وحید فرجی کارگردان مستند «محسن ژاپنی» که در بخش شهید آوینی چهاردهمین جشنواره «سینماحقیقت» حضور دارد درباره این اثر گفت: این مستند ۷۲ دقیقهای درباره گروهی از غواصان ایرانی است که در عملیات کربلای ۴ اسیر میشوند. در بین آنها رزمندهای بوده که در شب عملیات زخمی شده و به همین دلیل نمیتوانسته است، صحبت کند.
وی ادامه داد: او چهرهای متفاوت داشت و عراقیها فکر میکردند یک مستشار نظامی کرهای یا ژاپنی است به همین ترتیب در رسانههای خود عنوان میکنند که ایران در این جنگ از نیروهای خارجی استفاده میکند. محسن میرزایی به دلیل اینکه صورتش تیر خورده و فکَش جراحت شدیدی داشته، نمیتوانسته است بگوید من ژاپنی نیستم اما رسانههای تصویری عراقی به تهیه گزارشهای میپردازند و میگویند نیرویی از ایران را اسیر کردهایم که ژاپنی است.
فرجی افزود: به همین ترتیب او به محسن ژاپنی معروف میشود. او چهار سال در زندانهای عراق اسیر بود و به خاطر اینکه در منطقه خاصی اسیر شده بود عراق اطلاعات این افراد را خانوادههایشان نمیدهد به همین دلیل خیلی از افراد فکر میکردند این بچهها شهید شدهاند چون عراق هیچ اطلاعاتی به صلیب سرخ و ایران درباره این اسیران نمیداده است. محسن نه ایرانی بود نه ژاپنی، او یکی از هزاران مهاجری است که در جنگ ایران و عراق حضور داشتهاست.
وی ادامه داد: من پیش از این کتابی با عنوان «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» خوانده بودم که درباره رزمندگان غیرایرانی جنگ بود. در این کتاب با بیست رزمنده غیرایرانی صحبت شده و برایم جالب بود. این موضوع در ذهنم ماند تا اینکه وقتی چند سال پیش تحریمها شدت گرفت آقای عراقچی در مصاحبهای عنوان کرد اگر فشار تحریمها زیاد شود ما دیگر نمیتوانیم این مهاجران را نگه داریم و باید به کشورهای خودشان بازگردند. من احساس کردم هرچند به ما فشار وارد میشود ولی مسئولان ما هم میخواهند این فشار را به عدهای مظلومتر وارد کنند به همین ترتیب یاد این کتاب افتادم. به این موضوع فکر کردم که مگر چند درصد از مهاجران در جوامع مهاجرپذیر به هنگام وقوع جنگ برای آن کشور میجنگند و تعداد زیادی از آنها اسیر و شهید میشوند؟ به همین دلیل دوست داشتم ادای دینی به این رزمندگان خارجی داشته باشم که در جنگ ایران و عراق جنگیدهاند، شهید دادهاند و اسیر شدهاند.
فرجی بیان کرد: با مشورت نویسنده کتاب «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» به محسن میرزایی رسیدم، او در مشهد زندگی میکند. چند بار به مشهد سفر کردم و در آنجا با فردی که تحقیق جامعی درباره محسن میرزایی کرده و البته خبرنگار بود، آشنا شدیم و تحقیقات خودمان را ادامه دادیم. بعد از آن سه سفر تولیدی در پروسه هشت نه ماهه به مشهد داشتیم و «محسن ژاپنی» را ساختیم.
وی ادامه داد: به دلیل خلق و خویی که در آقای میرزایی و خیلی از بچههای آن زمان وجود دارد، پرهیزی از دیده شدن دارند مثل آدمهای روزگار ما نیستند و دوست ندارند رسانهای شوند اما ما اصرار کردیم و ایشان موافقت کردند، در ادامه هم با همرزمان آقای میرزایی صحبت کردیم که آنها هم به ما کمک زیادی در بحث آرشیو و ارائه عکس کردند. در این مستند ما علاوه بر روایت زندگی آقای میرزایی، مقداری هم به موضوع مهاجران پرداختیم. از این زاویه که هرچند مشکلاتی وجود دارد ولی جامعه مهاجران در بزنگاههای سخت که یکی از سختترین آنها جنگ ایران و عراق بود، به کمک ما آمدند و دو هزار نفر از آنها شهید شدند اما آیا ما در مواجه با این جامعه مهاجران به لحاظ سیاسی، قانون گذاری، معیشتی و… آنگونه که مستحق این افراد بوده با آنها برخورد کردهایم یا نه؟ این سوالی است که در طول مستند پیش میآید و انتقادی از این جنبه دارد چون به هر حال آقای میرزایی نمونهای از این جامعه است.
فرجی در پایان اظهار کرد: در جریان جنگ ایران و عراق مسأله حضور این مهاجران در جبهههای جنگ در گمنامی مطلق قرار داشت و حتی حالا کمتر کسی درباره این موضوع اطلاع دارد. پس مستند «محسن ژاپنی» مقداری نگاه جامعه شناسانه و انتقادی نسبت به این قضیه هم داشت.
دیدگاه تان را بنویسید