵ توافق را ممکن و در دسترس دانست و درعینحال تصویب تحریمهای جدید ازسوی آمریکا را با ذکر احتمال واکنش پارلمان ایران با تصویب طرح تازهای برای غنیسازی، به نقد کشید. آن سال هم ظریف نقد افراطیگری را در حرفهای خود گنجاند و البته اقدامات کشورهای غربی را از عوامل گرفتاری خاورمیانه به این پدیده خواند. او حضور ایران پای میز مذاکره به دلیل تحریم را رد و تأکید کرد نشستن ایران پای میز مذاکره به این دلیل است: «ما میخواهیم روابطمان را با جهان تغییر دهیم». دیدار با جان کری به عنوان وزیر خارجه آمریکا هم از برنامههای ۲۰۱۵ ظریف بود.
ظریف در اولین سال وزارت خارجهاش نیز در این مجمع شرکت کرد، اما این سفر با همراهی شخص رئیسجمهور جدید ایران انجام شد. حسن روحانی که تغییر روند گفتوگوهای ایران با دنیا، بهبود سیاست خارجی و حل مشکلات هستهای را از وعدههای اصلی انتخابش در سال ۹۲ ایران قرار داده بود، به عنوان چهره آشنایی که پیش از چرخش فرمان سیاست خارجی ایران در دوران محمود احمدینژاد، خود پای میز مذاکرات با غربیها نشسته بود، راهی این مجمع شد تا به شکلی نمادین، هم بازگشت خود به صحنه گفتوگوهای جهانی و هم بازگشت ایران به عنوان بازیگری فعال را به رخ بکشد.
ظریف در سالهای حضور در داووس، مانند حضورش در دیگر نشستهای بینالمللی، از مجمع عمومی سازمان ملل متحد گرفته تا نشست امنیتی مونیخ به تبیین مواضع ایران در تمایل به حل مشکلات منطقه، گفتوگو با دنیا، استفاده از دیپلماسی به عنوان ابزار اصلی و درعینحال تأکید بر حفاظت از منافع خود پرداخته بود. این تمایلات، البته در چهار سال اول دولت روحانی و تا پیش از ورود دونالد ترامپ جمهوریخواه به کاخ سفید، در حال طیکردن مسیر خود بودند. دستانداز سنگینی که ترامپ از ابتدای دولت خود، در مسیر گفتوگوی ایران با دنیا انداخت، حالا رسما به تلاش برای بستن جاده منجر شده است. فضای گفتوگوی بینالمللی در مدیریت ترامپی قرار گرفته که با استفاده و بلکه با هزینهکرد همه ابزارهای در دسترس ایالات متحده، نتایج گفتوگوهای پیش از خودش را دورریخته، جاده تازهساز گفتوگوی تهران و واشنگتن را تخریب کرده و مسیر تعاملات ایران با دیگران را هم تا حد امکان منحرف میکند.
این بود ان ارزش وعده داده شده شیخ حسن وظریف ..احمدی نژاد موقعی که می خواست سخنرانی بکند دشمن خودش را جمع میکرد تاپرش گیر نکند والان وزیررا حتی میمون سعودی تحویل نمی گیرد