او در دو هفته گذشته که به شغل جدیدش یعنی واحد متوفیات رفته فقط چند باری سنگ غسالخانه را شسته و حالا عصبانی است که چرا شهردار شهر بم باید او را که عضو شورای شهر است بهعنوان تنبیه به واحد متوفیات بفرستد. سمانه سامنژاد، دور قبل توانست به شورای شهر بم راه پیدا کند. دورهای که شورای شهر بم برای نخستین بار شاهد حضور زنان بود و حالا در این دوره هم حاضر و معتقد است پس از انتقاداتش از عملکرد شهردار در زمان شیوع کرونا و پس از آن، با این حکم مواجه شده است. سامنژاد کارمند شهرداری است و زمانیکه با تبصرهای اعضای شهرداری هم میتوانستند به شورا وارد شوند، توانست بر صندلی شورای شهر بنشیند و حالا بعد از دریافت این حکم کار دیگری هم پیدا کرده است، آن هم حضور در واحد متوفیات.
شغل پیشین او در شهرداری و در واحد برنامهریزی بود اما پس از شیوع کرونا که سختگیریهای شهردار آغاز شد شروع به انتقاد در جلسات کرد و بعد از آن بود که با چنین حکمی مواجه شد: «گفتم در این زمان گرفتن پولی با عنوان (خودیاری) از مردم و برای آسفالت کوچه و خیابانها اشتباه است. در وقت دیگری به عملکرد شهردار درباره پلمپ مغازههایی که عوارض نمیدادند انتقاد داشتم. برخی از این مغازهها مجوز نداشتند و شهرداری میگفت باید عوارض دهید و اگر حکم به خرابی دادیم هم نباید اعتراض کنید. من میگفتم اگر ساخت مغازه غیرقانونی است چرا باید عوارض بدهند؟» اعتراضات او ادامهدار شد و محمد بنیاسدی، شهردار که خودش پیش از این و در دوره قبل عضو شورا بود برنتافت: «بم شهری آسیبدیده است و هرکس میخواهد مسئولیتی را شروع کند باید این مسأله را بپذیرد، آن هم در شرایطی که اینقدر برای همه زندگی سخت است، گرفتن هزینههای اضافه و در سختی نگه داشتن مردم بیدلیل است.» سامنژاد به «شهروند» میگوید نگاههای سلیقهای و شخصی در مدیریت شهر بسیار غالب است و این درحالی است که شهرداری این شهر پولدارترین شهرداری استان بوده اما به دلیل نبود مدیریت اجرایی درست، کاری برای شهر انجام نداده است.
در شهر بم بیش از ٣هزار کوچه خاکی وجود دارد که مردم باید با پرداخت خودیاری، خودشان آنها را آسفالت کنند: «به شهردار انتقاد کردم که چرا عملکرد اینقدر ضعیف است. چرا برای این شهر آسیبدیده کاری نمیشود. چرا خیابانها چنین وضعیتی دارند. پروژه شهربازی و پارک زنان سالهاست اجرایی نشده و کسی هم به فکر نیست. دو روز بعد از این انتقادات حکم انتقال به واحد متوفیات را به من دادند.» سامنژاد روزهای گذشته به بهشتزهرای بم رفته. با زنان و مردان حاضر در آنجا صحبت کرده و میگوید شاید این راهی بوده برای آنکه بداند چقدر این شغل سخت است و کارکنانش چه سختیهایی میکشند.
او چند روزی است که خودش را برای یاد گرفتن شستوشوی میت آماده کرده: «میخواهم فرهنگسازی شود برای این شغل و بدانند این کار تنبیه نیست که برای برخورد با انتقادات، من را به این واحد منتقل کردهاند.» به گفته او در تمام سی سالی که پدرش در شهرداری کار کرده و ١٥ سالی که خودش در این اداره است هرگز با چنین رویکردی مواجه نشده و کسی را ندیده که به دلیل انتقاد با چنین برخوردی روبهرو شود و معتقد است اتفاق نگرانکننده این است که واحد متوفیات بهعنوان ابزار تنبیهی مورد استفاده قرار گرفته و به شأن این شغل بیاحترامی شده است: «میخواهم نگاه مسئولان به این شغل و ابزار تنبیهی عوض شود و برای این تغییر نگاه تلاش میکنم. در جلساتی با مدیر آرامستانهای تهران حاضر شدم و طرحهای تحقیقاتی آنجا را دیدم و از سویی تصمیم دارم فضای بهشت زهرای بم را هم تغییر دهم.» بهشتزهرای بم، آرامستانی است که پس از زلزلهسال ٨٢ ساخته شد. سامنژاد میگوید این آرامستان داخل شهر است و بیشتر مردم هم در گورهای جمعی آنکه پس از زلزله کنده شد، عزیزی دارند و برای همین باید فضایش را درست کرد. نورپردازی و درختکاری لازم دارد و مهمتر از همه اینها باید به حال و روز کارکنانش پرداخت.
برخورد جنسیتی، عامل صدور حکم
در این روزها آنچه بیش از پیش سامنژاد را ناراحت کرده، برخورد جنسیتی با این موضوع است و میگوید اگر یک مرد از شهردار انتقاد کرده بود هرگز چنین اتفاقی برایش رخ نمیداد و ماجرای بازداشت یکی از اعضای شهرداری را تعریف میکند که هنگام پرداخت رشوه دستگیر شد: «برای چنین شخصی حکم سبکتری در نظر گرفتند و هرگز به چنین حکمی فکر هم نکردند.» او بارها در این چند سالی که مشغول به کار است، شاهد برخوردهای جنسیتی بوده است: «آنها نمیتوانستند تحمل کنند که یک زن مقابل کارهایشان بایستد و درباره فعالیتشان نظر دهد. این در حالی است که مردم شهر اکثرا چنین نظری ندارند و این را میشود از رأیی که به من دادند فهمید.» در شورای فعلی علاوه بر او، زنی دیگر در کنار پنج مرد، عضو است. به گفته او، در میان این مردان هم افرادی بودند که مخالف عملکرد شهردار باشند و با او برای دادن این حکم به سامنژاد صحبت کنند. صحبتها گویا بینتیجه بوده و حتی محمدتقی جهانپور، رئیس شورای شهر بم، : «این مسأله داخلی و به دلیل سوءتفاهم ایجاد شده است و حل میشود. این عضو شورا و شهردار باید در جلسهای در کنار هم قرار گیرند و صحبت کنند تا سوءتفاهمها برطرف شود.» او میگوید یکی از وظایف اعضای شورا نظارت بر کار شهردار و شهرداری است و حالا باید دلیل این اختلافات و برخوردها بررسی شود. سامنژاد اما معتقد است هیچ سوءتفاهمی در کار نیست و حکم جدیدی که شهردار برایش زده را نشان میدهد: «احتراما بدینوسیله به موجب این ابلاغ محل کار شما در واحد متوفیات شهرداری تحت نظر مسئول مربوطه تعیین. امید است در انجام امورات محوله موفق و موید باشید.» این حکم هفته گذشته به دستش رسیده و میگوید تعجب کرده از اینکه برای این حکم آنچنان عجله وجود داشته که حتی یک فعل جا افتاده و بعد از واژه «تعیین» از فعل استفاده نشده است.
این قبیل برخوردها شکستن اعتبار و حرمت شغلی ماست
برخورد تنبیهی با شغل غسالی و واحد متوفیات پیش از این هم رخ داده بود و شعبه پنجم دادگاه کیفری در سال ٩٦، زن جوانی را به جرم ارتباط پنهانی با یک مرد به ٧٤ ضربه شلاق و دو سال شستن مردهها در غسالخانه محکوم کرده بود. پس از صدور این حکم شورای اسلامی کار کارگران بهشت زهرا(س) به آن اعتراض کرد و تعدادی از کارکنان بهشتزهرا(س) درباره این حکم به ایلنا گفتند: «برای خودمان متأسفیم. شغل ما یک شغل شریف و نماد خدمت به مردم است. این قبیل برخوردها، شکستن اعتبار و حرمت شغلی ماست. ۸ ساعت کار سخت و توانفرسا و مشکلات شغلی بیشمار و همچنین دردها و آسیبهای مختلف را تحمل میکنیم ولی اینگونه برخوردها قابل تحمل نیست.» تطهیرکنندگان (غسالهها) که در میان آنان دختران جوان دانشجو هم حضور داشتند، بعد از صدور این حکم گفتند شغل آنها خدمت به مردم است نه تاوان «خیانت». پس از آن اعلام شد صدور برخی از احکام برای حضور افراد در غسالخانه جنبه تربیتی دارد. سامنژاد اما میگوید اگر حکمش جنبه تربیتی داشت شاید تا این میزان باعث حیرت و ناراحتیاش نبود اما آنچه در این حکم وجود دارد جنبه تنبیهی است و کار در غسالخانه تنبیه نیست.
خرداد ماه سال گذشته هم مجازات مرد بیستوهشت سالهای که با سلاح شکاری به فردی شلیک کرده بود، ٦ ماه کار اجباری در غسالخانه بهشترضا(ع) مشهد تعیین شد و دادگاه اعلام کرد این رأی به این دلیل صادر شده است که فرد با دیدن مردگانی که فقط بر اثر یک لحظه عصبانیت آنی یا استفاده افراد دیگر از ابزارهای مرگباری مانند سلاح شکاری یا چاقو، خانوادهای را داغدار یا کودکانی را بیسرپرست میکنند، به عاقبت این گونه جرایم پی ببرد: «شاید حداقل از ماجرای کار در غسالخانه درس عبرتی بگیرد که این رفتار زشت و پرخطر نهتنها ممکن است به قتل عمدی یا غیرعمدی بینجامد بلکه احتمال دارد او را تا پای چوبه دار نیز بکشاند و این گونه خانواده خودش نیز مانند دیگر حادثهدیدگان سیاهپوش شوند.»
دیدگاه تان را بنویسید